1

هر فرد شخصیت خاص خود با توانایی ها ، رفتار و اخلاق خاص خود را دارد. شما نمی توانید دو نفر را پیدا کنید که دقیقا مانند یکدیگر باشند و شخصیت هایی عینا شبیه به هم داشته باشند. بنابراین هر شخص هر کاری که انجام می دهد کاملا انتخابی بوده و هیچکس نمی تواند در تصمیم وی نقش داشته باشد.

من مالك همه چیز خودم هستم؛ بدنم و هر كاری كه انجام می دهد؛ ذهن و روحم، شامل تمام تفكرات و ایده های آن؛ چشم هایم، شامل تمامل تصاویری كه می گیرد؛ احساساتم ، هرچه كه باشند شامل خشم، لذت، خستگی، عشق، یأس و هیجان؛ دهانم و تمام كلماتی كه از آن خارج می شود شامل: ادب، شیرینی یا توهین، صحیح یا غلط؛ صدایم، بلند یا آرام؛ و تمام رفتارهایم، چه برای سایرین یا برای خودم…

ـ من مال خودم هستم و بنابراین می توانم خودم را مهندسی كنم؛

ـ من، من هستم و میزان هستم؛

ـ من چه شكلی هستم؟

پس از خواندن این اظهارات از عزت نفس، در مورد این مسأله فكر كنید كه شما در مورد كسی كه هستید، چه احساسی دارید. این مطالب را چند دقیقه كناری گذارده و شكلی از آنچه كه خودتان را می بینید، بكشید. نگران شیوه و مهارت كشیدن عكس خود نباشید؛ به آسانی سعی كنید تا تصویر خودتان را بر روی كاغذ بكشید. شكلی كه طراحی كرده اید تا چه حد بزرگ است؟ آیا صفحه را پر می كند یا فقط بخشی كوچكی را می گیرد؟ آیا جدی است یا نه؟

خندان یا اخمو، جذاب یا زشت؟ نقاشی تان ممكن است نكات ریزی در مورد نحوه احساس شمادر مورد خودتان را دارا باشد. دست نگهدارید و فكر كنید: از چه چیزتان خوشتان می آید؟ از چه چیز بدتان می آید؟ چه چیز شما را منحصر به فرد می سازد؟ چه چیزی به شما بالاترین حس رضایتمندی و غرور را می دهد؟

هریك از ما به عنوان یك انسان، می خواهد و نیاز دارد تا با استعداد ها، توانایی ها و نقش های زندگی منحصر به فرد و واحد خود، احساس اهمیت نماید. احساس عزت نفس، باور یا غرورمان به ما اطمینان می دهد تا جرات كنیم برای رسیدن به مدرسه یا محل كار و دسترسی به سایرین و ایجاد ارتباط و رابطه نزدیك، اعتماد به نفس پیدا كنیم. عزت نفس، صدای آهسته ای است كه زمزمه می كند <تو ارزش آن را داری، تو می توانی آن را انجام دهی، تو خوبی.>

اعتماد به نفس متكی به عوامل خارجی مانند ثروت یا زیبایی نیست بلكه بر آنچه كه شما در مورد خودتان باور دارید، استوار است. ضمنا چیزی نیست كه شما با آن به دنیا آمده باشید بلكه در طول زمان تكامل می یابد. همچنین چیزی نیست كه فرد دیگری آن را به شما بدهد، اگرچه كسانی كه اطراف شما هستند می توانند به تقویت یا از بین بردن اعتماد به نفس و عرت نفس شما كمك كنند.

بذرهای عزت نفس

بذرهای عزت نفس در دوران كودكی كاشته می شوند؛ یعنی زمانی كه والدین، اطمینان و امتنان مورد نیاز جوانان برای هل دادن آنها به سوی كارهای جدید را ارائه می دهند: چهار دست و پا راه رفتن، راه افتادن، شكل دادن كلمات و جملات و یادگیری كنترل ادرار و مدفوع. دو ركن اعتماد به نفس در دوران كودكی، اعتماد و شایستگی است.

بچه ها نیاز دارند تا احساس دوست داشتن نموده و بدون هیچ قید و شرطی، عاشق آن هستند كه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند.

ركن بعدی اعتماد به نفس، احساس قادر بودن و دانستن این است كه شما می توانید با خانواده و سپس با دنیا، مشاركت داشته باشید.

بالغین نیز اگر می خواهند تا دوست شان بدارند یا دوستانی داشته و به اهداف خود دست یابند باید خودشان را لایق عشق، دوستی و موفقیت بدانند. اعتماد به نفس پایین در بین كسانی كه به عنوان كودك مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند و در كسانی كه دچار اختلالات روانی و ازجمله افسردگی، اضطراب، اعتیاد به الكل و مواد مخدر هستند بیشتر رایج است. فردی كه در دوران كودكی، از عشق و تشویق محروم بوده دچار ضعف اعتماد به نفس و عزت نفس می شود.

صحبت مثبت با خود

یكی از مفیدترین تكنیك های تقویت اتكا به نفس و دستیابی به اهداف تان، تكامل عادت فكر كردن و صحبت كردن مثبت است. همان طور كه ملاحظات منفی همچون انتقاد مستمر یا یادآوری اشتباهات كوچك می تواند تصور مثبت از خود را از بین ببرد، تأییدات مثبت (تعارف و تشكرات و تشویق ها) در تقویت احترام به خود و اعتماد به نفس و سلامت روانی، تأثیر دارند.

پروفسور مارتین سلیگ فن می گوید كه یادگیری نحوه مقابله با خود ارزیابی منفی می تواند تمایل به بدبینی و در نتیجه افسردگی را كاهش دهد. كسانی كه بیشتر استعداد بدبینی دارند، خودشان را برای هر عمل و اشتباه، سرزنش و شماتت می كنند و معتقدند كه شرایط تغییر نخواهد كرد و اجازه می دهند تا هر حادثه بدی كه روی می دهد، بر سایر عوامل زندگی آنها تأثیر بگذارد.

راهكارهایی برای تغییر

نحوه صحبت شما با خودتان چگونه است؟ پیام های مثبت می فرستید و یا با تفسیر و تأویل های نانوشته كه از سرتان می گذرد، كنار می آیید؟

اگر متوجه چیزی شدید كه می خواهد شما را پایین بیاندازد (مثلا، <آدم عوضی>! و یا <دوباره خیط كردم>، در این صورت فریاد بكشید (به آرامی) كه <بس است>یا <محوشو.> سپس به خودتان برای جایگزین نمودن این انتقاد، اظهار لطف و محبت كنید.

اگر شنیدید كه ذهن تان دوباره آن مشاهدات منفی را مجدداً نشان می دهد، سعی كنید تا آنها را به منبع خودشان برگردانید. اگر آنها از سوی والدین، معلمین یا … آمده اند؟ بگویید: <این چیزی است كه آنها فكر می كنند اما لزوماً واقعیت ندارد.>

لیستی از مسایل كیفی تهیه كنید كه می خواهید در آنها بهترین باشید. مجدداً این لیست را در ذهن تان و هنگامی كه احساس می كنید نسبت به خودتان كم توجه شده اید مرور كنید.

وقت بیشتری را به انجام فعالیت هایی اختصاص دهید كه می دانید به بهترین شكل انجام می دهید. مثلا اگر آشپز خوبی هستید، غذایی را برای كسی آماده نمایید و یا اگر در نوشتن خوب هستید، نامه ای برای یك نفر بنویسید.آنچه كه انجام می دهید و مخصوصا هر اشتباهی كه می نمایید را از آنچه كه هستید جدا نمایید. به جای گفتن <من چقدر احمقم> به خودتان بگویید <كار عاقلانه ای نبود اما از آن درس می گیرم.>