10

طی تحقیقات انجام شده بر روی 155 مرد در سال ها مختلف توسط چندین پژوهش گر ، نتایج جالبی در مورد ارتباط سلامت روحی و فعالیت مذهبی پیدا شد. طی این تحقیقات نشان داده شد که افرادی که فعالیت های مذهبی داشته اند ، به نسبت دیگر افراد از زندگی خود رضایت بیشتری دازند.آنچه در پی می آید ترجمه مقاله ای از كتاب دایره المعارف روان شناسی و علم رفتار كوریسنی می باشد. E.woods نویسنده مقاله به موضوع نقش دینی در سلامت جسم و روان پرداخته است.

هولت و جنكینز ۱۹۹۲ بر اهمیت مذهب برای افراد مسن تاكید كردند و بر این امور اصرار ورزیدند كه لازم است پیری شناسان نشان دهند كه آگاهی بیشتر از مذهب عامل مهم در بهبود سلامتی است.

مطالعات دیگر به این نتیجه رسیده اند كه اعتقادات و رفتارهای سنتی یهودی مسیحی احتمالاً با بهزیستی در زندگی آینده رابطه دارند (بوربانك ،۱۹۹۲ كونیگ ،۱۹۹۱ ،۱۹۹۳ لوین و كاترز، ۱۹۹۸) پژوهشی (جانسون، ۱۹۹۵) اهمیت خوب پا به سن گذاشتن را از طریق مطالعه اهمیت مذهب در زندگی افراد مسن مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه قطعی رسید كه مذهب در زمانی كه امید انسان از همه جا قطع شده است به افراد مسن امید می دهد.

مذهب و بهداشت روانی

رابطه بین مذهبی بودن افراد و بهداشت روانی در جمعیت های گوناگون گزارش شده است. نتایج این مطالعات حاكی از آن است كه میزان شركت در مراسم مذهبی با افسردگی رابطه ای منفی (معكوس) دارد، به گونه ای كه میزان افسردگی در بین كسانی كه به اینگونه مراسم می روند، تقریباً نصف میزان آن در افرادی است كه به آنجا نمی روند.

كونیك، هایز، جرج و بلازر، ۱۹۹۷ وودز، آنتونی، ایرونسون و كلینگ گزارش می كنند كه استفاده زیاد از مذهب به عنوان یك سازوكار برای كنار آمدن در دو نمونه مجزا از افراد مبتلا به بیماری HIV منجر به بروز نشانگان كمتری از افسردگی و اضطراب گردید.

مطالعه دیگری (میكلی، كارسون، و سوكن ۱۹۹۵) این نظریه را مطرح می كند كه مذهب می تواند تاثیری مثبت (مثل ترغیب افراد به همبستگی اجتماعی، كمك به ایجاد معنا در زندگی) یا منفی (پروراندن احساس گناه یا شرمساری بیش از حد در ذهن، به كاربردن مذهب به عنوان یك راه فرار از مواجه شدن با مشكلات زندگی) بر سلامت روانی داشته باشد.

این پژوهش همچنین گزارش داد كه افراد برخوردار از دین داری درونی سطح بالا، افسردگی و اضطراب كمتری دارند.

این افراد همچنین سطوح بالایی از قوی بودن من، همدلی و رفتار اجتماعی انسجام یافته را به نمایش می گذارند. پین، برگین، بیلما و جنكینز ،۱۹۹۱ در بررسی خود درباره مذهب و بهداشت روانی، تاثیرات مثبت دیندار بودن بر بهداشت روان را از لحاظ ارتباط آن با متغیرهای خانواده، حرمت خود، سازگاری شخصی و رفتار اجتماعی، گزارش كردند.

به علاوه گارتنر، لارسون و آلن ،۱۹۹۱ مشخص كردند كه سطوح پایین دیندار بودن اغلب با اختلافات مربوط به كنترل نكردن تكانه رابطه دارند.

مذهب و سلامت جسمی

مذهب می تواند از طریق افزایش توانایی افراد در حفظ بهزیستی كلی، به ویژه در بین افراد مسن در محافظت از سلامت جسمی افراد سهیم باشد. (كونیگ ،۱۹۹۹ ویتمر و سویینی ۱۹۹۲) مطالعه ای نشان می دهد خطر ابتلا به «آنفاركتوس میوكاردیال» MI۵۲ در آزمودنی هایی كه خود را «غیرمذهبی» توصیف می كنند، به طور معناداری بیش از احتمال آن در آزمودنی هایی است كه خود را «مذهبی» توصیف می نمایند و این عامل از عوامل دیگری كه احتمال ایجاد این بیماری را باعث می شوند مستقل می باشد.

(فریدلندر، كارك و استین ۱۹۸۶) بررسی دیگری نشان می دهد كه فقدان توانایی و آرامش منبعث از مذهب در افرادی كه تحت عمل جراحی باز و اختیاری قلب قرار گرفته اند مرگ و میر را بیشتر می كند. (آكسمن، فریمن و منهیمر ۱۹۹۵)

سازوكارها

۱)دستگاه ایمنی بدن

دستگاه ایمنی بدن احتمالاً سازوكاری است كه مذهب از طریق آن در حفظ سلامت جسمانی مشاركت می كند. به رغم قلّت پژوهش ها درباره تاثیر مذهب بر دستگاه ایمنی بدن، این پژوهش ها از لحاظ روش شناختی صحیح می باشند و نتایج جالب توجهی ارایه می دهند. یكی از این پژوهش ها رابطه ای معكوس بین میزان حضور در مراسم مذهبی و اینترلوكین ۶ را كه یك سیتوكین التهابی و تنظیم گر دستگاه ایمنی شناخته شده است، نشان می دهد. (كرنیگ و همكاران ۱۹۹۷)

مطالعه دیگری (وودز و همكاران ۱۹۹۹) گزارش می كند كه آزمودنی هایی كه دارای رفتار مذهبی (مانند شركت در مراسم مذهبی، دعا خواندن) سطح بالایی هستند، به طور معناداری سطوح بالاتری از تعداد سلول های تولید كننده كمك كار T(CDA+)۵۵ و نیز درصدهای بالاتر از آن را دارا می باشند.

۲) حمایت اجتماعی بیشتر

توجه بیشتر به شعائر مذهبی، چون باعث افزایش (احتمالی) شبكه حمایت اجتماعی می شود، با سطح بالاتری از سلامت رابطه دارد. شعائر مذهبی غالباً به صورت جمعی و همراه دیگران انجام می شود. یك سنت قدیمی تحقیق در زمینه اپیدمیولوژی اجتماعی سودمند بودن حمایت اجتماعی را نشان داده است. (هاوس، لندیس و آمبرسون ۱۹۸۸) همچنین نشان داده شده كه حمایت اجتماعی قادر است بر توانایی افراد در مقابله با بیماری های وخیم و بهبود یافتن از آن ها تاثیری قوی و مثبت بگذارد. (كوهن و ویلیس ،۱۹۸۵ تایلور، فالك، شاپتاو و لیچمن ۱۹۸۶)

۳) ترس كمتر از مرگ

غالب مذاهب بزرگ درباره یك وجود دایمی و خشنود، پس از پایان حیات بر روی زمین، صحبت می كنند. به معنای دقیق كلمه سازوكار دیگر در حلقه بین مذهب و سلامتی، ترس كاهش یافته ای از مرگ است كه افراد مذهبی از خود نشان می دهند.

مدل (Modell,J) و گورا (۱۹۸۰,Guerra,F) گزارش كردند كه در ۷۵ درصد از بیماران مورد مطالعه آنان، ترس از مرگ، منجر به عوارض شدید مربوط به پس از عمل جراحی گردید.

پریسمن، لارسون، لیونز و هیونز ،۱۹۹۲ در یك مطالعه موردی بر روی پیرمردانی كه به دلیل ابتلا به سرطان مزمن حنجره تحت درمان قرار گرفتند شواهدی یافتند مبنی بر این كه نبود اضطراب مرگ كه با اعتقاد به خدا تبیین می شود، در مقایسه با دیگر توانایی های كنار آمدن، نقش مهم تری در كاهش اضطراب جراحی ایفا می كند.

۴) رفتارهای مخاطره آمیز كمتر برای سلامتی

با این حال عامل دیگر در ساز و كار پیوند دهنده مذهب و سلامتی، احتمالاً این امر است كه رفتار مذهبی، كمتر به رفتارهایی منجر می شود كه در تقابل مستقیم با سلامتی می باشند. جارویس و نورثكات ۱۹۸۷ رفتار پیروان نه مذهب بزرگ را مورد بازبینی قرار داده و به تفاوت های چشمگیری در زمینه كنترل های غیررفتاری در دو حوزه عمده دست یافتند. آنان دریافتند كه مذهب خطر بیماری یا مرگ را به دو طریق كاهش می دهد:

۱) تجویز رفتاری كه مانع از بیماری یا مرگ می شود، یا به درمان بیماری كمك می كند.

۲) ممنوع كردن رفتاری كه برای زندگی مضر است یا مانع درمان می شود.

وودز و ایرونسون ۱۹۹۹ در بررسی شان درباره نقش دینداری و معنویت در بیماران، گزارش كردند: بیمارانی كه خود را «مذهبی» می دانستند، بیش از بیمارانی كه خود را «مذهبی» توصیف نمی كردند، اعتقادات مذهبی را عامل سیگار نكشیدن، شراب نخوردن و انتخاب غذاهای سالم ذكر می كردند.

ملاحظات روش شناختی

در حالی كه بررسی نقش مذهب و معنویت به عنوان عامل سلامت جسمی و روانی، پیوسته نتایج مثبتی به بار آورده است، اما نگرانی های روش شناختی چندی نیز مطرحند: در درجه اول، تعریف یك سازه، خود برای عملیاتی كردن اصطلاحات به كار رفته و اطمینان از اعتبار و تعمیم پذیری یافته ها امری ضروری است.

برای مثال برخی از پژوهش ها مذهب را به عنوان تعداد دفعاتی كه یك فرد در مراسم مذهبی شركت می كند تعریف می كنند. عده ای هم اعتقاد به خدا را به عنوان تعریف خود از مذهب به كار می برند. تعریف دقیق سازه ها نه تنها موجب تسهیل ارزیابی می شود، بلكه ماهیت غالباً گیج كننده آنچه را كه در هنگام سنجش و ارزیابی مذهب مورد سنجش قرار می گیرد، مشخص می نماید.