21

بد غذایی امروزه یکی از مسائلی است که بسیاری از خانواده ها نگران این موضوع هستند. بسیاری از کودکان تمایل به یک غذای خاص ندارند ، بسیارند افرادی که لب به گوشت و همچنین مرغ نمی زنند و این موضوع باعث می شود نیاز های بدنشان تامین نشود.

وقتی درِ منزل را باز کردم و دیدم که با چشم های اشک آلود، بغل پدرش نشسته و بین هق هق هایش، مدام، تکرار می کند که «من نمی خوام هیچ کسی رو بخورم!» حسابی نگران شدم. همسرم، در پاسخ به نگاه های نگران و سوال های شتاب زده من، تعریف کرد که «بردیا»، دوست صمیمی پسرم در مهدکودک، به او گفته که خیلی بی رحم است که گوشت می خورد؛ چون «ببعی ها گناهی ندارن که ما می کشیم شون و ازشون غذا می خوریم» و بعد هم با پسرم قهر کرده تا انتقام همه گوشفندها و مرغ ها را گرفته باشد.

 

 

 

قلبم از دیدن رنج پسر کوچکم و اشک هایی که انگار قرار نبود بند بیایند، فشرده شد، ولی واقعا نمی دانستم در جواب سوال های پشت سرهم او که «اصلا چرا من مجبورم گوشت بخورم؟»، «آخه ما چرا حیوون های کوچولو رو به خاطر خودمون، اذیت می کنیم» و…، چه جوابی بدهم.

 

شاید این مشکل، برای شما هم پیش آمده باشد. بچه ها، از سه، چهار سالگی به بعد، ارتباط بین مرغی را که توی حیاط خانه پدربزرگ دیده اند و جوجه کباب روی منقل را درک می کنند و می فهمند که گوشت توی خورش، از کجا آمده و همین مساله، گاهی، باعث ایجاد نوعی مقاومت ذهنی برای خوردن گوشت یا مرغ می شود.

 

کوتاه نیایید

 

شاید امتناع کودک شما، از خوردن گوشت یا غذاهای حیوانی، فقط به خاطر تغییر ذائقه اش باشد، نه به خاطر این که از فکر خوردن یک حیوان دیگر، دچار عذاب وجدان شده. پس، برای این که نسبت به سلامت برنامه غذایی او، اطمینان داشته باشید، به جای حذف کامل گوشت از رژیم غذایی، سعی کنید راهی برای دادن آن به کودک پیداکنید؛ البته بدون جنگ و دعوا!

 

گیاه خواری، گُل بی خار نیست

 

شاید پیش خودتان فکر کنید که اگر فرزند شما، به اندازه کافی، میوه، سبزی، حبوبات یا نان و غلات مصرف کند، دیگر نیازی به گوشت، مرغ، ماهی و… ندارد. خب، این طرز فکر، چندان درست نیست؛ چون منابع غذایی حیوانی، برخی از ویتامین ها را از جمله B۱۲ دارند که در هیچ غذایی با منشأ گیاهی، پیدا نمی شود و کمبودش، باعث بروز کم خونی می شود.

 

بچه ها حساس ترند

 

کودکان، در مقایسه با بزرگ ترها، حساس ترند و نمی توانند به خوبی والدین شان، اهمیت مصرف گوشت یا غذاهایی را درک کنند که منشأ حیوانی دارند. بچه ها از این که بدانند غذایی که توی بشقاب شان است، تا همین چند وقت پیش، زنده بوده، راه می رفته و آن طور که بعضی بچه ها، به ماجرا، پر و بال می دهند، «جیک جیک می کرده و برای بچه هاش غذا می برده»، احساس بدی پیدا می کنند. پس، به احساس شان احترام بگذارید و مسخره شان نکنید.

 

 

 

 

وقتی کودک تان می پرسد «آیا مجبورم گوشت بخورم؟»، چه پاسخی برایش دارید؟

 

اگر کودک تان دو تا چهار ساله است:

 

خوردن گوشت و مرغ، برای سلامتی ات، مفید است؛ حتی اگر یک تکه کوچک باشد. مجبور نیستی هر روز گوشت بخوری. یکی، دو بار در هفته کافیه و بقیه روزها هم می تونی تخم مرغ و پنیر بخوری که دوست داری.

 

اگر کودک تان، چهار تا هفت ساله است: نمی خواهم مجبورت کنم که گوشت قرمز بخوری، ولی گوشت مرغ یا ماهی، کمک می کنه که زودتر بزرگ بشی. یادت باشه حالا که کم تر گوشت می خوری، باید به اندازه کافی، شیر و میوه و سبزی بخوری تا مریض نشی.

 

اگر کودک تان، بزرگ تر از هفت سال است:

 

ما، آدم ها، همه چیزخوار هستیم؛ می دونی یعنی چی؟ یعنی در برنامه غذایی ما، هم غذاهایی با منبع حیوانی و هم گیاهی وجود داره؛ چون بدن مون، طوری ساخته شده که به هر دو نوع غذا، احتیاج داره. مثلا خداوند، به ما دندون داده تا بتونیم گوشت رو بجویم و از پروتئین اون استفاده کنیم. اگر گوشت رو این شکلی که درست کردم، دوست نداری، می تونی کمکم کنی تا غذاهای جدیدی برایت بپزم که طعم شان رو دوست داشته باشی.