20

آیا تابحال چیزی در مورد چشم سوم به گوشتان خورده است؟ آیا در رابطه با چشم سوم سوالاتی در ذهنتان دارید؟ در این مطلب قصد داریم به سوالات شما در رابطه با چشم سوم و همچنین همه چیز در رابطه با این پدیده را شرح دهیم.

چشم سوم پل ارتباطی فیزیک و متافیزیک، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است.

چشم سوم پلی برای رفتن به فراسوی ابعاد مکان و زمان می باشد. بُعد فیزیکی ما ـ جسم ـ مقید به بُعد مکان و زمان می باشد، به این معنی که وقتی جسم ما در زمان حال است، دیگر نمی تواند هم زمان در گذشته و یا در آینده باشد. یا وقتی چشم سوم پل ارتباطی فیزیک و متافیزیک، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است.

چشم سوم پلی برای رفتن به فراسوی ابعاد مکان و زمان می باشد. بُعد فیزیکی ما ـ جسم ـ مقید به بُعد مکان و زمان می باشد، به این معنی که وقتی جسم ما در زمان حال است، دیگر نمی تواند هم زمان در گذشته و یا در آینده باشد. یا وقتی جسم ما در یک مکان است، نمی تواند هم زمان در مکان یا مکان های دیگر باشد. این محدودیت ها برای ابعاد متافیزیک وجود ما مصداق ندارد. پس انسان می تواند از طریق چشم سوم به ماورای بُعد مکان و زمان سفر کند. در اصل می توان با کمک آجنا به مکان ها و زمان های دیگر در عالم فیزیکی و حتی در عوالم دیگر اشراف پیدا کرد. فخرالدین عراقی چنین بیان می دارد که:

گشت بیدار چشم دل، چو مرا عالم از پیش جسم و جان برخاست

آجنا دریچه ی ورود به جهان های ماوراء و شاه راه حیاتی برای رسیدن به جهان های دیگر می باشد؛ به عبارت دیگر چشم سوم سرآغاز ارتباط انسان با جهان های معنوی است. چشم سوم مناسب ترین مکان برای این کار در افراد اهل علم و دانش می باشد. پس می توان گفت، آجنا پلی بین سطح فیزیکی و سطوح معنوی است و راهی برای دست یافتن به واقعیت ها و توانایی های جهان های دیگر می باشد.

حضرت آیت الله جوادی آملی ـ که خداوند ایشان را محفوظ نموده و بر توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب «حکمت عبادات» در بحث عالم مُلک و ملکوت می فرمایند: «ملکوت یعنی باطن و مُلک یعنی ظاهر. آنجا که سبحان است، جای ملکوت است (فسبحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیء) و آنجا که سخن از مُلک است جای تبارک، (تبارک الّذی بیده الملک). بین ملک و ملکوت مثل ظاهر و باطن فرق است. او همگان را دعوت کرده که سری به باطن عالم بزنید و خود را ارزان نفروشید. نه به خود اعتماد کنید و نه به دیگران. راه رسیدن به باطن عالم را راهیان و واصلان این راه تبیین کرده اند.» در جای دیگری از همین مبحث ایشان می فرمایند: «کسی که به عالم ملکوت آشنا شد از آنجایی که ملکوت یقین آور است، دیگر مردّد نیست و در هیچ امری شک ندارد.» (حکمت عبادات، ص۵۶) ایشان هم چنین معتقد هستند که از طریق عبادات دینی می توان به ملکوت راه یافت؛ «حکمت عبادتْ راه پیدا کردن به ملکوت است. و مشاهده ملکوت با یقین همراه است و چیزی در عالم گرامی تر و گران تر از یقین نیست. خدا این یقین را به افراد خاصی اعطا می کند نه همگان.»

حضرت امام خمینی سلام الله علیه در شروع کتاب نفیس آداب نماز می فرمایند: «… متحیّرانی هستیم که چون کرم ابریشم از سلسله های شهوات و آمال بر خود تنیده و یکسره از عالم غیب و محفل انس چشم بریده؛ جز آن که از بارقهٔ الهیّه چشم دل ما را روشنی بخشی…»

تیسراتیل محلی برای دریافت ادراکات فراحسی، الهام، اشراق، کشف و شهود می باشد. آیت الله ممدوحی در توضیح یکی از عبارات علامه طباطبایی می نویسد: «اگر کسی چشم باطنش باز شود امکان ندارد از شهود ظاهری پی به مشهود باطن نبرد» هاتف اصفهانی با اشاره به همین مضامین می گوید:

چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی

چشم سوم در مباحث عرفانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. آجنا در مباحث عرفانی به چشم دل معروف می باشد و بسیاری از تجارب عرفانی به وسیله ی چشم دل کسب می گردد؛ به عبارت دیگر چشم دل محلی برای رؤیت تصاویر و کسب تجارب معنوی و عرفانی می باشد. فخرالدین عراقی دراین باره چنین سروده است:

دیده ادراک او ناظر احکام لوح چشم دل پاک او مشرق ام الکتاب

دانشمند بزرگ و عالم متقی، استاد شیخ حسین انصاریان ـ که خداوند بر طول عمر و توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب ارزشمند و گرانبهای «تفسیر جامع صحیفهٔ سجادیه» چنین می نویسند: «در صورتی که ظاهر به آداب شریعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ایمانِ کامل منور گردد، چشم دل برای دیدن حقایق باز می گردد، و هر قلبی به تناسب قدرت و قوتش به تماشای جلال و جمال و عظمت و جبروت موفق می شود.» ایشان هم چنین متذکر می شوند که: «هر قلبی را در توجه به حضرت او و درک حقایق ایمانی ظرفیتی است که برابر آن ظرفیت، قبول کنندهٔ نور جمال است؛ چنانچه بیش از قدرت طلب شود به آن طلب پاسخ ندهند، که پاسخ به طلب خارج از توان و قوت قلب، مساوی به باد رفتن هستی است، چنآن که درآیهٔ ۱۴۳ سورهٔ مبارکه اعراف، به این معنا به طور صریح اشارت رفته است، و در این زمینه مفسر بزرگ قرن و عارف عالی شأن در تفسیر المیزان توضیحی عالمانه داده است.» مفسر کبیر قرآن علامه سید محمد حسین طباطبائی در تفسیر شریف المیزان روایتی را نقل می کنند که حضرت امام صادق علیه السلام در جواب سوال «ابی بصیر» فرمودند که: مومن در قبل از دنیا، در دنیا و در قیامت خدا را می بیند، ابی بصیر خطاب به امام عرض کرد آیا اجازه دارم این مطلب را از قول شما برای دیگران نقل کنم؟

حضرت فرمودند: نه، برای این که هر کسی معنای این گونه مطالب را نمی فهمد آن وقت مردمِ جاهل گفتارت را شبیه به کفر می پندارند، و نمی فهمند رؤیت به قلب غیر از رؤیت به چشم است. هم چنین ایشان از نهج البلاغه نقل قول می کنند که حضرت علی علیه السلام فرمودند: «دیدگان او را (خدا) به رؤیت بصری ندیده، ولیکن دلهاست که او را به حقیقت ایمان دیدار کرده است.» علامهٔ طباطبائی هم چنین به نقل از حضرت امام رضا علیه السلام می نویسند که: «رسول خدا هر وقت در مقام بر می آمد که با چشم دل پروردگار خود را ببیند خداوند او را در نوری نظیر نور حجاب ها قرار می داد و در نتیجه هر چه در آن حجاب ها بود برایش روشن می شد.» ایشان هم چنین می نویسند که «محمد بن فضیل» از امام ابی الحسن علیه السلام پرسید آیا رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پروردگار خود را می دید؟ امام فرمودند: آری با دل خود می دید.

نگاه کردن به ذات پاک پروردگار، با چشم دل و از طریق شهود باطن امکان پذیر است و انسان را مجذوب آن ذات بی مثال و آن کمال و جمال مطلق می کند، در اثر این نگاه لذتی روحانی و وصف ناپذیر به انسان دست می دهد، که یک لحظه ی آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر می باشد. پس اگر حجاب ها کنار رود و انسان خداوند را با چشم دل مشاهده کند، خواهد فهمید که چیزی محبوب تر و لذت بخش تر از نگاه به پروردگار با چشم درون نیست.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل بحث «لقاء الله چیست؟» توضیح می دهند که منظور از لقاء و ملاقات خداوند دو چیز می تواند باشد. اول مشاهده ی آثار قدرت خداوند در صحنه ی قیامت و پاداش ها و کیفرها و نعمت ها و عذاب های او، دوم یک نوع شهود باطنی و قلبی. ایشان در تکمیل مطلب دوم می فرمایند: «انسان گاه به جایی می رسد که گویی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می کند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمی ماند. این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود…»

ایشان هم چنین در جای دیگری می فرمایند: «اگر در روایات اسلامی یا آیات قرآن تعبیر لقای پروردگار آمده است، منظور همان مشاهده با چشم دل و دیده خرد است»، این استاد بزرگ در تفسیر «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» می فرمایند: «لقای پروردگار که همان مشاهده باطنی ذات پاک او با چشم دل و بصیرت درون است گرچه در این دنیا هم برای مؤمنان راستین امکان پذیر است اما … این مسئله در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر و روشنتر و صریحتر جنبه همگانی و عمومی پیدا می کند.»

این مرجع تقلید عظیم الشأن در جای دیگری از تفسیر نمونه می نویسند: «مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود.» ایشان معتقدند که «چشم سر آثار را می بیند و چشم دل آفریننده آثار را». پس لقای معنوی پروردگار در قیامت رخ می دهد، هنگامی که حجاب های عالم دنیا کنار رود و غبارهای شهوات و هوس ها فرو نشیند، پرده ها برداشته شود و انسان با چشم دل جمال دل آرای محبوب را ببیند، بر بساط قربش گام نهد و به حریم دوست راه یابد.

روحانی گرانقدر جناب آقای صادق حسن زاده، مترجم کتاب «رساله الولایهِ» علامه طباطبایی در پاورقی ترجمه ی کتاب مذکور چنین آورده است: «از این آیه شریفه (آیه ۱۴ سوره مطفّفین) استفاده می شود که همانا مشاهدهٔ آیات الهی که از چشم غیر اهل یقین، مستور است و پرده و حجاب بر آنها کشیده شده، به وسیله چشم دل است نه چشم ظاهری؛ پس برای دل چشم است همانطور که دارای اعضای حسی دیگر نیز هست. و در تأیید این معنا، آیات زیادی در قرآن کریم است.

آجنا وسیله ای برای تله پاتی است. تله پاتی به معنی ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار فیزیکی و حواس پنج گانه و کلام می باشد. همه ی انسان ها با لقوه دارای استعداد تله پاتی می باشند. این پدیده در انسان های اولیه یک راه ارتباطی معمول بوده است. در صورتی که چشم سوم فعال و باز باشد، انسان ها می توانند به راحتی از طریق تله پاتی با یکدیگر در ارتباط باشند. همه می دانند که عاشقان چگونه هنگامی که دور از هم به سر می برند، از طریق فکر با هم ارتباط برقرار می کنند، در این موارد، علت این است که عشق، امواج مغزی را با هم هماهنگ می کند. مادران هر گاه فرزندانشان در خطر باشند، آگاه می شوند، حتی اگر هزاران کیلومتر از آنها دور باشند.

با اوصاف فوق شما می توانید از طریق چشم سوم برای هر کس که بخواهید پیام بفرستید؛ برای این منظور هنگامی که روی چاکرای ششم تمرکز می کنید، تصویر شخصی را که می خواهید به او پیام بدهید مجسم کنید، او را در حال دریافت پیام ببینید. ممکن است مدتی طول بکشد، اما به هر حال او دریافتی از شما خواهد داشت. اگر شما برای این تمرین با کسی قرار بگذارید، موفقیت بیشتری خواهید داشت.

آجنا می تواند عامل ارتباط ما با موجودات دیگر باشد. از طریق این ساختار می توان با موجودات فیزیکی غیر از انسان مانند گیاهان و جانوران ارتباط برقرار ساخت. به عبارت دیگر، انسان می تواند با کمک چشم سوم و تله پاتی با جانوران و گیاهان ارتباط گرفته، یا به اصطلاح با آنها صحبت کند. هم چنین از طریق چشم سوم می توان با موجودات ماورائی ارتباط گرفت. در حال حاضر بر روی کره ی زمین که بخش بسیار بسیار کوچکی از جهان فیزیکی می باشد، بیش از یک میلیون و دویست هزار گونه موجود زنده شناسایی شده است. با وجود این همه موجود در این کره ی خاکی کوچک، آیا به نظر شما سایر کرات موجود در جهان فیزیکی، خالی از موجودات و مخلوقات می باشد؟ و آیا سایر جهان ها (بخش های دیگر جهان هستی به غیر از جهان فیزیکی) از موجودات و مخلوقات تهی می باشد؟ به استناد مطالب دینی و یافته های علمی، می توان ادعا نمود که در سایر بخش های جهان هستی نیز مخلوقاتی زیست می کنند. بخش زیادی از این مخلوقات، موجودات ماورایی اند، که در حالت عادی و با حواس فیزیکی نمی توان آنها را رؤیت نمود ولی با کمک چشم سوم می توان این موجودات را احساس، ادراک و رؤیت نمود و با آنها ارتباط برقرار کرد. فرشته و جن از جمله مشهورترین و معروف ترین موجودات ماورایی می باشند.

آجنا وسیله ای برای پیش بینی، پیشگویی، آینده نگری و روشن بینی است. آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده می باشد. روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است.

هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بین است

آجنا وسیله ای برای پیش بینی، پیشگویی، آینده نگری و روشن بینی است. آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده می باشد. روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است.

هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بین است

تجارب زیادی در طول تاریخ اثبات کرده اند که مقولات فوق واقعیت داشته، انسان می تواند به آنها دست یابد. ولی هر کس در این زمینه ادعا کند، نمی توان گفت که ادعایش درست است و چه بسا ادعایی بیش نباشد. البته پر واضح است، آنهایی که در این زمینه ها به توانایی های مثبت دست پیدا کرده اند، هیچ گونه ادعایی ندارند.

پیشگویی از جمله مقولات بسیار داغ و حساس در متافیزیک است، که با شک، شبهه، اوهام و خرافات آمیخته شده است، و از لحاظ علمی جای سوال و از نظر شرعی محل تأمل است. در این مورد باید گفت که اصل مطلب پیشگویی صحیح است و برخی انسان ها می توانند به طرق مختلف از آینده با خبر شوند. حضرت امام خمینی سلام الله علیه در کتاب «کشف الاسرار» با استفاده از نظرات فلاسفه و حکمای اسلامی و متافیزیسین ها و دانشمندان غربی وجود و صحت پیشگویی را به اثبات می رسانند.

متافیزسین ها برای پیشگویی شیوه های مختلفی دارند که یکی از مهم ترین و معتبرترین آن استفاده از آجنا می باشد. البته دست یافتن به قدرت پیشگویی و فعال نمودن این توانایی نهفته در وجود انسان کار سخت و دشواری است، که نیاز به زمان طولانی و زحمت فراوان دارد.

چشم سوم به خاطر نقش حیاتی اش در ادراک روح، اهمیت ویژه ای دارد. این چاکرا مجرای ارتباطی ما با ضمیر ناخودآگاه و مرکز نیروی درونیمان می باشد، یعنی جایی که بدن ما می تواند خود را شفا دهد، یا جایی که ما می توانیم دیگران را شفا دهیم. آجنا مرکز ارتعاش انرژی های روحی و نیروهای روانی خودآگاه و ناخودآگاه ما می باشد. به عبارت بهتر، چشم سوم مرکز فرماندهی روح در جسم فیزیکی است.

از لحاظ عاطفی، چشم سوم پلی به سوی شناخت و ارزیابی «خود» است. علاوه بر جنبه ی روحی، آجنا در زمینه ی توانایی های عقلانی نیز به ما کمک می کند. این چاکرا هم چنین به ما کمک می کند که در برابر عقاید دیگران ـ به خصوص عقاید مخالف ـ ذهنی باز داشته باشیم. بسیاری از انسان ها تحمل و ظرفیت شنیدن و یا پذیرش عقاید مخالف با میل و علاقه ی خودشان را ندارند، که این در بسیاری از موارد شغلی، خانوادگی و اجتماعی باعث بروز مشکلات عدیده می شود. بسیاری از دعواها و درگیری ها در همین مطلب ریشه دارد. خیلی از انسان ها فرهنگ گفتمانشان بسیار ضعیف است. ضعف فرهنگ گفتمان به خاطر عدم فعالیت مناسب آجنا است.

آجنا ما را قادر می سازد که از تجربه ها درس بگیریم. چشم سوم مرکز هوش عاطفی و استدلال شهودی ما است و بصیرت درونی ما را تا زمانی که مانعی در برابر آن وجود نداشته باشد، افزایش می دهد.

حتماً برای شما اتفاق افتاده که فکری به ذهنتان خطور کند و دقیقاً به همان صورت اتفاق بیفتد! مثلاً ممکن است قبل از رفتن به دانشگاه ، به فکرتان برسد که امروز در کلاس اتفاق عجیبی رخ خواهد داد و پس از حضور در کلاس در کمال تعجب می بینید که آن فکر به وقوع می پیوندد. این پدیده در بعضی افراد به ندرت و در برخی دیگر به کرات پیش می آید. این گونه امور از مجرای چشم سوم عمل کرده، این اطلاعات به کمک آجنا به شخص می رسد.

چشم سوم مانند مجرایی عمل می کند که از طریق آن نوسان های فرامادی به سوی کیهان فرستاده می شود. پس این ساختار عامل ارتباطی ما با کیهان و گذرگاه ورود به کیهان می باشد. کسانی که به این مرحله از رشد متافیزیک برسند، دیگر ترسی از مرگ نخواهند داشت و حتی مشتاق آن می باشند. ترس از مرگ یکی از معضلات تمام اقشار بشر می باشد. البته حقیقت آن است که جسم انسان از مرگ می هراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلکه مشتاق آن است.

تیسراتیل محل رؤیت و ارتباط با «استاد درون» یا «گورو» است. گورو، استاد و معلم متافیزیک و یا عرفان است که می تواند در قالب روحی ظاهر شده و آموزش دهد. از نظر لغوی، گورو به معنی شخص سنگین، موقر و محترم است. این شخص دارای روحی والا و رفیع است و می تواند در هر دو جهان فیزیکی و ماورائی حضور داشته باشد. بسیاری از رازهای هستی و خلقت برای گورو آشکار شده است. استاد درون به گذشته و آینده اشراف دارد. با ارواح در ارتباط است و هاله ی نورانی را می بیند. آنگاه که معرفت جو آمادگی و ظرفیت لازم را داشته باشد، استاد درون به سراغ او می آید. به یاد داشته باشید که این استاد درون است که شما را انتخاب می کند. اگر معرفت جو برای رسیدن به استاد درون تلاش فعال نماید، نتیجه ی معکوس می دهد، به عبارت دیگر اگر معرفت جو مدام طلب دیدار استاد درون را داشته باشد، به نتیجه نخواهد رسید. صدا زدن گورو و یا فرا خواندن او امری گستاخانه است. برای ارتباط با استاد درون باید متواضع و فروتن بود. گاهی اوقات جوینده در خواب، رویا و خلسه، ستاره ی آبی می بیند که بیانگر ارتباط قریب الوقوع با استاد درون می باشد.

آموزش های متافیزیک در دو بُعد ظاهری و باطنی انجام می شود. شروع آموزش ها عموماً با آموزش های فیزیکی یا ظاهری است، که شاگرد و استاد در بُعد فیزیکی هم دیگر را ملاقات کرده، آموزش ها را آغاز می کنند. پس از مدتی که شاگرد توانایی و ظرفیت لازم را کسب کند، استاد به شکل روحی و از درون در زمان خواب، رؤیا و یا خلسه بر او ظاهر می شود و آموزش های لازم را ارائه می کند؛ به این شخص استاد درون گفته می شود. استاد درون می تواند همان استاد ظاهری و فیزیکی باشد و یا می تواند فرد دیگری باشد. استاد درون می تواند در قید حیات باشد و یا این جهان خاکی را ترک نموده باشد. ممکن است برای شاگرد، استاد درون یک چهره ی آشنا و یا چهره ی جدید باشد. در هر شکل استاد درون در محل چشم سوم بر شاگرد ظاهر شده و او را آموزش می دهد. شاگرد نیز از طریق آجنا می تواند با استاد درون در ارتباط باشد.

قدرت ذهن، خرد، عقل، استدلال و بینش در چاکرای آجنا نهفته است. توانایی دست زدن به خلاقیت های بزرگ، توانایی آموختن و درس گرفتن از تجربه ها، توانایی ارزش یابی اعتقادات و نگرش ها و احترام گذاشتن به نظرات دیگران از جمله مسائل دیگری هستند که به چشم سوم مربوط می شوند. هر چند که عشق مربوط به چاکرای قلب (چاکرای اصلی شماره ی۴) است ولی عشق های عرفانی و ماورایی به تیسراتیل ارتباط دارد. چشم سوم منشاء علم مطلق است.

از چشم سوم می توان مانند یک دوربین استفاده کرد و با آن می توان به سفر پرداخت؛ چشم سوم می تواند شخص را به هر کجا مجسم کند، ببرد، زیرا توسط تجسم راهنمایی می شود. همه ی افکار و احساساتی که ما به چشم سوم می فرستیم، انرژی جذب می کنند تا در نهایت به واقعیت تبدیل شوند. ممکن است این فرآیند چند روز تا چند هفته طول بکشد و با واسطه های متعدد به دست شخص برسد، اما اگر ثبات و پشتکار باشد، سرانجام به هدف خواهد رسید. به عبارت دیگر چشم سوم جایگاه یک فرآیند برهم کنش است؛ همه افکار و احساساتی که شما وارد آن می کنید، به طرز شگرفی فزونی یافته، دوباره پدیدار می شوند.

از آنجا که چشم سوم هر چه را که شخص بخواهد برآورده می سازد، مهم است که همیشه چیزهای خوب آرزو شود. هرگز برای کسی آسیب و زیان نخواهید. همواره برای همه ی نوع بشر و همه ی نژادها در سراسر جهان هستی بهترین را بخواهید، همیشه کسانی را که به شما آزار رسانده اند، ببخشید و برای آنها دعای خیر کنید. این توصیه برای حفاظت از خود شماست. زیرا مانع از این می شود که احساس رنجش و ناخشنودی شما ادامه پیدا کند و شما را تا سطح شخصی که درباره ی او فکر می کنید تنزل دهد. هم چنین خواسته های خود را با چیزهای آسان شروع کنید. سعی نکنید که از آسمان سکه های طلا ببارانید، این کار ممکن است ولی نه برای مبتدیان. اگر مشکل مالی دارید، بهتر است که برای افزایش درک و فهم خود دعا کنید.

چشم سوم پل برقراری ارتباط فکری با دیگران است.

وقتی به هر دلیل خوشایند و یا ناخوشایند به فرد دیگری فکر کنیم، یک پل انرژی بین چشم سوم ما و او برقرار می شود که ما را به هم وصل می نماید. عوامل زیادی باعث می شود که ما به دیگران فکر نمائیم، از جمله: دوست داشتن، تنفر داشتن، طلب کار بودن، بدهکار بودن، ظلم کردن، مظلوم واقع شدن و … تمام اینها باعث شده که به فرد دیگری فکر نموده، از طریق پل انرژی چشم سوم با او ارتباط برقرار نماییم. در این حالت اگر آن فرد از نظر علم و ایمان از ما بالاتر باشد، ما تا مرتبه ی او صعود می کنیم، ولی اگر پایین تر باشد، ما نیز تا مرتبه ی او نزول خواهیم کرد. اگر فکر کردن به شخصی و در نتیجه ارتباط با او از طریق چشم سوم موقت و گذرا باشد، این صعود و نزول نیز موقت و گذرا است. ولی در مواردی که به صورت دایم به فردی فکر نماییم، اتصال ما نیز دایمی بوده، صعود و یا نزول به مرتبه ی آن شخص نیز دایمی می شود.

کینه به دل گرفتن سبب شده که انسان دایم به شخص مقابل فکر نموده، با مکانسیم هایی که ذکر شد، به مرتبه ی آن شخص نزول نماید. برای همین توصیه شده که در این موارد اشخاص را ببخشید و از گناه آنها درگذرید و کینه ی آنها را به دل نگیرید. این در درجه ی اول به نفع خود شما است.

چشم سوم عامل بهره گرفتن از جادوی سیاه نیز می باشد. جادوی سیاه به معنی استفاده های منفی از توانایی های متافیزیکی و نیروهای ماورائی بر علیه دیگران می باشد. هدف از این کار آسیب رساندن به دیگران و اذیت نمودن آنها است. جادوی سیاه در فرهنگ ها و ملل مختلف به شیوه های متفاوتی به کار می رود. در جادوی سیاه با اعمال فیزیکی و ماورائی که انجام می شود، حجم زیادی انرژی منفی از چشم سوم عامل به سمت فرد مورد نظر ارسال می گردد، این انرژی های منفی با نمود فیزیکی و ماورائی خود تاثیرات منفی بر جسم و روان سوژه می گذارد.

چشم سوم مهم ترین گیرنده در کالبد اثیری است و کاربردهای فراوان دارد.

اهمیت و کاربردهای آجنا در کالبد دوم مانند اهمیت و کاربردهای چشم فیزیکی در کالبد اول است. ۹۰% ادراکات فیزیکی از طریق چشم فیزیکی به کالبد فیزیکی منتقل می شود، و فقط ۱۰% ادراکات از طریق چهار حس دیگر دریافت می شود. پس اگر بینایی تعطیل شود، ۹۰% ارتباط شخص با محیط نیز تعطیل می گردد. به همین ترتیب بخش اعظم ارتباط انسان با عوالم ماوراء، موجودات ماوراء و پدیده های ماورائی از طریق چشم سوم است، هر چند که انسان علاوه بر بیناییِ باطنی دارای گیرنده های ماورائی دیگری نیز می باشد، ولی اهمیت گیرنده های دیگر از چشم سوم کمتر است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «هرگاه دیدهٔ بصیرت کور باشد نگاه چشم سودی ندارد.» هم چنین پیامبر گرامی اسلام ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ می فرمایند: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور آن است که دیدهٔ بصیرتش کور باشد.»

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسند: «در حقیقت آنها که چشم ظاهر خویش را از دست می دهند، کور و نابینا نیستند و گاه روشندلانی هستند از همه آگاه تر، نابینایان واقعی کسانی هستند که چشم قلبشان کور شده و حقیقت را درک نمی کنند.» ایشان هم چنین از پیامبر گرامی اسلام نقل قول می کنند که فرموده اند: «بدترین نابینایی، نابینایی دل است.» ویا فرموده اند که: «نابینایی ترینِ نابینایی ها، نابینایی دل است.»

علامه سید محمد حسین طباطبایی ـ رحمه الله تعالی علیه ـ در تفسیر شریف المیزان فرموده اند: «حقیقت کوری همانا کوری قلب است نه کوری چشم، چون کسی که از چشم کور می شود باز مقداری از منافع فوت شده ی خود را با عصا یا عصاکش تامین می کند، و اما کسی که دلش کور شد، دیگر به جای چشم دل چیزی ندارد که منافع فوت شده را تدارک نموده، خاطر را با آن تسلیت دهد.» ایشان هم چنین در جای دیگری از المیزان می نویسند: «مراد از کوری آخرت کوری چشم نیست، بلکه نداشتن بصیرت و دیده باطنی است، و هم چنین مقصود از کوری دنیا هم همین است.»