5

شاید در بین اطرافیان خود ، افرادی را دیده باشید که تمایل چندانی به برقراری ارتباط با جامعه نداشته باشند ، یا از دیگران گریزانند ، گاهی اوقات اطرافیان این افراد را درون گرا ، غیر اجتماعی و گوشه گیر می خوانند. اما آیا گوشه گیری با افسردگی رابطه دارد؟

حتما افرادی را دیده اید که کمتر تمایل دارند در اجتماع حاضر شوند و از ارتباط با دیگران گریزانند و انگ هایی هم از قبیل درون گرایی، اجتماعی نبودن یا داشتن اختلال شخصیتی به آنها زده می شود…

 

شاید بعضی نیز از بودن چنین عضوی در خانواده دچار نگرانی شوند و به طرق مختلف درصدد رفع مشکل برآیند اما قبل از اینکه قضاوتی درباره آنها داشته باشیم، بهتر است شناسایی خصوصیات رفتاری و شخصیتی انسان های گریزان از اجتماع را برعهده روان پزشکان و صاحبنظران بگذاریم. با دکتر سامان توکلی، روان پزشک و روان درمانگر و عضو کمیته روان درمانی انجمن علمی روان پزشکان ایران در این باره گفت وگو کرده ایم.

 

 

آیا از دیدگاه علم روان پزشکی، اجتماع گریزی یکی از نشانه های افسردگی است یا یک اختلال شخصیتی؟

 

افراد مختلف شیوه رفتاری و شخصیت متفاوتی دارند. ممکن است فردی خیلی اجتماعی باشد و دیگری کمتر، یا حتی در یک خانواده ممکن است برادر یا خواهری کاملا اجتماعی باشند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، اما برادر یا خواهر دیگر از تنهایی و خلوت خود بیشتر لذت ببرد یا به فعالیت های فردی علاقه بیشتری داشته باشد. این تفاوت ها اختلال محسوب نمی شود که مستلزم تغییر فرد باشد. اینها در واقع ویژگی های شخصیتی هستند که ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند و رنگ آمیزی شخصیتی افراد مختلف را شکل می دهند.

 

پس چه زمانی اجتماع گریزی اختلال محسوب می شود؟

 

کمبود ارتباط های اجتماعی زمانی اختلال محسوب می شود که یا در خود فرد ایجاد احساس ناراحتی کند یا روی زندگی و عملکرد او در حیطه های شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی تاثیر منفی بگذارد. این حالت که بر احساس رضایت فرد از زندگی خود یا بر عملکرد او تاثیر منفی می گذارد ممکن است در شرایط مختلف و اختلال های متفاوت دیده شود.

 

اختلال شخصیتی اجتماع گریزی از ابتدا یعنی از همان شکل گیری شخصیت در دوران کودکی با انسان وجود دارد یا ممکن است بعدها شکل بگیرد؟

 

کاهش روابط اجتماعی و انزوا، ممکن است در دوره ای از زندگی فرد و در اثر اختلال های روان پزشکی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و مانند آن ایجاد شود. برای مثال افسردگی را در نظر بگیرید. افسردگی با مجموعه ای از نشانه ها شناخته می شود و یکی از این نشانه ها بی علاقگی به حضور در جمع و کاهش ارتباط های اجتماعی است یا افرادی که دچار اختلال اضطراب اجتماعی هستند از حضور در جمع و از اینکه صحبت کنند و مورد توجه و دقت دیگران قرار گیرند، دچار اضطراب می شوند که این مساله ممکن است باعث شود از بودن در چنین فضاهایی اجتناب کنند و حضورشان در جمع کمتر شود اما مواردی دیگر از اختلال وجود دارد که ممکن است این علامت در آنها، نه به صورت دوره ای، بلکه به شکل یک علامت پایدار وجود داشته باشد. برای مثال، افرادی که دچار اختلال های طیف اوتیسم یا درخودماندگی هستند از زمان تولد نقصان هایی را در توانایی های ارتباطی و اجتماعی دارند که خود را به شکل بی توجهی به حضور در جمع یا تعاملات اجتماعی نشان می دهد یا افرادی که دچار برخی از اختلال های شخصیتی، مانند اختلال شخصیتی اسکیزویید یا اسکیزوتایپال هستند نیز ممکن است گرایشی به ارتباط های اجتماعی نشان ندهند و به فعالیت ها و علایق فردی خود بیشتر تمایل داشته باشند و این مساله می تواند باعث اختلال در عملکرد اجتماعی شان شود. همچنین در نوعی دیگر از اختلال های شخصیت که با نام اختلال شخصیت اجتنابی شناخته می شود، افراد به رغم تمایلشان به حضور در جمع به دلیل احساسات منفی، اضطراب و ترس از طرد شدن در ارتباط های اجتماعی ممکن است از حضور در جمع اجتناب کنند.

 

در این باره بیشتر توضیح می دهید؟

 

همان طور که گفتم، کمبود ارتباط اجتماعی در چند نوع از اختلال های شخصیتی بیشتر دیده می شود. مورد اول اختلال شخصیتی اجتنابی یا دوری گزین است. این افراد از بودن در شرایط اجتماعی دچار اضطراب می شوند و از اینکه از جانب دیگران پذیرفته نشوند، می ترسند یا احساس شرم می کنند و ممکن است خجالتی به نظر برسند. به همین دلیل، افراد دچار اختلال شخصیت اجتنابی از موقعیت های اجتماعی کناره گیری می کنند و ممکن است این وضعیت بر موفقیت ها و دست یافت های آنها در زمینه های مربوط به تحصیل، کار و روابط بین فردی تاثیر سوء بگذارد. این افراد ممکن است به روابط و تعامل های اجتماعی علاقه داشته باشند اما به دلایل ذکرشده و نیز شاید کمبودهایی که در تجربه های اجتماعی داشته اند، در این امر ناتوانند. مورد دیگر، اختلال های شخصیتی اسکیزویید و اسکیزوتایپال است. یکی از مهم ترین علایم این اختلال ها، کمبود ارتباط های اجتماعی و کناره گیری کامل از تعامل با اطرافیان است. به نظر می رسد این افراد به دیگران یا حضور در جمع و ارتباط های اجتماعی اهمیت نمی دهند و به آن علاقه ای ندارند و برعکس از انجام کارهای فردی رضایت بیشتری به دست می آورند.

 

درمان چیست؟

 

به طور کلی درمان وقتی ضرورت می یابد که اختلال شخصیتی باعث احساس ناراحتی یا نارضایتی در فرد یا باعث بروز اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی، خانوادگی یا اجتماعی فرد شود. تمام مواردی که ذکر شد، روش های درمانی خاص خود را دارند. برای مثال، در مواردی که کاهش روابط اجتماعی ناشی از اختلالی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و مانند آن است، درمان دارویی یا غیردارویی آن اختلال ها، باعث بهبود علایم بیماری و از جمله بهبود روابط و عملکرد اجتماعی فرد خواهد شد. اختلال های شخصیتی هم درمان های خاص خود را دارند که اغلب مبتنی بر روان درمانی است. باید توجه داشت که تعدیل یا اصلاح الگوهای پایدار و قدیمی شخصیتی نیازمند درمانی تخصصی و اغلب طولانی مدت است تا به تدریج چنین ویژگی هایی که در سال های طولانی عمر همراه فرد بوده اند، اصلاح و تعدیل شوند. در اختلال های طیف اوتیسم نیز مداخلاتی مانند رفتاردرمانی می توانند تا حد قابل توجهی به بهبود عملکرد فرد کمک کنند.

 

حرف آخر؟

 

نباید انتظار داشت همه افراد از نظر اجتماعی شبیه هم عمل کنند و به اندازه هم اجتماعی باشند. نباید فرزند یا خواهر و برادرتان را با دیگران مقایسه کنید و نگران تفاوت های بین آنها بشوید. مثلا فردی که درون گراست یا از نظر شخصیتی فرد آرامی است و کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کند را نباید اجتماع گریز یا دچار اختلال تلقی کرد. تفاوت های فردی بین انسان ها مساله ای است که هویت و شخصیتشان را تعریف می کند و این تفاوت ها تا زمانی که باعث ناراحتی یا افت عملکرد فرد نشده اند، ویژگی ها و رنگ آمیزی شخصیتی او را تشکیل می دهند و ممکن است افرادی با تفاوت های قابل توجه با یکدیگر زندگی خوب و رضایت بخشی داشته باشند و انسان های موفقی هم باشند.