11345

روی صحبت وزیر بهداشت با خبرنگاران است وی می خواهد دلیل گفته خود مبنی بر زایمان بر روی زمین را به آن ها توضیح دهد و پیرامون کمبودهای مردم ساکن مکان های دورافتاده و روستاها با امکانات کم توضیح دهد

زایمان کف زمین؛ واقعیتی‌ که عامدانه انکار شد

یک – حدود شش سال پیش برای انجام ماموریتی به استان هرمزگان سفر کردم ، استانی محروم از خدمات بهداشتی ودرمانی که زنان ومردان آن با تعدادی فرزند قد و نیم قد در کلبه های کپری زندگی می کردند که سرویس یهداشتی شان بیابان خدا بود و حمام شان تالاب های گل آلود که به دلیل خشکشالی، آب شان به زور تا مچ پا می رسید. از زنی روستایی پرسیدم این همه بچه را کجا به دنیا آورده ای؟ خندید و به کلبه کپری اش اشاره کرد و گفت: همین جا!

دو– در شهر میناب دوستی داشتم از زمان دانشجویی، با خود گفتم حال که تا اینجا آمده ام سری به او بزنم . وقتی با او تماس گرفتم همسرش گفت که او در بیمارستان بستری است ، تصمیم گرفتم حتما به ملاقاتش بروم. آن روز یکی از تلخ ترین روزهای زندگی من بود. دوست من می خواست مادر بشود و در اورژانس درمانگاهی درد می کشید و منتظر بود تختی خالی و او بستری شود . بیماران در هم  می لولیدند و امکانات اورژانس جوابگوی تعداد زیاد متقاضیان نبود و من آن روز شاهد زایمان زنی جوان در انتهای راهروی درمانگاه بودم و البته پزشک و پرستارانی مهربان که سراسیمه به او کمک  می کردند.

سه– ماجرای زایمان کردن در کف زمین که وزیر بهداشت شنبه گذشته مطرح کرد و با واکنش های زیاد مواجه شد، مرا به یاد آن دوست و آن اورژانس و آن وضعیت اسفبار انداخت. البته وزیر   ازاستان البرز سخن گفت که  بغل گوش پایتخت است، کسانی که گذرشان به این بیمارستان افتاده است می دانند تا چند سال پیش وضعیت بیمارستان چگونه بوده است و همه می دانیم که وضعیت درمان ما در استان های محروم تر چگونه است و چقدر تنگنا در این زمینه وجود داشته که حالا اندکی از آنها  کم شده است.

چهار– آنچه موجب شگفتی است واکنش عجیب برخی رسانه ها به این سخن است که گفته شده ” قبلا مردم روی زمین زایمان می کردند”  و اینکه چرا برخی این  سخن را بر نتابیده و آن را توهین به  مردم  و دولت های پیشین تلقی کرده اند! هر چند اگر بخواهیم منصفانه بنویسیم و فایل صوتی وزیر هم نشان  می دهد که منظور نظر ایشان دقیقا بیمارستان خاصی در استان  البرز بوده و به گفته وی اسناد آن هم  موجود  است، اما من  می خواهم بپرسم مگر این گونه نبوده است؟ خبرنگاران حوزه سلامت حتما می دانند که  در سال های پیش و قبل از اجرای طرح تحول سلامت بیماران را گاه به بیمارستانها راه  نمی دادند و آنها در مسیر پذیرش این بیمارستان و آن  مرکز درمانی جان خود را  از کف می دادند. خبرنگاران  حوزه سلامت می دانند  تا  چند  سال پیش وضعیت بهداشت و درمان در شهرها و روستاهای محروم ما چطور بوده و حالا چگونه شده است؟ خبرنگاران حوزه سلامت بخوبی می دانند سال ها پیش در اوج درآمد زیاد نفتی کشور چقدر به  سرانه بهداشت و درمان بی مهری شد. خبرنگاران حوزه سلامت می دانند اگر بخواهیم کشور به توسعه پایدار برسد، راهی جز ارتقای سطح بهداشت جامعه و اختصاص سرانه کافی درمان نداریم و دولت های پیشین اگر گوشه چشمی به این حوزه می داشتند و سلامت مردم در اولویت های نخست آنها قرار داشت، اکنون بیماران برای درمان خود مجبور نبودند از نقاط دوردست به شهر بیایند و جور کم کاری آنها را  بکشند.  خبرنگاران حوزه سلامت می دانند نبود دکتر در روستایی دور افتاده یعنی چه و مردم برای زنده ماندن چه مشقت هایی می کشند ، بنابراین با مشکلات درمانی مردم هرگز برخورد  سیاسی نمی کنند.

من بر این باورم خبرنگار حوزه سلامت نمی تواند به منظور تخریب مسئولی یا وزیری، چشم بر دردهای مردم و زخم های آنها ببندد که ازسالها پیش بی مرهم باقی مانده بودند .  می خواهم به  دوستان رسانه ای خود بگویم  شاید برای تخریب شخصیت کسی دنبال بهانه می گردیم، اما برای این منظور از سلامت مردم هزینه نکنیم که دود هر گونه اطلاع رسانی غیر دقیق و جانبدارانه و همراه با تعصب، به چشم مردمی می رود که تا قبل از طرح تحول سلامت صدایشان را در بیمارستانها کسی نمی شنید  و بی پناه به حال خود رها شده بودند.