11

در مطالب قبل در رابطه با مشکلات و بیماری های روحی روانی به طور مفصل صحبت کردیم. بسیاری از این بیماری ها به طور خود به خود حل می شوند و برخی نیز با مراجعه به روانشناس درمان خواهد شد. اما سوالی که اینجا پیش می آید اینا ست که مشاوران یا روانشناسان چه نقشی در برطرف کردن مشکلات روانی دارند؟

راهنمایی و مشاوره ، كمك و یاری كردن به فرد است تا بتواند با علم و اطلاع ، تصمیمات درست بگیرد. راهنمایی ، تفكر درباره این مطلب است كه چگونه می توان به انسان كمك كرد تا به درجه كمالی كه لایق آن است برسد. انسان ها به مثابه ی صندوق رمزند، گشودن كتاب روح و جلب همكاری آنها بیش از هر چیز آگاهی و ظرافت می خواهد.

هدف راهنمایی آن است كه انسان به یك نیروی خلاق تبدیل شود. زیربنای حیات انسان اندیشه است و دانشگاه كارخانه انسان سازی ، كانون فرهنگ سازی ، اندیشه سازی و تولید علم است . جامعه ای كه می خواهد زنده بماند باید مدام دگرگون شود و برای پرسش های تازه ی بی شمار، پاسخ های لازم را بیابد. امروز هنر استاد ، ایجاد طلب است در دانشجو نه پاسخ به طلب ؛ تشنه كردن ذهن است نه سیراب كردن ؛ ایجاد نیاز است نه پاسخ به نیاز؛ نامتعادل ساختن ذهن است نه سیراب كردن ؛ طرح مسئله است نه حل مسئله و تلاش برای به اندیشه واداشتن است نه آموزش اندیشه ها.

آب كم جو ، تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست

در طلب زن دائما تو هر دو دست كه طلب در راه نیكو رهبر است

سمت و سو و مسیر كار راهنمایی و مشاوره نیز باید چنین باشد. مهمترین كارمشاور این است كه امید و شوق و توانایی مراجعه كننده را برانگیزد . جوان را یاری كند تا مشكلات خویش را روشن ترببیند و از این راه به او كمك نماید.نتیجه راهنمایی و مشاوره تحقق بخشیدن به مسیر تكامل و سلامت روانی افراد است، كمك به شناخت نقاط قوت و ضعف فرد است. انسان همان چیزی است كه باور دارد و راهنمایی ، یاری به فرد است كه این باور، درست باشد. موفقیت انسان به عوامل خارجی مربوط نیست ، به خود او مربوط است. اگر ما بتوانیم پندار فردی و پندار اجتماعی از خود را درست كنیم ، درپیشرفت كارمان مؤثر خواهد بود.

روش های رفتاری، نسخه های از پیش تعیین شده نیستند كه برای هركسی و هر مشكلی بتوان آن را تجویز كرد، بلكه نوع روشها را درموقعیت های خاص و منحصر به فرد باید خلق و ابداع كرد و هیچ فرمول از پیش تعیین شده ای كه بتوان به صورت قالبی برای اصلاح و یا تغییر رفتار از آن سود جست، وجود ندارد . همیشه مسئولیت تغییر به عهده مراجعه كننده است نه مشاور، زیرا تغییر باید از درون مراجعه كننده برانگیخته شود نه از بیرون.

برای موفقیت در كار مشاوره به دو مسئله باید توجه كرد:

۱ ایجاد روحیه خود باوری

كسانی كه درباره خود احساس خوبی دارند نتایج خوبی را عرضه می كنند. امام علی (ع) كه از برترین مخلوقات آفرینش است و زوایای ژرف وجود آدمی را به خوبی می شناشد درباره انسان فرموده :

آیا می پنداری موجود كوچكی هستی در حالی كه در وجودت جهان بزرگی نهفته است.

بسیاری از نیروهای درونی آدمی ناشناخته مانده و ازقوه به فعل درنیامده است. طبق بررسی های منتشر شده ، هر انسانی تنها پانزده درصد استعداد نهایی خود را به كار می گیرد. اگر از بیست درصد استعدادهایمان استفاده كنیم همگی نابغه خواهیم شد.

بدشانش كسی است كه استعدادهایش را باور ندارد. انسان موفق هیچ وقت آرزو نمی كند جای كسی دیگر باشد. او بقچه استعدادهایش را در آغوش می گیرد و در مسیركار و تلاش قدم می گذارد. به استقبال سختی می رود تا تمرین استقامت كند، از تن پروری و راحت طلبی گریزان است. از نظر او موفقیت معادل پیروزی نیست بلكه نفس مبارزه با سختی ها برای او حكم موفقیت را دارد.

مشاور هرگز نباید اشتباه یا حتی خطای مراجعه كننده را به رخش بكشد. انسان فقط به قوت هایش انسان است و جوان همیشه باید تصویر مثبتی به عنوان یك انسان با ارزش از خود داشته باشد و بداند انسان تنها مجموعه ای از آن چه دارد نیست بلكه مجموعه ای است از آن چه ندارد و می تواند داشته باشد.

۲ اعتماد به نفس

به بیان ساده اعتماد به نفس یعنی این كه فرد مطمئن باشد از عهده رویارویی با موقعیت های گوناگون بر می آید دراینجا مشاور با سه صورت مواجه می شود:

الف – وقتی فرد واقعاً از عهده رویارویی با موقعیت ها برمی آید. ( اعتماد به نفس واقعی)

ب – هنگامی كه فرد از توانایی مقابله با رویدادها بی بهره است، لیكن به غلط بر این باور است كه توانایی آن را دارد . ( اعتماد به نفس كاذب )

ج وقتی فرد در واقع ازعهده رویارویی با مسائل می تواند برمی آید ، اما این عقیده نادرست را دارد كه نمی تواند. ( نداشتن اعتماد به نفس)

به همان اندازه كه نداشتن اعتماد به نفس ناخوشایند است ، اعتماد به نفس كاذب هم خطرناك است. زیرا ممكن است خطراتی را برای فرد و دیگران پدید آورد.

وظیفه مشاور است كه توانایی مراجعه كننده را در هر یك از موارد ، جداگانه ارزیابی نماید و توانایی واقعی را در فرد به وجود آورد . اعتماد به نفس درهمه ی امور كارساز است. انسان چیزی است كه می خواهد و می تواند باشد. راهنما و مشاور رسالت دارد تا مراجعه كننده به گونه ای شود كه سعی كند واقعاً با روحیه قوی ، فرمانده كشتی خودش باشد.

انسان های امیدوار كلمه ” پایداری ” را بهتر از دیگران معنی می كنند. متأسفانه جوان امروز بعضاً بی هیچ تأمل و حتی شتابزده بر همه چیز و همه كس می تازد و به نقد، توهین و تهمت می پردازند و هر زمان هم كه اشتباه او را یادآور می شوند فریاد از نبود آزادی و درك نكردن نسل امروز سر می دهد.

اینجا نقش راهنما و درایت و صداقت او می تواند موثرو سودمند باشد مخصوصاً در مشاوره های گروهی می توان این اعتماد را در جوان به وجود آورد.

باید دیدها را وسعت دهیم . با نگاه های كوچك نمی شود حقیقت را درك كرد. هیچ صیادی در جویبار حقیری كه به گودالی می ریزد مروارید صید نخواهد كرد . درد انسانیت همین نارسیدن ها و كوچك ماندن هاست.

توجه داشته باشیم كه مشاور بازپرس نیست تا حقایق را كشف نماید ، بلكه او سعی می كند امور و اشیاء را همان طوری مشاهده كند كه مراجعه كننده می بیند . مهم نیست كه سرگذشت زندگی مراجعه كننده را به طور كامل و منظم به دست آورد و در پرونده ضبط كند بلكه دقت او معطوف به یاری كردن مراجعه كننده است تا حالات و افكار، احساسات و عواطف، نگرانی ها و ادراكات خود و دنیایش را بیان نماید .

اطلاعات فرد از جهان و خود آگاهی او، عزت نفس، احساس ارزش در چشم دیگران ، درجه تفاهم با والدین و به طور كل با نسل قبل و از همه مهم تر این احساس كه زندگی معنایی دارد و آینده فرد از اهمیت برخوردار است بر شكل گیری هویت جوان تأثیر می گذارد و مهمترین وظیفه ی مشاورِ با درایت و مجرب، همدلی و هم زبانی با مراجعه كننده و نشان دادن راههای این تأثیرگذاری است.

مشاور و راهنما باید علاقه ، محبت و عاطفه را در مراجعه كننده برانگیزد و نگذارد مجرای اندیشه ها بسته شود. مدل های خوب به جوان عرضه كند كه مدل سازی، راه بهروزی است ؛ یعنی اگر كسی در جهان به هدفی رسیده كه مطلوب است همه می توانند به همان هدف برسند به شرط آن كه حاضر باشند بهای آن را به صورت وقت و تلاش و استقامت بپردازند.

” یاس و نامیدی” را كه متأسفانه این روزها در جوان ها مشاهده می شود با ارائه الگوهای رفتاری مناسب دور كند و آنها را با این فكر آشنا نماید كه : هر كس تا آخرین لحظه حیات فرصت دارد همه اشتباهات خود را جبران نماید.

و بالاخره هدف نهایی راهنما و مشاور ایجاد آرامش روانی در مراجعه كننده ، امید نسبت به آینده و نشاط و شادابی او است.