38

تربیت کردن صحیح فرزند مسئله ای است که بسیاری از والدین بر این عقیده اند که می توانند به تنهایی از پس آن بر بیایند ، اما باید بدانید که گاهی اوقات نیاز است تا در این امر مهم و ضروری با مشاور و متخصصین کودک مشورت کنید ، چرا که می توانند شما را در مسائل تربیتی کودکتان راهنمایی کنند.

همه والدین در تربیت فرزندانشان ممکن است دچار مشکلاتی باشند و البته خیلی ها فکر می کنند که از مشاوره بی نیاز هستند و می توانند به تنهایی از پس این مسایل بر بیایند. اگر چه همه ما به کمک مشاوره با متخصصین می توانیم در امر تربیت فرزندانمان موفق تر باشیم، اما گاهی دوران کودکی و نوجوانی برای فرزندان ما مسایلی بوجود می آورد که نیاز به مراقبتهایی تخصصی تر پیدا می کنند، در چنین شرایطی اگر دیر متوجه مشکل شده و سریعتر برای کمک گرفتن از متخصصین اقدام نکنیم ممکن است فرصتهای طلایی را از دست بدهیم و آنوقت است که از این تأخیر پشیمان خواهیم شد. در این مقاله می خواهیم دستورالعملی ارائه دهیم که والدین بدانند چه زمانی فرزندشان نیاز تخصصی به مشاوره با روانپزشک یا روانشناس دارد.

۱) افسردگی طولانی

اگر فرزند شما مدتی است مانند گذشته نمی خندد و ناراحتی و افسردگی اش چند هفته طول کشیده است، اگر تلاشهای شما برای شادکردنش نتیجه ای نمی دهد و هیچ اتفاق خوشایندی او را خوشحال نمی کند؛ اگر هر چه سعی می کنید حواس او را از فکر کردن به غصه هایش پرت کنید و با چیزهایی که قبلاً دوست داشت او را شاد کنید تاثیری بر او نمی گذارد، اگر بر سر چیزهای کوچک و بزرگ گریه اش می گیرد و نمی تواند جلوی گریه خود را بگیرد. بهتر است هرچه زودتر به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید. کودکان و نوجوانان معمولاً درباره افسردگی و ناراحتی خودشان حرف نمی زنند ولی با رفتارشان نشان می دهند که افسرده و غمگینند. حتی گاهی ممکن است برای نشان دادن غصه و ناراحتی شان قوانین را زیر پا بگذارند و دست به کارهای خلاف بزنند، بنابراین خیلی سریع به این نشانه ها پاسخ دهید و قبل از اینـــکه دیر شود، فرزندتان را نزد روانپزشک ببرید.

۲) گوشه گیری

اگر مدتی است فرزند شما گوشه گیر شده و علاقه ای برای بازی و بودن با دوستان و فامیل نشان نمی دهد و ترجیح می دهد تنها باشد و در خانه بماند، بهتر است او را نزد روانپزشک ببرید. کودکان اغلب دوست دارند با دیگر همسن و سالان خود باشند و با آنها بازی کنند و در سنین نوجوانی هم بیشتر در بین گروه همسالان خود زندگی می کنند و می خواهند از خانواده مستقل شوند و مورد قبول همسالان خود باشند بنابراین گوشه گیری در کودکان امری غیرطبیعی تلقی شده و نیاز به مراجعه به روانپزشک دارد.

گاهی هم کودکان ازابتدا گوشه گیر هستند و بیشتر اوقات از تماس های چشمی با دیگران پرهیز می کنند و اغلب مایلند که تنها باشند. چنین کودکانی اغلب نمی توانند درباره احساسات خود صحبت کنند و یا نمی دانند چگونه با دیگران صحبت کنند. اگر کودک شما هم دوست ندارد در آغوش گرفته شود و یا دیگران را در بغل گیرد، اگر فرزند شما هم تصاویر بی جان را بر موجودات زنده ترجیح می دهد و دوست دارد با اشیای بی جان بازی کند تا همسن و سالانش بهتر است که زودتر به یک متخصص مراجعه کنید.

۳) احساس عصبانیت

بعضی از بچه ها همیشه عصبانی به نظر می رسند. اغلب با کودکان دیگر دعوا می کنند و حتی عصبانیت آنها دامن بزرگسالان را هم می گیرد و حتی با بزرگترهایشان هم بدون اینکه ملاحظه بزرگتر بودنشان را بکنند دعوا دارند. رفتار این کودکان اغلب مانند قشقرق به پا کردن است و با ابراز خشم و خشونت به خواسته های خود می رسند. این کودکان گاهی وسایل خانه را هم تخریب می کنند و ممکن است به خود و دیگران آسیب برسانند بنابر این لازم است حتماً درباره آنها با روانپزشک مشورت کنید.

اگر کودک شما هم زیاد عصبانی می شود و یا اگر دیگران را تهدید می کند و با زورگویی و قلدری کارش را از پیش می برد، اگر با وجود کارهای خلاف احساس ندامت و پشیمانی نمی کند، اگر به حیوانات و بچه های کوچکتر از خودش آسیب می رساند، اگر وسایل دوستان و همکلاسیهایش را بی اجازه برمی دارد، اگر هنگام عصبانیت وسایل را پرت می کند و می شکند، لازم است در این باره با متخصص روانشناسی مشورت کنید.

۴) احساس اضطراب و نگرانی

بعضی از کودکان و نوجوانان اغلب اوقات نگرانند. مثلاً وقتی والدین شان از منزل بیرون می روند نگران آنها می شوند، گاهی می ترسند پدرو مادرشان تصادف کرده باشند و یا بلای دیگری سر آنها آمده باشد و خلاصه همیشه نگران هستند کسی بمیرد یا مجبور به اسباب کشی بشوندو یا از مدرسه بیرونشان کنندو… و بالاخره چیزی برای نگران شدن درباره اش پیدا می کنند.گاهی کودکان اضطراب و نگرانی خود را به زبان نمی آورند و در شرایط مختلف دچار سرخی چهره و عرق فراوان و سرگیجه وحتی حالت غش می شوند. بنابر این بهتر است علایم جسمی نگرانی کودکتان را به دقت بشناسید و اگر فرزند شما هم همیشه نگران و مضطرب است بهتر است با مشاور و روانپزشک در میان بگذارید.

۵) احساس مسئولیت و گناه

بعضی از کودکان در سنین مدرسه به این مشکل دچار می شوند. این کودکان اغلب فرزندانی هستند که طلاق والدین یا مرگ یکی از اعضای خانواده را تجربه کرده اند. این کودکان ممکن است فکر کنند دراختلاف والدین یا مرگ یکی از آنها مقصر بوده اند. چنین کودکانی درباره خانواده و مراقبت از خواهر و برادرهایشان احساس مسئولیت شدیدی دارند که ممکن است آنها را دچار اضطراب زیاد کرده و مشکلات دیگری را هم برایشان به همراه بیاورد. اگر شما هم در منزلتان کودک یا نوجوانی دارید که درباره دیگران احساس مسئولیت بیش از حد دارد و یا درباره اتفاقاتی که برای خانواده افتاده احساس گناه می کند، یا اگر فرزند شما هنگام امتحانات دچار دل درد و تهوع می شود و طپش قلب او را آزار می دهد، حتماً به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.

۶) اضطراب جدایی

همه کودکان دوست دارند در کنار خانواده خود باشند اما گاهی ممکن است فرزند شما حتی اجازه ندهد شما برای انجام کارهای روزمره خود از او دور شوید. کودکی که در مهدکودک مرتب گریه می کند و مادرش را می خواهد و یا کودک دبستانی که دلش می خواهد مادرش سر کلاس درس کنار او بنشیند. نوجوانی که مرتب به والدینش تلفن می زند و یا پیغام می فرستد تا به نوعی با آنها در تماس باشد. همه این ها به نوعی دچار اضطراب جدایی از والدین هستند و نیاز دارند که با مشاوره به حل این مشکل آنها کمک جدی شود.

۷) اختلال تمرکز و توجه

اگر کودک شما معمولاً از دستوراتی که به او می دهید،به علت بی توجهی پیروی نمی کند، به سختی می تواند از پس انجام کاری به تنهایی بربیاید و به راحتی حواسش از کاری که مشغول انجام دادن آن است پرت می شود، اگر معمولاً نمی تواند کاری را که بر عهده اش گذاشته اید به پایان برساند و علتش هم این است که نمی تواند بر آن کار تمرکز کند. اگر فرزند شما در بین راه مدرسه جلوی ویترین مغازه ها مدتی طولانی می ایستد و فراموش می کند که باید به موقع به خانه برگردد، اگر کودک شما نمی تواند تکالیف مدرسه اش را به پایان برساند و در میان نوشتن مشقهایش به در و دیوار مدتهای طولانی خیره می ماند، کودک شمابه علت اختلال تمرکز نیاز به مراجعه به روانپزشک دارد.

۸) زندگی در رویای گذشته

اگر کودک یا نوجوان شما بیشتر از اینکه به حال و آینده فکر کند به گذشته ها می اندیشد و بیشتر درباره گذشته حرف می زند یعنی زمانی که همه فامیل دور هم جمع بودند، کسانی که او دوست داشت زنده بودند و خلاصه همه چیز طور دیگری بود. در این صورت لازم است با مشاور درباره فرزندتان مشورت کنید.

۹) تغییر در عادات روزانه

گاهی فرزندان شما با تغییر عادات روزانه خود به شما نشان می دهند که مشکلی برایشان به وجود آمده است. البته عادات فرزندان ما ممکن است به طور طبیعی هم تغییر کند اما گاهی عادات غذایی و خواب فرزندان شما می تواند نشانه مشکلاتی باشد که نیاز به مشاوره دارد. گاهی کودکان صبح خیلی زود از خواب می پرند، اما نمی توانند از تختخواب بیرون بیایند، ممکن است شبها نتوانند به موقع بخواب روند و یا کابوسهای شبانه آنهارا از خواب بپراند. زیاد خوردن و کم خوردن فرزندتان نسبت به گذشته هم می تواند نشانه ای از افسردگی در فرزند شما باشد بنابراین به این تغییرات توجه کرده و درباره آنها با روانشناس یا روانپزشک مشورت کنید.

علاوه بر این اگر نوجوان شما تازگی ها دیر به منزل می آید و با دوستان تازه و ناجوری رفت و آمد می کند اگر مانند گذشته به درس و مشقش نمی رسد به طوری که افت نمرات او واضح است، اگر متوجه شده اید که بیش از حد به خودش عطر می زند و انگار علاقه ای به در آغوش گرفتن شما ندارد، بهتر است درباره رفتار او با روانپزشک یا روانشناس مشورت کنید.

۱۰) احساس ناتوانی

گاهی ممکن است احساس کنید که دیگر نمی توانید به فرزندتان کمک کنید، روشهای تربیتی که قبلاً استفاده می کردید دیگر نمی تواند جوابگو باشد و هر چه می کنید احساس می کنید بر حل مشکلات فرزندتان موثر نیست. گاهی احساس می کنید زندگی از کنترل شما خارج شده و نمی توانید برای ارتباطات خود با فرزندتان کاری بکنید. احساس می کنید شما و فرزندتان حرف همدیگر را نمی فهمید و به بن بست رسیده اید. در این زمان برای اینکه از احساس گناه و ناتوانی خارج شوید و بتوانید گامهای موثری در تربیت فرزندانتان بردارید نیاز دارید که به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.

۱۰ علامت هشدار که نشانة نیاز به مشاوره است:

۱) افسردگی طولانی کودک

۲) گوشه گیری و بی علاقگی کودک به ارتباط اجتماعی

۳) احساس عصبانیت و خشم زیاد و طولانی در کودک

۴) احساس اضطراب و نگرانی مداوم کودک

۵) احساس مسئولیت و گناه نسبت به دیگران

۶) اضطراب جدایی از والدین

۷) اختلال تمرکز و توجه درکودک

۸) زندگی در رویای گذشته

۹) تغییر در عادات روزانه مانند خوردن و خوابیدن

۱۰) احساس ناتوانی والدین برای حل مشکلات