14

امروزه علم روان شناسی و روان پزشکی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و در مواقعی حتی از علم پزشکی و سلامت جسم نیز مهم تر واقع می شود. درمان یک مسئله ی روانی نیاز به طی شدن مراحل مختلفی دارد که یکی از این مراحل ، انگ زدایی است.

مفهوم بهداشت روان شامل رفاه ذهنی ، احساس خودتوانمندی ، خودمختاری ، كفایت ، درك همبستگی بین نسلی و توانایی تشخیا استعدادهای بالقوه هوشی وعاطفی درخود است . به گونه یی دیگر می توان گفت : بهداشت روان حالتی از رفاه است كه در آن فرد توانایی هایش را باز می شناسد و قادر است با استرس های معمول زندگی تطابق حاصل كرده ، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد و به عنوان بخشی از جامعه با دیگران مشاركت و همكاری داشته باشد. بهداشت روان به همه ما مربوط است نه فقط به كسانی كه از بیماریهای روانی رنج می برند. هیچ گروهی از بیماری روانی مصون نیست . البته بایداذعان داشت كه در افراد بی خانمان ، تهیدستان ، افراد بیكار و با سطح تحصیلات پایین ،كسانی كه قربانی خشونت بوده اند، مهاجران و پناهندگان ، كودكان و نوجوانان ، زنانی كه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند و در افراد مسن كه مورد غفلت و بی توجهی واقع شده اند، بیشتر دیده می شود.متاسفانه در بخش عظیمی از دنیا بهداشت روان و بیماری روانی به اندازه سلامت جسمانی و بیماری جسمی اهمیت ندارد و مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته است .

عظمت بار بیماریهای روانی

امروزه حدود ۴۵۰ میلیون نفر از مردم دنیا از یك بیماری روانی یا رفتاری رنج می برند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۱،۳۳درصد از عمر سپری شده با (YLD) به دلیل بیماری های عصبی روانپزشكی است . بیماری افسردگی تك قطبی ، علت ۱۵\۱۲ درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی است و سومین رتبه را بین علل نسبت داده شده به باركلی بیماریها دارد. ۴ مورد از ۶ علت اصلی سالهای سپری شده عمر با ناتوانی به دلیل بیماریهای عصبی روانپزشكی را، بیماریهای روانی چون : افسردگی ، بیماریهای وابسته به مصرف الكل ، اسكیزوفرنی و بیماری دو قطبی به خود اختصاص داده است . بیش از ۱۵۰ میلیون نفر از مردم دنیا در هر برهه از زمان از افسردگی رنج می برند. حدود ۱ میلیون خودكشی موفق هرسال در جهان داریم و حدود ۲۵ میلیون نفر از مردم جهان از اسكیزوفرنی ، ۳۸ میلیون نفر از صرع و بیش از ۹۰ میلیون نفر از یك بیماری وابسته به مصرف الكل یا سایر مواد رنج می برند.

ارتباط اختلالات روانی و بیماری های طبی

كاملاص روشن است كه عملكرد روانی بطور بنیادی با عملكرد فیزیكی ، اجتماعی و پیش آگهی سلامتی در ارتباط است . بطور مثال افسردگی عامل خطری برای بیماریهایی مثل سرطان ها و بیماریهای قلبی است و از طرفی بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب و وابستگی به مواد در افرادی كه از بیماریهای جسمی رنج می برند موجب عدم پذیرش و شكست در برنامه های درمانی به علت رعایت نكردن اصول درمان توسط بیمار می شود. رفتارهای مخاطره آمیزی چون كشیدن سیگار، فعالیت جنسی غیر ایمن ، با بیماریهایی مثل سرطان و ایدز مرتبط هستند. در بین ۱۰ عامل خطر برای بار كلی بیماری كه در DALY محاسبه شده ودرگزارش بهداشت جهان ۲۰۰۲ آورده شده است ،۳ مورد آن روان رفتار بوده (روابط جنسی غیر ایمن ، مصرف تنباكو و الكل ) و ۳ تای دیگر تحت تاEیر فاكتورهای روانی رفتاری قرار می گیرد (چاقی ، فشار خون و كلسترول بالا).شیوع افسردگی اساسی در جمعیت بطور كل بین ۳ تا ۱۰% است ولی در افرادی كه دچار بیماریهای مزمن هستند این میزان بیشتر است .افراد افسرده مبتلا به بیماریهای عفونی ممكن است برنامه های درمانی خود را نپذیرند و رژیم درمانی مربوطه را رعایت نكنند و این مساله باعث مقاومت دارویی شده و روی سلامت عمومی جامعه عوارض جدی می گذارد و از طرفی این افراد بیشتر مصرف كننده مراقبت های بهداشتی و درمانی هستند و هزینه مضاعفی را برجامعه وارد می كنند.تا ۲۹درصد از افراد مبتلا به فشار خون افسردگی اساسی دارند: تا ۲۲درصد از افراد مبتلا به انفاركتوس قلبی ، ۳۰درصد افراد مبتلا به صرع ، ۲۷ درصد افراد مبتلا به دیابت ، ۳۱ درصد افراد مبتلا به سكته مغزی ، ۳۳ درصد از افراد مبتلا به سرطان ، ۴۴درصد افراد مبتلا به ایدز و ۴۶ درصد از افراد مبتلا به سل از افسردگی اساسی رنج می برند.

نباید غفلت كرد

افراد خانواده این بیماران اغلب اولین مراقبان آنها هستند و از حمایت های فیزیكی و عاطفی گرفته تا بار سنگین هزینه های درمان و مراقبت از بیمارانشان به عهده آنها است .تخمین زده می شود در ۱ خانوار از هر ۴ خانوار، حداقل یك فرد مبتلا به اختلال روانی یا رفتاری وجود دارد. خانواده ها علاوه بر فشار و استرس بالای ناشی از مشاهده بیماری در یكی از افراد مورد علاقه و عزیزانشان ، در معرض انگ اجتماعی و تبعیضی هستند كه بیماری روانی در اجتماع به روی آنها می گذارد. طرد شدن از طرف دوستان ،بستگان و همسایگان ، رفتاری كه احساس منفك بودن و محدودیت در فعالیت های اجتماعی را با خود به همراه دارد.در اغلب موارد خانواده ها هزینه درمان بیماران روانی را متحمل می شوند و سهم دولت و سازمان های بیمه گر عمدتاص ناچیز است .

بار اقتصادی بیماریهای روانی

در ایالات متحده امریكا، سالانه ۱۴۸ میلیون دلار صرف هزینه كلیه بیماریهای روانی می شود. در سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷، انگلستان هزینه بیماریهای روانی را ۳۲ میلیون پوند برآورده كرده بود كه ۴۵ درصد آن به دلیل از دست دادن كارایی و توانایی سازندگی بود.بیماری اسكیزوفرنی و آلزایمر، از بیماریهایی چون آرتریت ، آسم ، كانسرونارسائی احتقانی قلب و ناهنجاریهای مادرزادی قلب ، دیابت ، فشارخون و سكته مغزی ، هزینه درمانی بیشتری دارد.

كاهش كارایی ، شغل یابی و حفظ شغل

در بسیاری از كشورهای پیشرفته دنیا ۳۵ تا ۴۵ درصد غیبت از محل كار به دلیل مشكلات بهداشت روانی است . بطور متوسط تعداد روزهای از دست رفته كاری كه به بیماریهای روانی نسبت داده می شود ۶ روز در ماه در هر ۱۰۰ كارگر و تعداد روزهای كم كاری ۳۱ روز در ماه در ۱۰۰ كارگر است .در ایالات متحده ۸\۱ تا۶\۳ درصد از كارگران از افسردگی اساسی رنج می برند و شاغلین با افسردگی ۲ برابر بیشتر احتمال ناتوانی در كار نسبت به افراد بدون افسردگی دارند.

ارتقای بهداشت

ازدیدگاه مجریان بهداشتی ارتقای بهداشت به كوشش هایی اطلاق می شود كه جمعیتهای سالم رانیز شامل می شود وهدف از آن بالا بردن سطح بهداشت و سلامتی است . ارتقای بهداشت با مفاهیم دیگری چون آموزش بهداشت پیشگیری اولیه وتامین بهداشت ارتباط دارد. بحث های زیادی در مورد ارتباط این مفاهیم مطرح شده است . مفهوم پیشگیری عموماص به معنی كاهش خطر ابتلای به بیماری است (پیشگیری از رویدادها، پیامدها و عوارض یك بیماری و پیشگیری از رخداد دوباره بیماری ). در حالی كه آموزش بهداشت مفهومی است كه ارتقای بهداشت از آن برخاسته است . بطور سنتی آموزش بهداشت به آموزش افراد و پس از آن آموزش گروهها و جامعه ربط داده می شود بنابراین تمركز آن نخست به افراد و سپس بر تغییر رفتار جمعی است . با توجه به موارد یاد شده می توان گفت آموزش بهداشت در عملی ساختن فعالیتهای ارتقای بهداشت نقش مهمی دارد.

ارتقای بهداشت روان جامعه نگر

در سال ۱۹۶۳یكی از نخستین فعالیت های آموزشی بهداشت روان با پروژه بهداشت روانی نورث امپتون معرفی شد. اهداف این پروژه عبارت بودند از:

۱ آگاهی عمومی از اختلالات روانی به عنوان یك مشكل

۲ گسترش دانش و آگاهی در زمینه سبب شناسی اختلالات روانی

۳ نشان دادن پیشرفت ها در زمینه درمان و مراقبت از بیماران روانی

۴ ارایه اطلاعات در مورد اینكه مراقبت جامعه نگر چیست و چگونه افراد غیرمتخصا می توانند دراین زمینه همكاری داشته باشند و بیان اهمیت این همكاری .گرچه اهداف برنامه ارتقای بهداشت روانی جامعه نگر افراد بهنجار جامعه است ولی بیشتر برنامه های ارتقای بهداشت روانی در جمعیت ها و گروههایی مانند دانش آموزان ، كارمندان و كارگران و بیماران روانی اجرا شده است .یكی از اهدافی كه می توان به آن اضافه كرد و از اهداف سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۳ بود انگ زدایی از بیماران روانی است كه این امر با آموزش عموم مردم جامعه امكان پذیر خواهد بود. با تغییر نگرش مردم در مورد بیماریهای روانی و قابل تشخیا و درمان بودن اینگونه بیماریها، مشابه بسیاری از بیماریهای حاد یا مزمن جسمی ، خواهیم توانست مقداری از بار انگ اجتماعی و تبعیضی كه بر این گروه از افراد جامعه تحمیل می شود را كاهش دهیم .

نیاز به افزایش آگاهی مردم و ارتقای فرهنگ بهداشتی جامعه در ایران قطعاص وجود دارد. در تحقیقی كه توسط شادمنش و همكاران در زمینه بررسی فرهنگ بهداشتی مردم شهرنشین استان كردستان در سال ۱۳۷۷ انجام شد نشان داده شد كه ۶۱ درصد آگاهی ضعیفی از مفهوم بهداشت داشتند. ۳۵ درصد از مردم معتقد بودند كه طب سنتی تاؤیر زیادی در درمان بیماریها دارد و ۱۲درصد از مردم به دعا نویس جهت بهبود بیماری اعتقاد داشتند. در خصوص چگونگی بهبود یك بیماری روانی بین نظرات مردم در شهرهای مختلف استان (با ۰۰۰۱\۰) تفاوت وجود داشت .

تاثیرآموزشهای بهداشتی در زمینه سلامت روان

از آنجایی كه برنامه ریزی و اجرای مناسب هر برنامه بهداشتی مستلزم تشخیا عناصر و مولفه های اصلی است ، با بررسی متون و اقدامات انجام شده به این نتیجه دست یافته ایم كه آموزش مهارت های زندگی كه از حدود ۱۶ سال پیش در بسیاری از كشورهای دنیا در حال اجرا است و نتایج پرباری را با خود به همراه داشته است ، در ایران نیز بتواند گامهای بزرگی را در زمینه ارتقای سلامت روانی افراد جامعه بردارد. برنامه آموزشی مهارتهای زندگی بر طبق تحقیقات گسترده قبلی در پیشگیری از سوء مصرف موارد (بوتوین و همكاران ۱۹۸۰و۱۹۸۴، پنتز ۱۹۸۶)، پیشگیری از بی بند و باری جنسی (اولوپس ۱۹۹۰)، بارداری در نوجوانان (زابین و همكاران ۱۹۸۶ و شینگ ۱۹۹۴)،ارتقای هوش (گونزالس ،۱۹۹۰) پیشگیری از ایدز (سازمان بهداشت جهانی ، ۱۹۹۴) آموزش صلح (پراتزمن و همكاران ) و ارتقای اعتماد به نفس (تاكید ،۱۹۹۰) مفید و موثر بوده است . از این گذشته بسیاری از شاخصهای سرمایه اجتماعی (Social Capital) با مهارتهایی مرتبط می شود.

در ایران نیز برنامه بهداشت روان در مدارس در سال ۱۳۷۸ توسط دكتر بینا و همكاران در منطقه دماوند بر روی ۲۸۰ نفر از دانش آموزان پسر و دختر مقاطع راهنمایی و در دو سطح دانش آموزان و معلمان انجام شد. ارزیابی قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش آگاهی دانش آموزان و معلمان نسبت به مقوله بهداشت روان ، تغییر نگرش آنها به مساله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان آنان بود.بطور كلی مهارتهای زندگی شامل مهارتهایی است كه باعث افزایش توانایی های روانی اجتماعی افرد می شود و او را قادر می سازد تا بطور موؤر با مقتضیات و كشمكش های زندگی روبرو شود. آموزش مهارتهایی چون حل مساله و تصمیم گیری ، تفكر خلاق نقش اد، برقراری ارتباط ، خود آگاهی ، همدلی ، مهارت مقابله با استرس و مهارت جرات آموز و ابراز وجود همزمان با شكل گیری شخیصت و رشد تفكر شناختی كودك و دوره های حساس نوجوانی می تواند به میزان زیادی از آسیب های روانی اجتماعی آتی پیشگیری كند.اداره سلامت روان وزارت بهداشت در حال تلاش برای گسترش كشوری طرح آموزش مهارتهای زندگی است و در سال گذشته كلیه روانشناسان و روانپزشكان مسوول برنامه بهداشت روان را در كلیه دانشگاههای علوم پزشكی كشور آموزش داده است و این فعالیت در سطح كشوری آغاز شده است .