مسائل جنسی

از همان کودکی که دیگر “ا” را از “ب” تشخیص میدهیم مسائل جنسی در ذهن مان بوجود می آید و البته کنجکاوی هایی که روز به روز اطلاعات مان را کامل میکند.اینکه بگوییم هیچ انسانی به مسائل جنسی فکر نمیکند دروغ است و اگر بخواهیم حقیقتش را بگوییم حقیقت این است که هر انسانی روزانه 1 بار هم که شده به مسائل جنسی فکر میکند.فکر میکنید اینطور نیست؟پس ادامه را بخوانید.

نگران پاسخی که در ذهنتان به این سوال داده اید نباشید. ما به شرح دلیل پاسخ شما خواهیم پرداخت و سعی خواهیم کرد که شما را با طبیعت وجودی تان آشتی دهیم تا به درک بهتری از تفکرات جنسی خود برسید و تابوی ایجاد شده در مورد سوالات جنسی را از میان برداریم و واقعیت های علمی را جایگزین آن کنیم

به شما تبریک میگوییم، جواب شما درست بود، “بله”

پاسخ درست “بله ” است، هر انسان سالم، چه زن و چه مرد، بطور معمول روزانه حد اقل یکبار به مسائل جنسی فکر می کند و این نشانگر سالم بودن شما از لحاظ جنسی است.

امیدواریم این سوال به شما کمک کند تا بدانید، تفکر جنسی و در ادامه، تقویت انرژی جنسی، نه تنها بد نیست و نباید بخاطر آن خود را سرزنش کنید، بلکه ابزار بسیار قدرتمندی است برای قدرت بخشیدن به شما و کمک به برگرداندن شور و هیجان جنسی و آموختن استفاده از این موتور پر قدرت در جهت تکامل و درک لحظات ناب آفرینش با رسیدن به وحدت و یکی شدن با شریک جسم و جان تان.

برای ایجاد درکی بهتر از سلامت جنسی و تفکرات جنسی سالم، ملزم به مشخص کردن سه موضوع واقعیت های علمی، تابوهای اجتماعی و نقش ما بعنوان یک انسان در مورد تفکر و رابطه جنسی هستیم

 

بررسی ها و تحقیقات علمی در مورد جنسیت و تفکرات جنسی

همۀ انسان ها دارای انرژی جنسی فوق العاده ای بعنوان یکی از احساسات لذت بخش زندگی هستند. شرط برخورداری از این لذت ،داشتن انرژی جنسی سالم و استفاده صحیح از آن است. مغز این انرژی را کنترل می کند. مغز انسان اولین عضوی است که تحریک و تهییج می شود و راجع به مسائل جنسی به تفکر می پردازد. حال این سوال پیش می آید که بطور طبیعی زنان و مردان در طول روز چند بار به مسائل جنسی فکر می کنند؟

 

با توجه به آخرین یافته های روانشناسان که در سایت healthnews  چاپ شده، زنان و مردان به سه مو ضوع خواب، غذا و رابطه جنسی و یا به عبارتی نیازهای زیستی ابتدایی فکر می کنند و در این میان فکر کردن به مسایل جنسی یکی از مهمترین دغدغه های هر زن و مرد است و دلیل آن نیز مانند هر موجود زنده دیگری ریشه در غریزه بقا و تناسل و توالد دارد که موضوعی غیر قابل انکار است، موضوعی که علیرغم اهمیت آن معمولا نادیده گرفته می شود.

طبق بررسی های انجام شده تعداد دفعاتی که زنان و مردان به افکار جنسی می پردازند، مورد بررسی قرار گرفته و به نتایج جالبی دست یافته اند. یک جوان در طول روز چند بار به مسایل جنسی فکر می کند، در این رابطه بین زنان و مردان کمی تفاوت وجود دارد. مردان نسبت به زنان، بسیار بیشتر به رابطه جنسی و حتی غذا خوردن فکر می‌کنند و تمایل بیشتری برای اظهار آن و گزارش کردن این تمایلات طی تحقیقات علمی دارند.

پسرانی که تازه به دانشگاه راه یافته اند روزانه حدودا 19 بار و دختران روزانه 10 بار به داشتن رابطه جنسی و مسایل پیرامون آن فکر می کنند، این تعدد دفعات پرداختن مغز به موضوعات جنسی بدلیل حضور نزدیکتر و بیشتر دو جنس مخالف نزدیک یکدیگر می باشد که بدلیل حدوث یکباره این حضور، کاملا طبیعی است. با گذشت زمان این اعداد تقلیل یافته و میزان میل جنسی زنان تا اوایل سی‌سالگی به میزان میل جنسی مردان نزدیک می‌شود و در دهه چهارم زندگی، زنان با گذراندن فعالترین دوره فعالیت جنسی خود از لحاظ فیزیولوژیکی، فعالترین دوره تفکر جنسی خود را تجربه می کنند و تقریبا با مردان برابری می کنند.

طبق گزارشات کینسی (alfred Kinsey) در “رفتار جنسی در مردان”، 54 درصد از مردها یک یا چندین بار در روز، به رابطه جنسی فکر میکنند، 43 درصد از آنها چند بار در هفته به رابطه جنسی فکر میکنند و 4 درصد آنها کمتر از یک بار در ماه به این موضوع فکر می کنند.

برای یک زن نیز طبیعی و ضروری است که حداقل یک بار در روز به رابطۀ جنسی فکر کند، زیرا به او کمک می کند که به خود بیاید و با خود و بدن خود ارتباط مناسبی بر قرار کند. اگر زنان در روز دقایقی را به خود و زندگی جنسی شان اختصاص دهند، بیشتر به خود می رسند و نسبت به خود احساس بهتری پیدا می کنند .در نتیجه به شناخت درستی از خود و نیازهای شان می رسند، خود را خواستنی می یابند و انرژی جنسی آنها به تدریج قدرت می گیرد.

 

تفکر و رابطه جنسی بعنوان یک تابو

تابو های اجتماعی در مورد روابط جنسی، باورهایی است که نه بدلیل دین و اعتقادات درست، که بدلیل خرافات و اعتقادات غلط، پدید آمده و انسان را تا مرحله یک حیوان تنزل داده است، برای مثال در جوامع مختلف، مرد بعنوان یک موجود برتر ( نر طبیعی ) حق تفکر، صحبت و عمل در مورد مسایل جنسی را دارد و حتی در برخی جوامع عقب افتاده و گاها پیشرفته حق برتری طلبی و استفاده از زن و تجاوز به حقوق زن ( ماده طبیعی ) را برای خود قائل است. گهگاه این برتری طلبی در جوامعی مانند جوامع عقب افتاده افریقایی بصورت استفاده از زور گویی و تجاوز جنسی بعنوان ابزاری برای تحقیر یک قبیله و برتری یک قوم و قبیله بکار می رود، حتی در جوامع پیشرفته ولی سنتی جنوب شرق آسیا نیز، تجاوز به عنف بعنوان یک خطای کوچک از طرف مرد ( جنس غالب) محسوب می گردد که با تنبیهی مختصر باید از کنار آن رد شد و زن باید قربانی برتری طلبی مرد در رابطه جنسی و پذیرای اتفاقات افتاده باشد بدون حق اعتراض و تنبیه متجاوز به شرافت انسانی زنان. رفتار این جوامع نشان می دهد که تابوها در متن جوامع امروزی به شکل های مختلف خود را نشان می دهند، در جامعه ما نیز تابو سکوت زنان در مورد مسایل جنسی به این صورت خود را نشان می دهد که از زنان توقع نمی رود حتی در مورد مسائل جنسی فکر کنند چه رسد به اینکه صحبت کنند، این تابو به نحوی موجودیت جنسی زن را انکار کرده و یا به عبارتی دیگر، حتی جنبه طبیعی ( ماده بودن ) موجودی بنام زن را زیر سوال می برد.

 

تفکر جنسی و جایگاه و نقش انسان در کنترل و هدایت آن

خداوند در همه موجودات غریزه ای بنام غریزه جنسی به ودیعه گذاشته است تا موجب توالد و تناسل و بقای نسل هر موجود زنده ای باشد. این غریزه و یا به تعریف دیگر، خواست طبیعی ادامه بقا در موجودات زنده، بسته به تکامل موجودات از گیاه، حیوان و انسان به شکل های مختلف بوده و با تکامل از هر مرحله به مرحله بالاتر و تکامل خلقت هر موجود، بر کیفیت و ابعاد این رابطه برای ادامه بقا افزوده می شود.

در هر سه مرحله حیات گیاهی، حیوانی و انسانی، مسئله ایجاد نسل در اثر جفت گیری ثابت می باشد. در هر دو مرحله حیوان و انسان، علاوه بر جفت گیری و تناسل، بحث غریزه و میل به رابطه جنسی نمایانگر می گردد و در مرحله انسان تکامل یافته،  علاوه بر ایجاد نسل و میل غریزی به طرف مقابل، عشق و محبت بین دو زوج و علاقه به رسیدن به یک وحدت روحی و جسمی لذت بخش، اوج تکامل خلقت خداوند را نمایان می سازد.

پس لازم است بدانیم که در پس این رغبت جنسی، وظیفه بزرگی توسط خلقت بر عهده هر انسانی گذاشته شده است که از توالد و تناسل شروع می شود و با غریزه و تمایل جنسی جنس نر و ماده ادامه می یابد و با عشق و علاقه ی منجر به وحدت و یکپارچگی و هم آغوشی دو موجود شریف، به اوج خود می رسد، که در برگیرنده تمام لذت های بقای نسل، ارضای میل جنسی و آرامش روحی غیر قابل وصف حاصل از اتحاد دو وجود عاشق و دوستدار هم می باشد.

آنچه در فوق بیان گردید مقدمه ای بود بر این که، اگر پاسخ شما به سوال مطرح شده بله بود، نه تنها نگران نباشید بلکه بدانید که از لحاظ جنسی و خلقت و آفرینش خداوندی، نه تنها اشتباهی نکرده اید بلکه کاملا در مسیر تکاملی موجودات و مخلوقات زنده قدم برداشته اید و آنچه باید به آن بیافزایید کیفیت روحی و عشق و علاقه ای است که، به این تفکر جنسی، تقدس و هویت انسانی می دهد.

و در این مسیر با رعایت دستورات بسیار سهل خداوند و رعایت حرمت های انسانی، اوج لذتی ( لذت جنسی همراه با آرامش روحی ) که خداوند در وجود شما به ودیعه گذاشته است، حاصل خواهد شد.

 

تفکرات جنسی طبیعت شماست و کنترل و هدایت تفکرات جنسی، وظیفه انسانی شماست

اگر از جنبه فیزیولوژیکی به خلقت انسان بعنون یک حیوان ناطق نگاه کنیم، نگاه جنسی و غریزه و خواست جنسی حاصل از غرایز و هورمون های جریان یافته در وجود هر زن و مردی نه تنها نکوهیده نیست که نشان دهنده تکامل ساختار بدنی و فیزیولوژیک و طبیعت زن و مرد ( یا بعبارتی نر و مادگی طبیعت ) است و اگر هر زن و مردی فاقد این خواست های غریزی و تفکرات جنسی باشد، از لحاظ طبیعی ( همانگونه که در طبیعت مشاهده می کنیم ) دارای نقصان خواهد بود.

ولی از جنبه انسانی و تکامل یافتگی زن و مرد ( در مقابل مرحله حیوانی نر و ماده )، آنچه تفاوت بین انسان و حیوان را رقم می زند، نداشتن میل و کشش و رغبت جنسی نیست، بلکه داشتن تفکر و میل جنسی و همراه با این میل غریزی قدرتمند،داشتن قدرت کنترل و هدایت صحیح این میل غریزی به مسیر درست و صحیح آن و تجربه لذت بخش تر هم آغوشی دو زوج انسانی در کمال آرامش، و رسیدن به وحدت جسم و جان دو روح انسانی است.

منبع : سیمرغ