مدیریت یعنی برنامه ریزی درست،سازماندهی عالی،فراهم کردن امکانات عالی،هدایت کردن صحیح و کنترل مناسب بر روی کار.افرادی که به تازگی به مدیریت میرسند برایشان سخت خواهد بود که بتوانند تمام این کارها را انجام دهند و به مرور زمان میتوانند نحوه انجام آن ها را یاد بگیرند.در کنار این موارد موضوع های دیگری هم وجود دارد که میتوانند شما را به مدیری تاثیرگذار تبدیل نمایند.

با این همه، شرح وظایف هر مدیری حکم می‌کند که او بر تمام امور تسلط و آگاهی داشته باشد و در صورت لزوم اعمال قدرت کند. اما این وظیفه حساس و کلیدی را چگونه می‌توان در چنین شرایطی انجام داد؟ آیا این کار از یک مدیر تازه‌کار و کم‌تجربه که در مقایسه با زیردستانش از دانش فنی و تخصصی کمتری برخوردار است امکان‌پذیر خواهد بود؟

به‌طور کلی ترفندها و تکنیک‌هایی وجود دارد که با استفاده از آنها می‌توان چنین وضعیت‌هایی را به نحو احسن مدیریت و به کارکنان در بهبود شرایط و حل مشکلات کمک کرد. با به‌کار بستن این توصیه‌ها می‌توان دست به کارهای بزرگی زد که یک مدیر تازه‌کار و جوان را به مدیری بزرگ و تاثیرگذار تبدیل می‌کند.

1) با کارکنانتان همراهی و همدردی کنید

تا چند سال پیش میانگین ساعات کاری کارگران و کارمندان در طول هفته حدود 40 ساعت و تعداد روزهایی که آنها می‌توانستند در طول سال به مرخصی استحقاقی بروند بین 4 تا 5 هفته بود. اما امروزه کارها آنچنان پیچیده و رقابت آنچنان تنگاتنگ شده که این اعداد و ارقام تا حد زیادی تغییر پیدا کرده‌اند، به طوری که میانگین ساعات کاری طی هفته به 60 تا 80 ساعت افزایش یافته است، درحالی‌که به همین نسبت از تعداد روزهای مرخصی و آزاد بودن افراد کاسته شده است. بر این اساس، افراد باید از حضور در محل کارشان آن هم برای ساعات طولانی لذت ببرند و در غیر این صورت بهره‌وری آنها تا حد زیادی کاهش پیدا خواهد کرد. بهترین فردی که می‌تواند احساس خوشایند و دلپذیری از کار کردن را در کارکنان به وجود آورد، کسی نیست مگر مدیر مجموعه و رهبر گروه. احساس همدردی و همراهی مدیران با کارکنان نقطه عطفی در روابط کاری آنها به حساب می‌آید.

2) قابلیت‌های خود را افزایش دهید

کارکنانی با توانمندی‌های بالا به مدیرانی لایق و با دانش و آگاهی‌های به روز نیاز دارند و تنها از چنین مدیرانی حرف شنوی دارند. پس اگر می‌خواهید بر چنین افرادی رهبری کنید باید خود را به جدیدترین و ناب‌ترین مهارت‌ها و دانش‌های روز مجهز کنید و از این طریق چیزهای جدیدی برای آموختن به زیردستان خود در چنته داشته باشید. در واقع مدیران امروز باید همیشه خود را به مهارت‌های فردا مجهز کنند و همیشه چند گام از کارکنانشان جلوتر باشند.

3) برای وقت خود و افرادتان ارزش قائل شوید

امروزه افراد وقت کمی برای انجام کارهای متعدد و پیچیده خود دارند و این یعنی اهمیت فزاینده زمان برای همه. مدیرانی که وقت کارکنان خبره و لایق خود را به هدر می‌دهند، هیچ‌گاه نمی‌توانند محبوب آنها و الگویی مناسب برای آنها باشند. بنابراین یکی از راه‌های مدیریت کردن بر چنین افرادی تقویت راه‌های مدیریت بهینه زمان و استفاده حداکثری از دقایق و ثانیه‌ها است.

4) به‌طور پیوسته اقدام به شبکه‌سازی کنید

در روزگار کنونی، امنیت شغلی از طریق به دست آوردن توانایی، ایجاد علاقه نسبت به‌کار و مهم‌تر از همه ایجاد شبکه‌های گسترده کاری میسر می‌شود. رهبران موفق کسانی هستند که به‌طور پیوسته اقدام به ایجاد و تقویت شبکه‌های متعدد و منسجم هم در درون و هم در بیرون از شرکت می‌کنند و ضمن به دست آوردن مزیت‌های رقابتی، وفاداری و اعتماد کارکنان‌شان را نیز به دست می‌آورند. حضور در چنین شبکه‌های حرفه‌ای و گسترده‌ای این فرصت را برای کارکنان به وجود می‌آورد تا دانش و مهارت‌های فردی و اجتماعی‌شان را تقویت بخشند که اثرات مثبت آن در آینده متوجه سازمان خواهد شد.

5) از رشد و ترقی افرادتان حمایت کنید

بسیاری از کارکنان ماهر و نخبه به‌خاطر انگیزه‌هایی غیر از پول و مزایای مالی در شرکت شما مشغول به کارند و انگیزه اصلی اغلب آنها پیدا کردن راهی برای رشد و ترقی حداکثری با کمک شما است. پس به عنوان رهبر این افراد موظف هستید این خواسته طبیعی آنها را تا حد امکان برآورده سازید و به‌طور دائم از خود بپرسید: «شرکت ما چه کاری برای رشد و پیشرفت کارکنان انجام داده است؟»

6) شادی در کار را افزایش دهید

هیچ‌کسی دوست ندارد در محیطی کار کند که او را غمگین و افسرده کند. بعضی از مدیران به‌ویژه مدیران کم‌تجربه به اشتباه فکر می‌کنند که یک محیط کاری جدی موجب افزایش بازدهی و انضباط کاری می‌شود. حال آنکه واقعیت این است که با افزایش شادی در کار و تزریق روحیه خنده و شادابی در محیط، احساسی شبیه به حضور در خانه و در کنار اعضای خانواده به کارکنان دست می‌دهد و افراد در چنین شرایطی با عشق و علاقه بیشتری کارشان را انجام می‌دهند و از آن لذت می‌برند و این یعنی افزایش بازدهی و کارآیی آنها.به‌طور کلی مدیرانی که با کارکنانی نخبه و مجرب سر و کار دارند، باید به‌طور دقیق نسبت به علایق و اولویت‌های آنها آگاه باشند و بدانند که چگونه می‌توان از توانایی‌های آنها نهایت استفاده را کرد و ضمن احترام گذاشتن به نگرش‌ها و علایق‌شان آنها را نسبت به شرکت یا سازمانی که در آن مشغول به کارند متعهد و دلسوز ساخت.

منبع : دنیای اقتصاد