istock_26250342_wide
درباره  تکامل عاطفی کودک چه میزان اطلاع دارید ترسو و خجالتی شدن کودک با چه عواملی پدید خواهد آمد؟پریشانی و اضطراب و ترس از جدایی در چه سنینی از خردسالان ایجاد خواهد شد ترس از ترک کردن والدین چرا در خردسالان پدید می آید ؟با چه روش ها و رفتارهایی می توانیم این ترس و اضطراب جدایی را از بین ببریم مستقل شدن کودک با چه روش هایی امکانپذیر خواهد بود ؟

در طول این چند ماه، گاهی به نظر می رسد کودکان دو شیرخوار متفاوت است، اولی کودکی با چهره ای صادق، مهربان و جداشده از وجود شما و دیگری کودکی مضطرب و وابسته که در تماس با غریبه ها یا اشیاء ناآشنا به راحتی دچار ترس می شود. ممکن است عده ای به شما ایراد بگیرند که روش تربیتی تان باعث ترسو و خجالتی شدن کودکتان شده است اما این صحبت ها را به دل نگیرید و باورتان نشود.
رفتار متضاد او ارتباطی به شما و روش بچه داری تان ندارد، برزو این رفتارها، به این علت است که برای اولین بار می تواند تفاوت بین شرایط آشنا و ناآشنا را درک کند. درواقع اضطراب های این مرحله، نشانه ای است از ارتباط سالمی که بین او و شما وجود دارد.
نشان دادن اضطراب در برخورد با افراد ناآشنا معمولا یکی از مراحل مهم اولیه هیجان هایی است که کودکتان به آن دچار می شود. همین کودک در سه ماهگی در برخورد با کسانی که آشنایی قبلی نداشته رفتار دوستانه نشان می داده، اما حالا که کمی بزرگتر شده، با غریبه ها دچار تنش می شود که برایتان امری غیرمعمول به نظر می آید، اما این موضوع در این سن واکنشی طبیعی به شمار می رود که نباید موجب نگرانی شما شود. حتی ممکن است هنگام مواجهه با اقوام و مربیانی که در مراکز نگهداری از بچه ها با او روابط دوستانه ای داشته اند، بخصوص اگر بی درنگ به طرفش می روند، رویش را برگرداند یا به گریه متوسل شود.

حدود همین دوران، او نیست به جدا شدن از شما بسیار مضطرب می شود و خود را به شما می چسباند. این حالت، شروع ترس از جدایی و درست مقارن زمانی است که در می یابد هر شیئی صورت واحد و ثابتی دارد. در این مرحله است که متوجه می شود تنها یک نفر با خصوصیات شما وجود دارد و آن یکی فقط شما هستید.

وقتی از مقابل دیدش خارج می شوید، بااینکه می داند در جای دیگری هستید اما چون شما را همراه خود نمی بیند، دچار پریشانی و اضطراب می شود، او درک ناچیزی از زمان دارد به طوری که نمی تواند تصور کند چه مدت باید بگذرد تا باز شما را در کنار خود ببیند.
اما وقتی کمی بزرگتر شود، با رفتن شما، دچار تشویش نخواهدشد زیرا به تجربه دریافته است که باز شما را خواهددید اما در حال حاضر، آگاهی او فقط از زمان حال است، بنابراین هر بار که از جلوی دید او محو می شوید، حتی اگر به اتاق دیگر بروید، شروع به سر و صدا و داد و فریاد خواهدکرد. در زمان خواب، به خاطر ترس از ترک کردنش، از خوابیدن امتناع می کند و در نیمه های شب نیز برای جستجوی شما از خواب بیدار می شود.این ترس از جدایی تا چه زمانی ادامه خواهدداشت؟
پاسخ این است که اوج این حالت معمولا بین ده تا هجده ماهگی است و بعد از هجده ماهگی تا دو سالگی شروع به کمرنگ شدن می کند. این مرحله از تکامل عاطفی کودک ممکن است به نحوی برای شما مرحله ای لطیف و برای عده ای دیگر از مادران زجرآور باشد. بالاتر از همه اشتیاق او به با شما بودن، نشانه ای از پیوستگی او به اولین و بزرگ ترین عشق زندگیش، یعنی مادر است. شدت احساس او هنگامی که در آغوش شما قرار دارد، آنقدر قوی است که در این سن شمار ا کامل ترین موجود روی زمین می شناسد.
از طرف دیگر با همه عشقی که به او دارید، گاه ممکن است  از این که به طور مداوم دستش را دور گردن شما حلقه می زند، احساس کلافگی کنید و وقتی هم که او را از خود جدا می کنید، به دلیل گریه هایی که می کند احساس گناه کنید. خوشبختانه این مرحله عاطفی مدت زیادی طول نخواهدکشید و بالاخره همراه با ترس از جدایی فروکش خواهدکرد.
اما در شرایطی که هنوز ترس از جدایی را از دست نداده است، برای کمک به شما، عمل به پیشنهادهای زیر را توصیه می کنیم:
1- کودک شما زمانی که خسته، گرسنه یا بیمار است، نسبت به اضطراب جدایی حساسیت بیشتری از خود نشان می دهد. اگر می دانید که باید از خانه خارج شوید، خروجتان را طوری برنامه ریزی کنید که کودک سیر و خواب باشد ولی هنگام بیماری تا آنجا که ممکن است در کنار او باقی بمانید.
2- در موقع خروج از منزل، سر و صدای زیادی راه نیندازید همچنین کسی را مراقب او بگذارید که بتواند توجه او را به نحوی جلب کند (مثل ارائه یک اسباب بازی جدید، بردن او جلوی آینه یا حمام). بعد با گفتن خداحافظ به سرعت خارج شوید.
3- به خاطر داشته باشید که اگر هنگام خروج از منزل متوجه رفتن شما شود، گریه اش چند دقیقه بعد از جدایی از شما پایان می یابد. طغیان او برای جلب توجه و وادار کردن شما به ماندن است. با خارج شدن شما از مقابل دیدش، به زودی توجهش را به کسی که در کنارش قراردارد، معطوف خواهدکرد.
4- در تمرینات کوتاهی که برای جدایی از او در منزل انجام می دهید، به او کمک کنید تا بتواند دوری های گه گاه شما را تحمل کند. جدایی وقتی برای او آسان می شود که قبلا آن را تجربه کرده باشد. بنابراین وقتی به اتاقی دیگر  می خزد (اتاقی که رفتن به آن برای شیرخوار ممنوع است)، یک تا دو دقیقه صبر کنید بعد به دنبالش بروید.
وقتی می خواهید برای چند ثانیه به اتاق دیگری بروید، به او بگویید که قصد دارید کجا بروید و تاکید کنید بر می گردید. اگر داد و فریاد کرد، به جای برگشتن، او را صدا بزنید. به تدریج متوجه خواهدشد که در نبودن شما هیچ اتفاق بدی رخ نخواهدداد. تاکید شما بر بازگشت درست به اندازه خروجتان برای او اهمیت پیدا خواهدکرد.
5- اگر کودکتان را به یک محل نگهداری یا یک مرکز مراقبت از کودکان مثل مهد کودک یا کودکستان می سپارید، با بردن او به محل، بلافاصله آنجا را ترک نکنید. چند  دقیقه وقت بگذارید و به بازی با او مشغول شوید. وقتی آنجا را ترک می کنید به او اطمینان دهید که بر می گردید.
اگر کودکتان یک وابستگی سالم و قوی با شما داشته باشد، اضطراب از جدایی، در مقایسه با سایر بچه ها زودتر در او ظاهر خواهدشد. به جای خشمگین شدن از این وابستگی در طول این ماه ها، تا آنجایی که می توانید خود را مهربان و خوش برخورد نشان دهید. از راه علمی به او نشان دهید که چگونه عشق خود را نثارش می کنید، این موضوع پایه عواطفی است که او در سال های بعد بر آن تکیه خواهدزد.
از ابتدا توجه کرده اید که کودکتان فرد واحدی با صفات شخصیتی مخصوص به خود است. در هر حال به عنوان یک فرد مستقل فقط درک مبهمی از وجود مجزای خودش با شما دارد. در حال حاضر احساس او از هویت خود در حال شکوفایی و شکل گرفتن است. به تدریج که حس «خودآگاهی» او به عنوان یک شخصیت مستقل رشد می کند، به همان نسبت به وجود شما به عنوان یک فرد جدای از خود پی می برد.

یکی از آشکارترین علائمی که نشان دهنده درک او از «خودآگاهی» است، علاقه شدید او به آینه است. تا سن هشت ماهگی با آینه به عنوان یک شی جذاب برخورد می کرد. شاید فکر می کرده است که درون آینه، کودک دیگری وجوددارد، اما حالا واکنش او متفاوت است و نشان می دهد که می داند آن کودکی که در آینه است به او ربط دارد. برای مثال وقتی به آینه نگاه می کند ممکن است به نقطه خاص یا لکه ای بر صورت خود اشاره کند یا دسته ای از موهای خود را بکشد.

شما می توانید با بازی در مقابل آینه، احساس هویت را در او تقویت کنید. وقتی به اتفاق در آینه نگاه می کیند، قسمت های مختلف بدن او را لمس کنید و مثلا بگویید این بینی «هومان» است. این بینی مامان «مهرک» است یا با جلو و عقب بردن آینه، به بازی دالی موشه بپردازید یا قصه ای را نقل کنید و همزمان با مفاهیم کلماتی که به کار می برید، عواطف و احساسات متناسب با کلماتی را که ادا می کنید در چهره خود نشان دهید تا با انعکاس تصاویر شما، درک بهتری از خودآگاهی پیدا کند.
همان طور که ماه ها سپری می شوند، با خودشناسی بیشتر حس ایمنی در او بالا می رود، بنابراین در برخورد با غریبه ها و جدایی از مادر دچار آشفتگی کمتری می شود اما با اعتماد به نفس بیشتری که پیدا می کند، قدرت تسلط و پرخاشگری در او افزایش می یابد. قبلا وقتی در وضعیت راحتی بود، اطاعت بیشتری از او می دیدید، اما حالا اغلب چنین نیست، دوست دارد هر کاری را به روش خودش انجام دهد.
برای مثال تعجب نکنید اگر غذای به خصوص یا اسباب بازی جدیدی را که در مقابلش می گذارید نپسندد و بینی اش را بالا بکشد. همچنین، وقتی تحرک بیشتری پیدا کند، برای منع او از دست زدن به شیئی، به طور مکرر کلمه «نه» را به کار می برید. اما بعد از این که توانست معنی کلمات را بفهمد، باز هم شیء منع شده را لمس خواهدکرد. این سرکشی اولیه، تنها پیش درآمد اعمال قدرت و مبارزه ای است که در آینده با آن مواجه خواهیدشد.
کودک ممکن است در برخورد با اشیا و شرایطی که قبلا به آنها عادت داشته به راحتی، دچار ترس و وحشت شود. در این سن، ترس از تاریکی، رعد و برق و وسایل پر سر و صدای خانه مثل جاروبرقی یک مسئله عادی است. بعدها شما می توانید این ترس ها را با نزدیک کردن کودک به آنها، از بین ببرید ولی در حال حاضر بهترین راه حل این است که منشا این ترس ها را تا آنجا که ممکن است حذف کنید. در اتاق او یک چراع خواب بگذارید و وقتی از جاروبرقی استفاده کنید که او در نزدیکی آن قرار نداشته باشد.
اما به تدریج سعی کنید خیلی آرام و با لبخند، به همراه کودک به آن موارد خاص نزدیک شوید تا ترسش از بین برود. او را تسلی دهید اما آرام بمانید به نحوی که بفهمد شما از آن شیء نمی ترسید. اگر با نگاه به شما مطمئن شود که در چهره شما ترس وجود ندارد، با احساس امنیتی که پیدا می کند، آرام خواهدگرفت.
برترینها