13

شاید شما نیز برخی از کودکان را دیده باشید که نسبت به همسالان خود رفتار های غیر عادی دارند ، برای مثال بسیار بی قرار هستند و دیگران را اذیت می کنند ، در یک چشم به هم زدن همه چیز را بهم می ریزند ، این موضوع تحت تاثیر دو عامل است ، اولین عامل خود کودک و دومین عامل رفتار اطرافیان با کودک است.

وجود نقص جسمی یا ناامنی روحی

گاهی بیقراری کودکان ناشی از یک بیماری یا عارضه دردناک است مثل بیماری انگلی، و خارشهای ممتد که کودک به دلیل ترس از پزشک آن را به پدر و مادر بیان نمی کند و موجب بیقراری او می شود. این مسئله گاه تا آنجا پیش می رود که سبب اضطراب و ناامنی کودک شده و احساس می کند ممکن است به دلیل وجود آن از سوی والدین یا مربیان تنبیه شود و در نتیجه چنین کودکی شب ها بد می خوابد یا خوابهای آشفته می بیند.

گاهی نیز این بیقراری ریشه مادرزادی دارد و طفل از یک بیماری عصبی رنج می برد که در اثر کسالتی ممتد پدید آمده و تا آن کسالت درمان نشود، امکان اصلاح وجود نخواهد داشت.

در صورتی که خانواده ای به لحاظ اقتصادی ضعیف باشد یا کودک در رسیدن به امتیازهایی که می خواهد احساس ناکامی کند، از آنجا که ظرفیت روحی او هم به حدی نیست که به هر چه می خواهد برسد در نتیجه احساس شکست می کند و بیقرار می شود. در مواردی نیز کودک بیقرار به علت معلوم یا نامعلوم، محبت والدین یا معلم خود را از دست داده است. هر قدر سن کودک پایین تر باشد ترس ناشی از احساس ناامنی او بیشتر است. تولد کودکی جدید یا تغییر معلم و مدرسه ای که به آن انس گرفته نیز می تواند از این موارد باشد.

البته برخی نیز، ناآرامیها و بیقراریهای کودکان را ناشی از آن می دانند که می خواهند توجه والدین، مربیان و دیگر بستگان را در محیط به خود جلب کنند.

 

 

عدم تحمل وضع موجود

برخی از روانشناسان معتقدند: گاه کودک نمی تواند وضع موجود را تحمل و خود را با آن هماهنگ کند، به این معنی که دائم در جست وخیز بوده و سروصدا به راه انداخته و والدین هم به این رفتار او توجه یا اعتراض نداشته و آزادش گذاشته اند و در نتیجه اکنون که باید در کلاس درس یا میهمانی یا در محیطی که نوزاد کوچک تر خوابیده آرام بگیرد، تحمل وضع موجود برایش غیرممکن است. این مسئله موجب می شود که اطرافیان او را دردانه و بی ادب به حساب آورند و سرزنش یا تنبیه کنند.

 

کودکان بیقرار و هوش بالا

برخی از متخصصان هم علت بیقراری بعضی از کودکان را ناشی از آن می دانند که هوش آنها از دیگر همسن وسالان بیشتر است. بنابراین نمی توانند اشتباههای والدین یا معلمان خود را تحمل کنند. گاهی مطلبی در کلاس گفته می شود و شاگردی با هوش بالا آن را درمی یابد ولی معلم ناچار است برای تفهیم دیگران چند بار آن را توضیح دهد و در نتیجه حوصله چنین کودکی سرمی رود و این خود منشأ بیقراری می شود.

 

الگوها و معاشرتهای نادرست

بعضی از بیقراریهای کودکان ناشی از معاشرت با کودکان جنجالی و شلوغ است و در مواردی نیز وجود تضاد و کشمکش بین خواهران و برادران زمینه را برای ناآرامی کودک فراهم می کند. چون هر کدام در پی کسب موقعیت و جلب حمایت بیشتر والدین یا اطرافیان هستند. در این میان کودکی که توان همراهی با آنها را ندارد، احساس عدم توفیق می کند. متأسفانه برخی از الگوهایی که در فیلمهای تلویزیونی و سینمایی به کودکان ارائه می شود نیز خود زمینه ساز بیقراری و ناآرامی آنهاست. برخی تشویقها یا خط و نشان کشیدنهای نادرست توسط مادر و پدر نیز می تواند در رفتارهای کودکان اثرگذار باشد. به عنوان مثال وقتی کودک خردسال را وامی دارند تا در هر مجلس و محفل خانوادگی با جنب وجوش ها، سروصداها یا شعرخوانی موجب سرگرمی دیگران شود، او که مزه تشویق را چشیده سعی می کند در حضور دیگران و در جایی دیگر، همان رفتار را تکرار کند چون فرق محیط های خانوادگی و رسمی را درک نمی کند.

از طرف دیگر، مادری که مرتب به کودکش می گوید: وقتی پدرت آمد شکایت بدرفتاریهای تو را به او خواهم کرد، او را به اضطرابی دائمی، حتی هنگام خواب دچار می کند.

 

اختلافهای خانوادگی، تضادهای انضباطی

به یاد داشته باشیم که کودکان خانه را پناهگاه و محیط امنی برای خود می شناسند، بنابراین درگیریها و مشاجره های خانوادگی در حضور آنها سبب می شود که آرامش روانی کودکان برهم خورده و آنها را وادار به حرکتهایی کند که به گمانشان وضعیت را از آن شرایط خارج می کند.

گاه نیز تضادهای انضباطی زمینه ساز بیقراری کودک می شود. پدر و مادر در خانه دستوری به او می دهند که با دستور معلم و مدرسه در تضاد است و کودک نمی داند که به کدام دستور عمل کند و کدام را نادیده بگیرد و در نتیجه دچار مشکل روحی می شود. همین کشمکش درونی می تواند او را به فردی بیقرار، ناآرام و مضطرب در خانه و مدرسه مبدل کند.

بررسیها نشان می دهد که همه کودکان بیقرار و پر جنب وجوش، افرادی کم هوش نیستند، بلکه اغلب آنها از لحاظ هوش در سطح بالاتر قرار دارند.

فراموش نکنیم که برخی از این رفتارها ناشی از شرایط رشد کودک است.

 

 

اصلاح رفتاری کودکان بیقرار

نخستین گامی که باید در اصلاح رفتاری این گونه کودکان برداشته شود شناخت و کشف علت این بیقراری است تا راههای درمان آن اعم از رفع ریشه های اضطراب و ناامنی، واگذاری مسئولیت، ایجاد سرگرمی، پذیرش و حمایت از سوی والدین و مربیان، جست وجوی نقاط مثبت و در صورت لزوم درمان پزشکی انجام شود.