24

کودک نسبت به بزرگسالان توانایی پذیرش مسائل بیشتری را دارد. به همین دلیل می توان مسائلی را که ریشه ی ارثی دارند را در این سن ، با روش هایی در کودک از بین برد. یکی از این مساول ، کمبود اعتماد به نفس در کودک است. در این مطلب راهکار هایی برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان را برای شما شرح می دهیم.

اعتماد به نفس (Self – esteem ) زره و سلاح كودك در مقابله با دنیای خارج و دست و پنجه نرم كردن او با مسائل و مشكلات آن است . كودكانی كه احساس خوبی نسبت به خود دارند ، در برخورد و مبارزه با تعارضات و فشارهای منفی موفق ترند . آنها به سهولت لبخند زده و از زندگی لذت می برند . این كودكان واقع گرا و خوش بین هستد . در مقابل ، كودكانی كه اعتماد به نفس كمتری دارند ، مقابله با مسائل و مشكلات ، منبع اصلی و عظیم اضطراب و ناكامی آنهاست .

كودكانی كه تصویرخوشایندی از خود ندارند و خود را ضعیف و ناتوان می پندارند ، اوقات سختی در رویارویی با مسائل و مشكلات خواهند داشت . اگر آنان اسیر افكار خود انتقادی مانند « من خوب نیستم » یا « من نمی توانم هیچ كاری را درست انجام دهم » شوند ، یقینا به افرادی مطیع ، منفعل ، منزوی و یا افسرده تبدیل خواهند شد و به محض مواجهه با مسئله ای جدید ، پاسخ آنها به سرعت « نمی توانم » است. بهتر است بدانید ، نقش شما به عنوان والدین كودك ، در ایجاد و تقویت « اعتماد به نفس » در فرزندانتان اهمیت زیادی دارد.

« اعتماد به نفس » چیست ؟

برای تجهیز كودكتان به ابزاری كه به تقویت اعتماد به نفس او كمك كند ، قبل از هر جیز لازم است واژه « اعتماد به نفس» را بهتر بشناسید . برایان مسینگز ، روانشناس اطفال ، « اعتماد به نفس » را چنین تعریف می كند :

« اعتماد به نفس » مجموعه ای از باورها و احساسات است كه ما درباره خود داریم .

تعریفی كه ما از خود داریم ، با همان مقدار و كیفیت بر انگیزشها ، بازخوردها و رفتارهای ما تاثیر دارد . این الگوها در دوران اولیه زندگی ، در حدود سن ۳ یا ۴ سالگی شكل می گیرند . كودكان در این سن در حال كشف بسیاری از ایده ها و باورها و رسیدن به نتایجی هستند كه در همان سنین شروع به شكل گرفتن و تثبیت شدن می كند ، اما این فرایند حتی قبل از این سن شروع شده است . زمانی كه یك نوزاد یا طفل نو پا به مرحله مهمی از زندگی می رسد ، حس كمالی را تجربه می كند كه تكیه گاه رشد اعتماد به نفس در او خواهد بود .

زمانی كه كودك پس از تلاشهای پی در پی و ناموفق ، قادر به بردن قاشق به دهان می شود ، یك حس توانستن را تجربه می كند ؛ مفهوم موفقیت درپی تلاشهای پی در پی .

همچنان كه كودك تلاش می كند ، شكست می خورد در باره توانمندیهای خود به باورهایی می رسد و در همان زمان ، بر اساس تعاملاتش با سایر افراد ، در حال شكل دادن افكاری در باره « خودش » می شود. این همان عاملی است كه نقش كلیدی والدین را در كمك به شكل گیری سالم و درست « ادراك از خود » كودك نشان می دهد . اعتماد به نفس همچنین می تواند به عنوان تركیبی از احساس قابلیت و احساس عشق و محبت تعریف شود . كودكی كه با موفقیت هایش شاد است ، اما عشق را احساس نمی كند ، نهایتا” ممكن است احساس اعتماد به نفس كمتری را تجربه كند . كودكی كه مورد محبت واقع می شود ، اما در رابطه با توانمندی هایش مردد است نیز ممكن است پنداره ضعیفی از خود داشته باشد . اعتماد به نفس زمانی حاصل می شود كه بین این دو ، یک تعادل درست حاصل شود. .

علائم و نشانه های اعتماد به نفس

همچنانكه كودك رشد می كند ، روند اعتماد به نفس در او تغییر می یابد و با شرایط مختلف تطبیق داده می شود چرا كه این روند ، از طریق تجربیات و ادراكات كودك شكل می گیرد .

كودكی كه اعتماد به نفس ضعیفی دارد ، تلاشی برای تجربه های جدید انجام نمی دهد ، در باره خود منفی بافی می کند و چنین عباراتی را به كار می برد : « من احمقم » ، « من هرگز این كار را یاد نمی گیرم » و یا « كسی به من اهمیت نمی دهد » . او تحمل ناكامی را ندارد و به سادگی عقب نشینی می کند ؛ منتظر است كسی به او كمك كند و كارش را انجام دهد . این گونه كودكان موانع و شكستهای موقتی و زودگذر را به عنوان شرایطی غیر قابل تحمل ، سخت و دائمی تلقی می کنند و این به معنای غلبه حس بدبینی و بدی مطلق است .

كودكی كه اعتماد به نفس خوبی دارد ، از تعامل با دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی لذت می برد و در نهادهای اجتماعی به دنبال كسب استقلال است . او مشتاق یافتن علائق جدید می باشد و هنگام رقابت و برخورد با مسائل ، به دنبال یافتن راه حل است چنین کودکی ناخشنودی اش را بدون تحقیر خود یا دیگران اعلام می دارد و به جای اینكه بگوید : « من یك كودنم » می گوید : « من این را نمی فهمم » و نقاط قوت و ضعف خود را شناخته آنرا می پذیرد . در این گونه كودكان ، حس خوش بینی غالب است .

اما نقش والدین در كمك به این كودكان چیست ؟