3

امروزه یکی دیگر از مشکلات خانواده ها ، مسئله ی پرخاشگری کودکشان است. در مطالب گذشته نیز درمورد این مسئله صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم به اصلی ترین علت بروز این اختلال در کودک بپردازیم. اصلی ترین دلیل بروز پرخاشگری ، رفتار و نوع تربیت پدر و مادر است.

یکی از شکایت های رایج والدین در مورد فرزندانشان، پرخاشگری و رفتارهای خشن است که متاسفانه برای والدین دغدغه شده اما معمولا تا زمانی که این پرخاشگری به حد خطرناک نرسد سعی در درمان آن نمی شود، البته ناگفته نماند رفتار پرخاشگرانه در کودک تا سنین سه سالگی امری طبیعی است و در اکثر کودکان دیده می شود اما زمانی که پرخاشگری با هدف آسیب رساندن یا مجروح ساختن دیگران، تهدید کردن به صورت مکرر، درگیری و نزاع باشد نشان از طغیان های خطرناکی دارد که کودک نیازمند درمان هر چه سریع تر است. در زمینه رفتارهای پرخاشگرانه، منشا و درمان آن با رضا شهلا مشاور کودک مصاحبه کرده ایم که در زیر می خوانید:

 

رفتارهای پرخاشگرانه در کودک

در طبقه بندی احساسات، پرشورترین هیجان، هیجان خشم است. رضا شهلا در این باره توضیح می دهد: «خشم جزو هیجانات منفی به حساب می آید که ما را برانگیخته می کند و حتی بعضی مواقع این هیجان از ما محافظت می کند. در واقع هیجان خشم به ما این پیام را می دهد که اوضاع آنگونه که باید نیست. میزان افزایش هیجان خشم همراه با جبهه بیرونی رفتاری باعث پرخاشگری می شود که یکی از نشانه های اختلالات رفتاری در کودکان است. یعنی اگر کودکی به طور مداوم و مکرر دچار عصبانیت شود که متناسب با شرایطش نباشد و در مکان های مختلف اتفاق بیفتد این کودک مبتلا به رفتار پرخاشگرانه است.» وی در مورد اینکه آیا پرخاشگری یک نوع اختلال است ادامه می دهد: «پرخاشگری به معنای اختلال وجود ندارد بلکه نشانه های سه اختلال عمده است:

۱ اختلال نافرمانی مقابله ای: این اختلال به صورت یک الگوی پایدار از رفتارهای تندخویانه، خشونت آمیز، مقابله ای و خودسرانه است که نامتناسب با سن کودک است، نشانه های این اختلال این است که کودک زود از کوره درمی رود، با بزرگترها جروبحث می کند، به طور جدی از خواسته های والدین سرپیچی می کند، از روی عمد دیگران را اذیت می کند، زود رنج است و خشمگین، عصبانی، کینه جو و انتقامجو می شود.

۲ اختلال سلوک: یک الگوی تکراری با ثبات از رفتار که طی آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارهای اجتماعی و مقررات عمده توسط کودک زیر پا گذاشته می شود که دارای نشانه هایی چون تخریب اموال، فریبکاری و دزدی، پرخاشگری نسبت به افراد، حیوانات و نقض جدی مقررات است.

۳ اختلالات همایند با رفتار پرخاشگرانه: این کودکان اکثرا مشکلات یادگیری و تحصیلی دارند، عزت نفس پایین، بیش فعالی، نقص توجه، اضطراب و افسردگی و نقص های شناختی، کلامی، مشکلات با همسالان و مشکلات خانوادگی که به اشتباه، روانپزشکان در این اختلال، به تجویز داروهای آرامبخش برای این دسته کودکان می پردازند باعث نتیجه معکوس و به وجودآمدن رفتار پرخاشگرانه می شود.

این مشاور کودک رفتار پرخاشگرانه در کودک را به دو دسته تقسیم می کند: «۱ پرخاشگرانه خصمانه: در این نوع پرخاشگری کودک رفتاری را نشان می دهد به منظور صدمه زدن و آزار رساندن به دیگری و در واقع هدف آزار رساندن است ۲ پرخاشگری وسیله ای: کودک رفتاری نشان می دهد که به وسیله آن خواستار به دست آوردن هدف دیگر است.»

پسرها بیشتر از دخترها پرخاشگرند

رضا شهلا در مورد تفاوت جنسیتی در این نوع رفتار می گوید: «همان طور که گفتیم پرخاشگری در سه سالگی طبیعی است. در سیستم فرآیند رشد کودک ما یک سری واکنش هایی داریم مانند فحاشی، ترس، پرخاشگری که در یک مقطع زمانی رخ می دهد. همه بچه ها در سن سه تا سه ونیم سالگی چه دختر و چه پسر پرخاشگری طبیعی دارند. طریقه ارتباط برقرار کردن والدین با کودک نیز در این دوره نقش مهمی در ماندگاری این رفتار دارد. تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری بعد از تقریبا سه سالگی نمود پیدا می کند. پسرها بیشتر از دخترها پرخاشگرند، البته پرخاشگری پسرها به صورت حمله به سمت دیگران، پرت کردن اشیا و درگیری با مرجع قدرت است اما در دختران رفتارهای پرخاشگرانه تلافی جویانه است و بیشتر به صورت نافرمانی و سرپیچی است و کمتر حالت فیزیکی دارد.»

آسیب شناسی این رفتار نابهنجار

علل بسیاری در شکل گیری رفتار پرخاشگرانه وجود دارد. شهلا چندین عامل را به عنوان عوامل کلیدی در شکل گیری رفتار پرخاشگرانه بر می شمارد:

۱ الگو پذیری کودک از والدین: این فاکتور از مهم ترین عوامل به شمار می رود. پرخاشگری در کودکان، یادگیری از الگوهای والدین است. والدین کودکان به شدت پرخاشگر، به هنگام اعمال قوانین و قواعد، خشونت به خرج می دهند و این در حالی است که خود پدر و مادر این خشم را نمی بینند. انتقادهای تند، نیش و کنایه و متلک، نافرمانی، لجاجت جزو نشانه های رفتار پرخاشگرانه در والدین است. نظریه ای در این باب وجود دارد که می گوید کودک رفتاری را ایجاد می کند که قبلا بزرگترها آن رفتار را انجام داده اند یا حتی شیوه تعامل با فشار والدین با کودک باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه می شود.

۲ کودک ناکام پرخاشگر می شود: کودکان ناکام که نمی توانند نیازهایشان را به نحو صحیحی ارضا کنند در طول روز یا هفته مدام با ناکامی مواجه می شوند در ارتباط برقرار کردن با دیگران، در مدرسه با معلم و… .البته باید بدانید سوءرفتار کودک با چهارهدف صورت می گیرد: ۱ جلب توجه: کودک از طریق غیرمفید جلب توجه می کند. ۲ قدرت طلبی: کودک فکر می کند زمانی اهمیت دارد که خودش اعمالی را که دوست دارد انجام دهد و والدین را به مبارزه دعوت می کند. ۳ انتقام: کودک فکر می کند دیگران دوستش ندارند و زمانی به او اهمیت می دهند که به آنها آسیب برساند. ۴ نمایش بی لیاقتی: فرد این رفتار را از خود نشان می دهد که ناتوانی اش را به والدین بروز دهد.

۳ پرخاشگری نشانه تضادهای درونی است: گاهی کودک در دوگانگی و تضاد قرار می گیرد و بر سر دو راهی، گیر می کند و نمی داند کدام را باید انتخاب کند، در این حالت دچار تعارض، اضطراب و خشم می شود. مثلا کودکی که به والدین مخصوصا مادر وابستگی دارد و دوست دارد در خانه کنار مادرش باشد از طرفی باید به مهد یا مدرسه برود در این حال دچار دوگانگی می شود.

۴ ژنتیک و عوامل عصبی زیستی: در سیستم زیستی افراد دو مکانیسم وجود دارد.

۱ مکانیسم بازدارنده رفتار ۲ مکانیسم فعال سازی. مکانیسم بازدارنده رفتار؛ اضطراب تولید می کند و رفتارهای جاری افراد را در هنگام بروز و مواجهه با محرکات از نظر دریافت پاداش یا تنبیه متوقف می کند. در واقع ما اصطلاح ترمز را برایش به کار می بریم اما مکانیسم بعدی در پاسخ به علایمی مثل دریافت پاداش یا دریافت نکردن تنبیه است مانند پدال گاز، البته کم و زیاد بودن هورمون های مربوط به این قضیه را هم نباید نادیده گرفت.

۵ عوامل شناختی و اجتماعی: این دسته از کودکان دچار نقص شناختی و مراحل تفکر و رفتار هستند و قضاوت آنها همراه با سوگیری و سوءتعبیر رفتار دیگران است. بر حسب عمدی یا تصادفی بودن.

۶ نظریه های دلبستگی یا سبک دلبستگی: تجربه محرومیت یا جدایی از والدین بیش از شش ماه قبل از سه سالگی باعث بروز آسیب در کودک می شود. رفتار پرخاشگرانه، کیفیت دلبستگی کودک به والد تعیین کننده همانند سازی های بصری کودک با ارزش ها، باورها و معیارهای والدین است. کودکان پرخاشگر معیارهای والدین و اجتماع را کمتر درون سازی می کنند.

۷ اضطراب: کودکان مستقل برای کنترل اضطراب خودشان دست به رفتارهای پرخاشگرانه می زنند و بلافاصله پشیمان می شوند و از والدین عذر خواهی می کنند. رابطه بین اضطراب و خشم اصطلاحا واکنش های فاجعه آمیز و بلاخیز نام نهاده می شود. در این واکنش ها کودک نمی تواند احساسات و تمایلات خودش را به تعویق بیندازد و لذت جویی را کنترل کند.

۸ مدرسه: گاهی کودکان در مدرسه قربانی خشونت می شوند و این باعث می شود که خود آنها نیز عامل خشونت شوند. سبک ارتباط برقرار کردن کودک با بقیه دانش آموزان، نوع ارتباط برقرار کردن معلم با کودک، انتظارات و خواسته های معلم از کودک در سال های اول مدرسه، نقش تاثیرگذاری در بروز پرخاشگری دارد. نوع ارتباط برقرار کردن اشتباه معلم از مهم ترین عوامل بروز خشونت در کودک است.

۹ بازی های کامپیوتری و ویدیویی و نمایش های خشن: متاسفانه در این بازی ها، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود و قهرمان این برنامه ها هم به اندازه ضد قهرمانان پرخاشگرند و طبق نظریه بندورا، کودک با آنها همانند سازی می کند و یاد می گیرد. حتی دیدن صحنه های خشونت آمیزی چون اعدام در ملأعام، درگیری های فیزیکی، رفتارهای پرخاشگرانه ای که در رسانه ها پخش می شود به کودکان یاد می دهد و باعث توزیع خشونت و به تبع آن، رفتار پرخاشگرانه می شود.

راهکارهایی که والدین باید بدانند

در درمان پرخاشگری باید به علل ایجاد کننده پرخاشگری توجه کرد و اینکه هدف از درمان این نابهنجاری به هیچ وجه حذف غریزه پرخاشگری در کودک نیست بلکه هدف آن است که به کودک بیاموزد چگونه خشم خود را کنترل کند که منجر به پرخاشگری نشود. رضا شهلا معتقد است که علل را باید در درون خانواده جست وجو کرد. با این حال راهکارهای زیر در درمان این رفتار موثر است:

الف پرخاشگری کودکان می تواند جبران احساس بی کفایتی کودک یا نتیجه ناآگاهی او نسبت به مهارت های اجتماعی، انتقادات، سرزنش ها، کمالگرایی و خواسته های غیرمنطقی والدین باشد. پس باید راه جدید برآورده کردن نیازها را به کودکان در روابط اجتماعی آموزش داد.

ب ببینید کودک با نزاع چه هدفی را دنبال می کند، جلب توجه، کسب قدرت، انتقام و… .

ج از کودک بخواهید بعد از پرخاشگری اش، ماجرا را بنویسد و درباره آن با کودک صحبت کنید، حتی می توانید از او بخواهید با قصه یا نمایش حرکتش را توضیح دهد.

چ عزت نفس کودک را تقویت کنید.

ح خشم را برای کودک تعریف کنید. خیلی از کودکان قادر نیستند خشم را به درستی تعریف کنند. کاری کنید که کودک بفهمد عصبانیت یک احساس منفی ناخوشایند در پاسخ به یک موقعیت بیرونی است.

د به فرزندتان آموزش دهید علایم هشدار دهنده خشم را بفهمد، علایم فکری چون «از خودم متنفرم»، «می خواهم بزنمش» و… . علایم جسمی مانند افزایش ضربان قلب، تعریق، سرخ شدن، سفت شدن عضلات و علایم عملی مانند لرزیدن، بیقراری، گوشه گیری و داد زدن.

ر مشخص کردن حد و مرز و حریم ها در خانه، مثلا اینکه کودک بداند در خانه پنج تا قانون وجود دارد.

ز آموزش تکنیک های آرام سازی مانند ایست، نفس عمیق، لبخند و… .

ط استفاده از روش های کنترل مانند خود نظارتی، خود ارزیابی، خود تقویتی

ظ استفاده از عبارات انطباقی و مثبت در خود موقعیت مانند «من می توانم آرام باشم»، «از پسش بر میام» و… .

ل قصه گویی برای کودکان، چرا که تاثیر قصه گویی در کاهش پرخاشگری نقش زیادی دارد.

م آموزش مدیریت والدین: والدین با استفاده از روش کنترل وابستگی، رفتار کودکانشان را می توانند بهبود بخشند.

ی بعد از بروز رفتار پرخاشگرانه با کودک صحبت کنیم نه به صورت قضاوت، سرزنش یا باید و نباید.

اگر خانواده این راهکار را دنبال کرد و پرخاشگری کودک درمان نشد باید به روانشناس مراجعه شود اما یکی از مشکلات والدین در مراجعه به روانشناس این است که زمانی پدر و مادر مراجعه می کنند که بسیار دیر شده است. کودکی که از مدرسه اخراج شده یا کتک کاری کرده است و… و در نهایت انتظار دارند که مشاور کودک در عرض سه، چهار جلسه معجزه کند. درمان این دسته از کودکان نیاز به صبر، تداوم، برنامه ریزی و تغییر الگوهای ارتباطی والدین در درون خانواده دارد.