19

امروزه سلامت روانی مسئله ای است که جوامع بر روی آن حساسیت زیادی دارند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها بیشتر به فکر سلامت جسمی کودک و مراقبت از او می باشند و همین باعث می شود که آنها بهداشت روانی و مراقبت های روانی از کودک را از یاد ببرند.

شناخت جایگاه كودك در عرصه اجتماعی زندگی از دیر باز توجه كارشناسان مسائل خانواده را به خود جلب كرده است . طی سالهای اخیر مقالات و كتب متعددی در زمینه چگونگی رفتار با كودكان چاپ شده است ، ولی باز هم به عنوان روانشناسی با مقوله تعلیم و تربیت كودك و پیامدهای آن به موارد تازه ای برخورد شده كه نیاز به بررسی دیدگاههای تازه ای ضروری می نماید تابا آگاهی بیشتری بتوان از مشكلات عدیده ای كه آینده بهداشت روانی كودكان را به خطر می اندازد جلوگیری نمود . در این نوشته به طور خلاصه به مواردی كه در درمانگاه و كلینیك در رابطه با مشاوره و روان درمانی كودكان با آنها مواجه بوده ایم اشاره می شود :

۱. اسم گذاری و دادن پسوند و یا تحریف اسم و فامیل كودكان : كودكی را به خاطر چاقی ، دیگری را بعلت لاغری و یا شباهت چشم و اعضا او را ژاپنی خواندن و چینی گفتن ، آن یكی را به خاطر نقص عضو از سوی دوستان ، همبازیها ، و حتی فامیل و پدر یا مادر با واژه های ناپسند كودكان را به مسخره گرفتن ، همواره سبب احساس حقارت شدید ، حمله به عزت نفس و اعتماد بنفس كودك می شود كه پی آمد آن بی علاقگی به خود ، گوشه گیری و مواردی چون افت تحصیلی و بالاخره هراس از مدرسه را برای كودك به ارمغان خواهد آورد ، به مثالهایی از مراجعین اشاره می شود تا بتوان مسئله را بهتر باز نمود ، حسین ۹ ساله به علت افت تحصیلی به كلینیك ارجاع شده است ، وقتی در جریان درمان به عوامل افت تحصیلی می پردازیم به اولین موردی كه بر می خوریم كودك می گوید : به علت شباهت و نزدیكی فامیلیم به كلمه لال ، بچه ها در مدرسه بمن لاله می گن و بر سر همین كلمه به دفعات با آنها درگیری و دعوا داشته ام ولی آنها هنوز هم ، به من لاله می گن ، من فرار می كنم و توی مدرسه در جایی پنهان می شوم از ترس اینكه بچه ها نكند بمن لال بگویند ، مشكلم را با بابا و مامان نیز گفتم ولی آنها گفتن مشكلت را باید خودت حل كنی ، بعد از مدتی یك روز كه بابام حرفی به من زد و من دیر جوابش را دادم به من گفت : پس حقت است بهت می گن لال ! من از خودم و نام فامیلم بیزارم و از مدرسه ام بدم می آید.

مورد دیگر احمد ده ساله را كه از افسردگی رنج میبرد و به همراه آن از یكسال قبل افت تحصیلی و گوشه گیری نیز داشته است به ما ارجاع كردند . در بررسی اولیه مشاهده شد كه یكی از عوامل عمده در افت تحصیلی وی این بوده است كه به قول خودش : هر وقت می خندم كل صورتم مثل ژاپنی ها میشه و بچه ها بهم می گن ژاپنی ، آخه من ژاپنی هستم ؟ من دوست ندارم بهم بخندند بهمین دلیل هم نمیخواهم مدرسه بروم .

اسم گذاری روی كودك برای خنده و استهزاء ممكن است به ایجاد هسته مركزی پرخاشگری بیانجامد كه بصورت موارد فوق الذكر پیامدهایی از جمله كندی عملكرد چه در تحصیل و یا سایر فعالیتهای طبیعی كودك داشته باشد . وقتی به هنگام عصبانیت و در جهت تربیت كودكان وی را به پسوندهایی همچون بی خرد ، خنگ ، گیج و امثالهم می نامیم ، از كودك نیز این انتظار خواهد رفت كه همچون پسوندهای یاد شده و بر چسب های داده شده عمل كند . ودر این واكنش از سوی كودك نه تنها وتادین از لحاظ تربیتی ثمری برای كودك خود نداشته اند بلكه به مشكلات تربیتی وی نیز افزوده اند.

۲. تنبیه : در تنبیه كودكان حتما می باید علت تنبیه را به كودك توضیح داد ، باید كودك بطور كاملا واضح و روشن به علت تنبیه خود از سوی والدین آگاه باشد ، بچه ها را به خاطر ابزار عقیده نمی بایست تنبیه كرد و اگر كودكتان با شما اختلاف عقیده و یا سلیقه دارد به این علت نباید مورد ضرب و شتم قرار گیرد یكی از موارد رایج كه هم اكنون به كلینیك ها مراجعه دارد ، تنبیه به خاطر نمره بد است كه نمونه هایی در این زمینه ذكر می شود . هوشنگ ۱۱ ساله می گوید : هر وقت صفر می آورم بابام منو زیر لگد میگذارد . و سهیلا ۸ ساله میگوید : هر وقت

نمره بد می آورم ، مامانم میرود درب خانه همسایه را می زند و نمره بد مرا به او نشان می دهد .

بعنوان روانشناس با اصرار می گویم از سرزنش كودكانتان در مقابل دیگران و از مقایسه آنها با فرزندان دیگرتان و یا دیگر همسالانش جدا خودداری كنید . از تنبیه به عنوان اولین وسیله برای تربیت استفاده نكنید و آنرا در گنجینه فاكتورهای تربیتی به عنوان آخرین وسیله تربیتی بكار بگیرید.

تنبیه باید با رفتار نامناسب كودك هماهنگ و منطبق با آن رفتار نامناسب كودك ارائه شود .اگر كودك شما در ساعت ۳ بعد از ظهر كار خطایی انجام داده ولی تنبیه او در ساعت ۹ شب صورت بگیرد این تنبیه تنبیه رفتار ساعت ۹ شب است نه تنبیه رفتار ارائه شده در ساعت ۳ بعد از ظهر و به همین دلیل تنبیه بی موقع ثمر بخش نخواهد بود ، و نباید از اینگونه روش های تربیتی برای ایجاد احساس آرامش عصبی خود سود برد . معمولا وقتی به والدین می گوییم چرا از كودك خود برای تخلیه خشونت درونی سود میبرید ؟ جواب می دهند : ما خودمان نیز عصبی هستیم و با این جمله سعی در جوابگویی به همه سوالات در این زمینه دارند . جمله ای از یك كتاب به عنوان شاهد مثال می زنیم به این مضمون كه كسی كه محبت نبیند نمیتواند خود را هم دوست بدارد و آنچه را كه خود بوجود خواهد آورد نامطلوب و ناقص و بیهوده است . منظور این است كه اگر بعوض محبت ، دائما كودكانمان را تنبیه كنیم ، آنان نیز این نقیصه تربیتی را به فرزندان خود منتقل خواهند كرد و به جای هدیه عشق و محبت به آنان از خشونت خواهند گفت ، چرا كه خود محبت را نیاموخته اند و به این ترتیب غنچه هایی كه می توانند به زیبایی به گل نشیند آنها را با گلبرگ سیاهی تزئین می كنیم و در این صورت ساده اندیشی است كه در چنین حالتی به فكر چاره اندیشی باشیم . در پایان این گفتار یكبار دیگر بر ارائه محبت به كودكان و دوری از ایجاد محیط نا امن در خانواده و دوری از انتقاد و استهزاء و توهین و تحقیر و مخالفت و برچسب زدن موكدا سفارش می كنم و سر انجام این كه اجازه ندهید نونهالان شما از چنین سمومی بهنگام رشد بهره گیرند كه این خود بر رشد سلامت روان كودك تاثیر منفی می گذارد و برای آینده وی نیز مخاطره آمیز خواهد بود . با آرزوی خوشبختی برای تمام نونهالان سرزمین اسلامیمان . از تنبیه كودك به عنوان وسیله برای تربیت استفاده نكنید و آن را در گنجینه فاكتورهای تربیتی به عنوان آخرین وسیله تربیتی بكار بگیرید .