22

از مهم ترین عوامل تاثیر گذار در انگیزش افراد ، چگونگی احساس آنهاست. هیجان به واکنشهایی گفته می شود که به صورت غیر عینی در برابر اتفاقات محیطی است و بر روی اعصاب و هورمون های ما تاثیر گذار است. این هیجانات مستقیما بر نوع و نحوه ی فکر کردن ما تاثیر می گذارد.

بسیاری از اوقات ممکن است ما در جهت خاصی برانگیخته شویم بدون اینکه هیجانی را احساس کنیم. از طرفی این دو به هم مربوطند. رفتار ما نسبت به کسی که به او اعتماد داریم و نسبت به کسی که از او می ترسیم متفاوت است و در مقابل رویدادها وقتی سرحال و خوشحال هستیم و هنگامی که احساس غمگینی یا عصبانیت می کنیم بطور متفاوت پاسخ می دهیم به عبارت دیگر حالات هیجانی اغلب رفتار ما را برانگیخته می کنند.

مرز میان انگیزش و هیجان

انگیزش و هیجان اغلب به اندازه ای به هم بستگی دارند که تمییز بین آنها مشکل است: ما اغلب به کارهایی دست می زنیم که سبب بوجود آمدن احساس خوشایند در ما می شوند و از انجام اموری اجتناب می ورزیم که سبب بوجود آمدن احساس ناخوشایند در ما می گردند اما گاهی اوقات هم به کارهایی دست می زنیم حتی اگر بدانیم نتیجه آن عدم نشاط است و از انجام کارهایی اجتناب می کنیم حتی اگر موجب شادی و خوشحالی ما شوند. پژوهشگران با متمرکز ساختن توجه خود روی واکنشهای افراد در مقابل فشار روانی و اختلال عاطفی افسردگی به دنبال تبینی برای چنین تناقضاتی می گردند.

سوالات مشترک بین انگیزش و هیجان

اگر شما با این قبیل مسائل برخورد کرده باشید که چرا بعضی افراد برای نجات بیگانگان زندگی خود را به خطر می اندازند؟ چرا برخی با پرخوری خود را به کام فربهی می کشانند یا در اثر کم خوردن و به خود گرسنگی دادن جان خود را از دست می دهند؟ چرا برخی گرفتار هیجان شدید حسادت می شوند و چگونه این هیجان شدید و رفتارهای آنها را تحت تاثیر قرار می دهد؟ چرا برخی افراد کسانی را رنج می دهند که هیچگونه آسیبی به آنها رسانده اند؟ چرا برخی معتاد به مواد مخدر و گروهی معتاد به الکل می گردند؟ چرا عده ای در صدد بر می آیند از قله های سخت و صعب العبور صعود کنند؟ و چرا برخی رهسپار سرزمینهای غیر مکشوف می شوند؟ در این صورت شما با مسائلی که پژوهشگران انگیزش و هیجان برخورد می کنند، مواجه هستید.

تعیین کننده های انگیزش و هیجان

انگیزش و هیجان هر دو تحت تاثیر سه نوع عامل هستند عامل بیولوژیکی ، عامل آموخته و عامل شناختی ، مثلا علت غذا خوردن ما بوسیله ترکیبی از احساسهای بدنی یا جسمانی گرسنگی که در نتیجه نیاز ما به غذاست تعیین می شود (عامل بیولوژیکی) ترجیح دادن یک نوع غذا بر غذاهای دیگر (عامل آموخته) و اطلاعات ما درباره کیفیت و مغذّی بودن غذا مثلا استفاده از شیر به جای نوشیدنی دیگر (عامل شناختی) است. اما برای جواب دادن به این سوال که چرا افراد رفتارشان به شکلی است که عمل می کنند احتیاج به بررسی هر یک از این اجزا داریم.

حالات هیجانی مانند ترس ، خشم و برانگیختگی بوسیله علائم فیزیولوژیکی از قبیل تند شدن ضربان قلب و میزان تنفس ، بالا رفتن فشار خون و سرخ شدن پوست مشخص می شود، چنین تغییراتی ظاهرا به علت فعال شدن یا برانگیختگی قسمتهای معینی در مغز و تولید هورمونهای گوناگون در بدن بوجود می آید.

هیجانها همچنیبن دارای جنبه های آموخته و شناختی هستند که مربوط به تفاوت در نحوه های مختلفی است که افراد به یک نوع تجربه واکنش نشان می دهند. مثلا در حالیکه یک نفر وقتی روی آب بر یک قایق سوار است، از ترس می لرزد، دیگری از تصور عمق آب ، دچار وحشت می شود. گاهی اوقات پاسخ ما نسبت به احساس مان غیر منطقی است (مانند جیغ زدن ، گریستن ، خندیدن یا فرار کردن) و گاهی پاسخ به طریقی که آموخته ایم مناسب می باشد (مانند بالا رفتن از یک درخت برای نجات یافتن از یک خرس و شمردن از یک تا ده برای جلوگیری از طغیان ناشی از خشم) ، گاهی اوقات نیز ما به احساسهای مبهمی که فکر می کنیم مربوط به موقعیت خاصی باشند، عنوان هیجان می دهیم. بطور کلی ترکیب واکنشهای بیولوژیکی ، آموخته شده و شناختی هم روی نحوه احساسات و هیجانات ما و هم روی انگیزش ما روی عمل تاثیر می گذارد.