10

دید افراد به زندگی تاثیر مهمی در اتفاقات روزمره و همچنین موفقیت فرد در زندگی می شود. عوامل بسیاری بر دید فرد تاثیر گذارند ، این دیدگاه از کودکی شروع به شکل گیری می کند و مهم ترین و تاثیر گذار ترین افراد در این شکل گیری پدر و مادر هستند. به علاوه شرایط و محیط زندگی فرد نیز تاثیر گذار است.

شکی نیست که همه ما به جهت تفکر و عمل تابع دو چیز هستیم:

۱) محیط خانواده

۲) فرهنگی که در آن رشد کرده ایم

ما از زمانی که به دنیا می آییم با توجه به الگوهایی که خانواده و فرهنگ به ما میدهد و شاید تحمیل میکند شکل میگیریم.اما انسان موجودی است که در جهت تخریب نفس قدم بر میدارد و آماده ارتکاب به اعمال بد است و آمکادگی شدید ذاتی برای تفکر غیر منطقی دارد.همچنین انسان میل دارد اسطوره ها.تعصبات خانوادگی.فرهنگی . سیاسی و اجتماعی خود را از دوران اولیه(گذشته) همچنان حفظ کند.

همچنین انسان می خواهد همیشه خودش را برتر از دیگران معرفی کندو نیاز دارد که خودش را صاحب همه مهارت ها معرفی کند.حال اگر در مواردی ضعیف عمل کند عمیقا دچار رنج و ناراحتی میشود و همین باعث بر آشفتگی عاطفی او میشود.

در واقع همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست و همه امور بر طبق برنامه ذهنی ما پیش نمیرود و اینجا اگر نتوانیم خودمان و افکارمان را مدیریت کنیم زندگی برای ما تلخ و گاه دردناک و پوچ خواهد شد.

اما چگونه میتوانیم افکارمان را مدیریت کنیم؟

زمانی که یک اتفاق برای ما رخ میدهد و یا ما با موضوعی روبرو میشویم میتوانیم دو برداشت متضاد از این موضوع داشته باشیم:

عقاید و باورهای منطقی(rational beliefes)

عقاید و باورهای غیر منطقی(irrational beliefes)

اگر فرد تابع اولی (باورهای منطقی)باشد به عواقبی منطقی دست می یابد یعنی شخصیت سالمی دارد و اگر فرد تابع دومی(باورهای غیر منطقی) باشد به عواقب غیر منطقی میرسد یعنی مضطرب و غیر عادی میشود.

اما انسان دارای عقل و تفکر است و به این وسیله میتواند از آشفتگی و اضطرابش جلوگیری کند.

شما چگونه تفکری دارید؟

(همه باید من را دوست داشته باشند/من باید در هر کاری موفق باشم/هر چی بدبختی در دنیاست مال منه/من توانایی هیچ کاری رو ندارم) اینها نمونه هایی از باورهای غیرمنطقی است که میتواند موجب ناراحتی و رنج و ناخشنودی ما از زندگی شود و باعث شود ما حال خوبی نداشته باشیم.

در واقع ما در این نوع تفکر خود را اسیر بایدها و نبایدها و باورهایی میکنیم که اکثرا واقعیت ندارند و زاییده فکر ما هستند.

اما باورهای منطقی چگونه میتواند باشد؟

(هر کسی آزاد است که هر طور مایل هست در مورد من فکر کند/من تلاشم را خواهم کرد و خوشحال میشوم که موفق شوم و اگر نشدم این برای من تجربه ای خواهد بود/مطمئنا در تجربه های سختی که من داشتم نکته مثبتی برای من وجود دارد/حتما من در خیلی زمینه ها انسان مفید و توانمندی هستم)اینها نمونه هایی بود از باورهای صحیح نسبت به خود.دیگران.اتفاقات و اطرافمان که میتواند گونه ها و فرم های مختلفی داشته باشد.

حال ما چگونه می توانیم از تفکر منطقی استفاده کنیم؟

برای اینکه بتوانیم از تفکر منطقی استفاده کنیم ابتدا باید انواع تفکر غیر منطقی را بشناسیم. به این موضوع اشاره شد که ما انسانها ذاتا تمایل به فکرهای منفی داریم و به طور اتوماتیک افکاری منفی به ذهن ما خطور میکند.

این افکار اتوماتیک منفی را میتوان به ۴ دسته تقسیم کرد:

۱) تفکر همه یا هیچ(یا باید اول شوم یا نه/فقط این که من میگم درسته):

افرادی که این نوع تفکر را دارند چون نمیتوانندبه همه دست پیدا کنند ناکام میشوند و این باعث رنج آنها خواهد شد.

۲) تفکر فاجعه آمیز کردن(حالا چه خاکی تو سرم بریزم که دیر میرسم/دیدی بدبخت شدم نمره ام کم شد):

این نوع تفکر یعنی بزگ کردن مسائل و از کاه کوه ساختن.

۳) تفکر فیلتر ذهنی(تو هیچ وقت برای من گل نمیخری/دیدی چقدر خرابکاری کردم/زندگی من هیچ نقطه مثبتی نداره):

در این تفکر وقایع مثبت داخل ذهن نمیرود و ذهن فقط وقایع منفی را میگیرد. در واقع ذهن فقط نیمه خال لیوان را می بیند.

۴) تفکر ذهن خوانی(اونها حتما دارن به من می خندند/دیدی به من چه جوری سلام کرد/من میدونم اون از من خوشش نمیاد/الان داره فکر میکنه من چقدر زشت و احمقم):

در این نوع تفکر در واقع ما بدون این که از نظر و عقیده و ذهن افراد خبر داشته باشیم ذهن آنها را میخوانیم یعنی پیشداوری و قضاوت میکنیم.

حال باید این تفکرات غیر منطقی و اشتباه را در زندگی روزمره کشف کنیم تا بتوانیم تفکری صحیح و منطقی را جایگزین آن کنیم.برای کشف تفکرات اتوماتیک منفی و استفاده از تفکرات مثبت و منطقی میتوانیم از جدول زیر استفاده کنیم که مربوط است به ثبت وقاع روزانه ما و احساس و تفکری که نسبت به آنها داریم و تفکر مثبتی که جایگزین تفکر غیر منطقی میکنیم:

روز /موقعیت /رویداد /تفکر /شکل تفکر /احساس /پاسخ / منطق /ینتیجه

ـ روز:

جمعه۹/۱۱/۸۳

موقعیت:

خانه

رویداد:

بحث با پدر

تفکر:

بابام حتما خیلی خوشحال شده که اون حرفها رو به من زده

شکل تفکر:

تفکر ذهن خوانی (کدامیک از ۴ نوع تفکر اتوماتیک منفی است؟)

احساس:

عصبانیت.ناراحتی.تنفر

ـ پاسخ منطقی:

شاید اون هم ناراحت باشه که این رفتار رو کرده و شاید من هم اشتباه کرده باشم. (جایگزین کردن یک تفکر مثبت و منطقی به جای تفکر اتوماتیک منفی)

نتیجه:

عدم احساس ناراحتی و تنفر . احساس آرامش

تمام این فرایند تفکر در ذهن ما اتفاق می افتد و در واقع ما همیشه در حال حرف زدن با خودمان هستیم یعنی همواره یک گفتگوی درونی داریم.پس باید این گفتگوی درونی کنترل و مدیریت شود تا ما احساس خوبی داشته باشیم و از زندگی خود لذت ببریم. در انتها لازم به ذکر است که مطالب ارائه شده بر اساس نظریات شناختی الیس و بک بوده و منابع مطالعاتی نیز در این زمینه موجود می باشد.