Fotolia_37155787_Subscription_XXL-1

روزی که در دفترخانه طلاق جدایی از همسرر ا ثبت می کنید  طلاق پایان کار نیست. از این روز است که جدایی از همسر تازه در شما آغازمی شود. هر روز احساسات جدید  منفی یا مثبتی را تجربه می کنید که گاهی خودتان هم در رنگ رنگ بودن و متضاد بودن شان مبهوت می شویدد. اگر به هر روشی جدایی حقوقی را ساده انجام داده اید این طلاق درونی دیگر راحت نیست. نویسندگان کتاب پرفروش و کاربردی بازسازی زندگی بعد از طلاق می گویند باید از هجده گام بگذریم تا بتوانیم دوباره آدم اول قبل از ازدواج و حتی بهتر از او شویم. آنها این گام ها را به خشت هایی تشبیه کرده اند که باید روی هم بگذاریم تا زنتدگی مان را از نو بسازیم. در این شماره می خواهیم این هجده گام را به صورت خلاصه معرفی کنیم و در شماره های بعد مفصل تر به هر کدام از آنها بپردازیم.

گام 1- انکار

ابتدا باورتان نمی شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می کنید یک کابوس طولانی می بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.

گام 2- ترس

وقتی که باور کردید جدا شده اید، تازه ترس ها به سراغ تان می آیند. ترس هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.

گام 3- سازگاری

حالا برای اینکه ترس هایتان برطرف شود دست به هر کاری می زنید. بعضی از این راه حل ها برای کوتاه مدت جواب می دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل ها بچگانه اند، چرا که در بچگی جواب داده اند.

گام 4- تنهایی

حالا که بعضی از راه حل هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می کنید. این فکر به سرتان می زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام ها راحت تر طی می شوند.

گام 5- به دنبال دوستان قدیمی

در این گام برای رفع احساس تنهایی تان دنبال یک دوست می گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می روید.مشکل تازه اینجا شروع می شود. بعضی ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده اند. بعضی ها بعد از جدایی رابطه شان را به هر دلیلی با شما کم کرده اند. بعضی ها را هم خودتان طرد کرده اید اما بالاخره می توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.

گام 6- احساس گناه یا طرد شدن

همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.

گام 7- اندوه

تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می آورد. اینجاست که حس می کنید چیز بزرگی را از دست داده اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می آید.

گام 8- خشم

بعد از غم خشم می آید. احساس می کنید در حق تان بی انصافی شده است. احساس می کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابق تان.

گام 9- رها کردن

حالا دیگر می خواهید رها کنید. می خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می شوید از نظر فیزیکی جدا شده اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.

گام 10- خودارزشمندی

بالاخره گام های حس های مثبت فرا می رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می رسید.

گام 11- انتقال

حالا دیگر بیدار شده اید و می خواهید آثار گذشته را از زندزگی تان پاک کنید. به این دوره خوب می گویند دوران انتقالی.

گام 12- صداقت

حالا دیگر نمی خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.

گام 13- عشق

گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟

گام 14- اعتماد

حالا دیگر می توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید.کاری که به خاطر زخم عاطفی تان بسیار مشکل است.

گام 15- تمایلات جنسی

شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می رسید.

گام 16- استقلال

حالا می توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می رسید.

گام 17- هدفمندی

ذهن مستقل برای خودش هدف می گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف هایی می گذارید. هدف هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف هایی فراموش شده.

گام 18- آزادی

بالاخره خودتان را کاملا رها می کنید. اینجاست که می توانید دوباره به فکر رابطه های جدید باشید چونذهن تان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.

آیا همه به قله می رسند

احساسات بعد از طلاق هر کدام مثل یک خشت هستند. می توان این خشت ها را به صورت هرمی روی هم گذاشت و به اوج رسید اما همیشه اینطور نیست. همیشه افراد بعد از طلاق به قله نمی رسند. بعضی ها تا آخر عمرشان در انکار می مانند و نمی پذیرند این اتفاق برای آنها افتاده است. بعضی ها تا آخر عمر کینه به دل می گیرند. بعضی ها در غار تنهایی می روند. بعضی ها هم دیگر هیچ وقت به جنس مخالف خود اعتماد نمی کنند. بالا رفتن از این صخره ها سخت است.باید صبور باشید و با پشتکار. برای بعضی ها بالا رفتن از این کوه یک سال طول می کشد و برای بعضی چهار سال. اگر صبور باشید بالاخره بالا می روید.

آزادی

استقلال؛ هدفمندی

صداقت؛ عشق؛ اعتماد؛ تمایلات جنسی

غم؛ خشم؛ رها کردن؛ خودارزشمندی؛ انتقال

انکار؛ ترس؛ سازگاری؛ تنهایی؛ دوستی؛ احساس گناه و طرد شدن

منبع-مجله سپیده دانایی