915037_215
شکست چگونه در زندگی ما تاثیر میگذارد چگونه قادر خواهیم بود با شکست و پیامدهای آن روبه رو شویم مقابله با آسیب های شکست در زندگی بسیار مهم و حائز اهمیت است و می تواند احساسات منفی را از شما دور کند
 شکست طعم گسی دارد اما گاهی شروع یک اتفاق خوب است. گاهی تمام تلاشمان را می‌کنیم تا روی شکست را نبینیم اما هر لحظه فاصله مان با او کمتر می‌شود. هیچ کس از شکست خوشش نمی‌آید و همه تلاش می‌کنند تا حد ممکن از وقوع آن پیشگیری کنند. اما برای بعضی‌ها این تلاش، حالت افراطی به خود می‌گیرد به‌طوری که آنها را از حرکت باز می‌دارد. این همان وقتی است که اصطلاحا شکست ترسناک می‌شود. ترس از شکست چه نشانه‌هایی دارد و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟
شکست بخشی از زندگی است، از همان کودکی وقتی که همه توان مان را به کار می‌گرفتیم تا قاشق را خودمان به دست بگیریم و تنهایی غذا بخوریم اما وسط راه قاشق کج می‌شد و غذا می‌ریخت، و شاید هم زودتر، طعم شکست را احساس کردیم. خوبی آن دوران این بود که مزه شکست به تلخی اکنون نبود. خیلی راحت از آن عبور می‌کردیم و بلافاصله عزم مان را برای حل مشکل جزم می‌کردیم. کم کم که بزرگ‌تر شدیم نظرمان راجع به شکست هم عوض شد. نمی‌توانم بگویم دقیقا چه چیزی باعث این تغییر شد چون تجربه هر کس فرق می‌کند، اما هر چه بود آنقدر قوی بود که شکست را به یکی از ترسهای بزرگ بعضی از ما تبدیل کرد.
آیا واقعا شکست ترسناک است؟
شکست ناخوشایند است چون احساساتی مانند ناامیدی, خشم, ناکامی،, ناراحتی, پشیمانی, گناه, گیجی و سردرگمی را به همراه دارد، اما ترسناک نیست. آن چه که ایجاد ترس می‌کند، احساس شرمی است که در پس ظاهر ترس از شکست پنهان شده است. اگر دقت کرده باشید، دیده‌اید کسانی که از شکست می‌ترسند آدم‌هایی هستند که می‌توانند از پس مدیریت هیجان‌ها و احساسات همراه با شکست (یأس، خشم و…) بر آیند، این یعنی آنها از خود شکست نمی‌ترسند آن چه که آنها را می‌ترساند، احساس شرم بعد از آن است. برای مثال وقتی ما کاری را درست انجام نمی‌دهیم و بابت آن سرزنش می‌شویم احساس گناه یا پشیمانی می‌کنیم. وقتی درباره خودمان و شخصیتمان سرزنش می‌شویم، احساس بدی پیدا می‌کنیم که نامش شرم است.
شرم هسته روان ما، هویت ما، عزت نفس ما و احساس خوب ما از خودمان را مورد حمله بی‌امان خود قرار می‌دهد و آنقدر به آسیب زدن ادامه می‌دهد که فرد به‌طور ناخودآگاه ترجیح می‌دهد با پیدا کردن راه‌هایی برای اجتناب از شکست‌های احتمالی بعدی از خودش محافظت کند. برای مثال فردی که قرار است در مصاحبه شغلی حاضر شود به جای آماده کردن خود برای زمان مصاحبه، وقتش را صرف کارهای غیر ضروری می‌کند. چنین رفتاری به او این امکان را می‌دهد که بعد از رد شدن در مصاحبه بگوید «من وقت نداشتم تا خودم را به خوبی برای مصاحبه آماده کنم» و به این ترتیب از شرمگین شدن خود بعد از شکست پیشگیری می‌کند. با این اوصاف باید گفت «ترس از شکست» یک اصطلاح غلط رایج است چون خود شکست عامل ترس نیست، البته چون هنوز جایگزین مناسبی برای آن پیدا نشده است همچنان در نوشته‌ها و سخنرانی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
چه موقع شکست خطرناک است؟
خب معمولش این است که بعد از هر شکستی آدم مدتی اعصابش خرد است و غمگین است اما خیلی طول نمی‌کشد که متوجه می‌شود این راهش نیست، بلند می‌شود و از نو شروع می‌کند. حال با هدفی نو یا با روشی نو. آن چه مهم است نفس انگیزه و اقدام دوباره به کار است. اما وقتی پای ترس از شکست وسط می‌آید، فرد به راحتی نمی‌تواند دوباره آستین بالا بزند. در نتیجه یا کاری را شروع نمی‌کند یا آن را تمام نمی‌کند. انگار انگیزه او برای اجتناب از شکست، بر انگیزه اش برای کسب موفقیت پیشی گرفته است.
این وضعیت باعث می‌شود فرد به روش‌های مختلفی فرصت موفقیت‌های بعدی خود را خراب کرده و تصویری را که از خودش به عنوان یک آدم شکست خورده در ذهن ساخته تایید و تثبیت کند؛ و این خطرناک است. شکست ناخوشایند است چون احساساتی مانند نا امیدی، خشم، ناکامی، ناراحتی، پشیمانی، گناه، گیجی و سردرگمی را به همراه دارد، اما ترسناک نیست. آن چه که ایجاد ترس می‌کند، احساس شرمی است که در پس ظاهر ترس از شکست پنهان شده است.
آیا از شکست می‌ترسید؟
اگر مایلید بفهمید آیا از شکست می‌ترسید یا خیر ۱۰ جمله زیر را با دقت بخوانید و شدت هریک از آنها را در خودتان ارزیابی کنید. توجه داشته باشید که اولا این جملات برای تشخیص بالینی و چسباندن یک اختلال یا بیماری به کسی تهیه نشده‌اند و دوما همه ما تا حدودی به وجود این موارد در خودمان اذعان می‌کنیم. اگر بعد از خواندن این جملات به خودتان پاسخ «خیلی» و «زیاد» را دادید بهتر است برای کسب اطلاعات بیشتر و بررسی بهتر موضوع، با یک مشاور مجرب صحبت کنید.
  1. شکست، من را از این نگران می‌کند که دیگران راجع به من چه فکرهایی می‌کنند.
  2. شکست، من را درباره توانایی‌ام برای رسیدن به اهداف آینده‌ام نگران می‌کند.
  3. شکست، من را از این نگران می‌کند که نکند دیگران علاقه شان را نسبت به من از دست بدهند.
  4. شکست، من را درباره هوش و توانایی‌ام نگران می‌کند.
  5. شکست، من را از این نگران می‌کند که نکند کسانی را که برایم مهم هستند نا امید کنم.
  6. من مایلم قبل از اعلام شدن نتیجه هر کاری، جلو جلو به دیگران بگویم که «موفق نمی‌شوم» تا انتظارات آنها را از خودم کم کنم.
  7. وقتی در کاری شکست می‌خورم، به سختی می‌توانم به راه‌های دیگری که برای موفقیت وجود دارند فکر کنم.
  8. من اغلب اوقات، در دقیقه نودِ انجام کارها سردرد، معده درد و یا دردهای دیگر می‌گیرم و نمی‌توانم آن را انجام دهم.
  9. من اغلب قبل ازاقدام به کار، مشغول چیزهایی می‌شوم که حواسم را پرت می‌کنند و فرصت آماده شدن را از من می‌گیرند. وقتی بعدها به آن موقعیت فکر می‌کنم می‌بینم آن مشغولیت‌ها آنقدر هم که در آن زمان به نظرم مهم می‌آمدند ضروری نبودند.
  10. من در انجام کارها خیلی «امروز و فردا می‌کنم» و «وقت کم می‌آورم».
چه باید کرد؟
یک نکته مهم در شناسایی ترس از شکست، توجه به ناخودآگاه بودن این موضوع است. به عبارت دیگر برای شناسایی آن در خود، باید روان را مورد توجه عمیق قرار داده و در لایه‌های زیرین آن پرسش‌هایی را از خود مطرح کرد. بعد از شناسایی، می‌توان برای اصلاح اقدام کرد. از سه طریق:
  1. پذیرش ترس. به‌طور کلی پذیرش هر مساله‌ای باعث می‌شود که آن مساله از سطح نا خودآگاه خارج شده و خودآگاه شود. در نتیجه بهبود بخشیدن به آن هم ممکن می‌شود. در اینجا هم مهم است بپذیریم که ما از شکست می‌ترسیم چون در ما احساس شرم به وجود می‌آورد.
  2. صحبت کردن با افراد قابل اعتماد. صحبت کردن و جلب همدلی افراد قابل اعتماد کمک می‌کند تا عزت نفس‌مان حفظ شده و بار سنگین نگرانی‌هایی که راجع به نظر دیگران داریم کم شود.
  3. تمرکز بر جنبه‌هایی از کار که تحت کنترل هستند. شکست به معنای از دست دادن کنترل بر همه جنبه‌های کار نیست. همیشه جنبه‌هایی هستند که همچنان تحت کنترل ما باقی می‌مانند. بعد از شناسایی کردن این جنبه‌ها می‌توانیم فکری هم به حال جنبه‌هایی که تحت کنترل نیستند بکنیم. برای مثال می‌توانیم با استفاده از توفان فکری، راه‌های مختلفی را که به ذهنمان می‌رسد یادداشت کرده و بعد عاقلانه‌ترین آنها را انتخاب کنیم. سپس دست به اقدام بزنیم.

روزنامه آرمان امروز: