با رعایت این نکات وضعیت سلامت غذایی خود را بهبود ببخشید

13

در این مطلب روی صحبتمان با کسانی است که برای خود و غذایی که در طول روز مصرف می کنند اهمیت قائل اند و فقط به صرف سیر شدن غذا نمی خورند. شما می توانید با با رعایت این نکات وضعیت سلامت غذایی خود را بهبود ببخشید.

دو حالت دارد؛ یا عاشق غذا هستید یا نیستید. اگر جزو گروه اول باشید، فقط با رعایت کردن چند نکته ساده می توانید از غذا خوردن لذت بیشتری ببرید. برای شما رستوران رفتن و تجربه مزه های جدید، از تفریحات ثابت و بدون جایگزین است؛ اگر هم غذا خوردن برای تان از لذت های بزرگ نیست، بالاخره باید زنده بمانید یا نه؟ پس ناچارید غذا بخورید. در این دوره و زمانه، زندگی خیلی از ما طوری است که مجبوریم لااقل یک وعده را که معمولا وعده اصلی است، بیرون از خانه غذا بخوریم. وقت یا حوصله اش را هم نداریم که شب قورمه سبزی بار بگذاریم و صبح ظرف کنیم و ببریم بیرون خانه و در به در دنبال اجاق بگردیم تا گرمش کنیم؛ به خاطر همین چه شکمو باشیم و چه نباشیم باید بتوانیم طوری بیرون خانه غذا بخوریم که هم بعد از چند ماه نمیریم و هم هر ماه سه چهارم حقوقمان را پای شکم مان ندهیم.

 

 

خوردن و مردن

آمار مرگ و میر ناشی از بیماری های غیرواگیر که علت اصلی آن سبک زندگی غلط است، بسیار بیش تر از مرگ و میر ناشی از بیماری های واگیر مانند ایدز است. طبق آمارهای وزارت بهداشت، بعد از تصادفات رانندگی، بیماری های غیرواگیر دومین عامل مرگ و میر جوان ها است. بیماری های غیرواگیر هم یعنی چیزهایی مثل سکته که ناشی از تغییر الگوی زندگی (یعنی خورد و خوراک، کار، فعالیت و ورزش) است. یک زمانی در دنیا بیماری های واگیر مانند وبا و طاعون همه را به کشتن می دادن؛ حالا ما یک جوری زندگی می کنیم که خودمان دستی دستی خودمان را می کشیم. قدکوتاه، چاقی و دورکمر زیاد، همه به خاطر آت و آشغال هایی است که ما روانه شکم هایمان می کنیم و عین خیالمان هم نیست. برخلاف آن چه همه فکر می کنیم، ایدز و هپاتیت و سیگار بحران سلامتی جوان های ما نیست. نشستن پشت کامپیوتر و فست فودها هستند که دارند ما را می کشند.

 

 

الگوی تغذیه ایرانی، بدترین الگوی جهان است

به گفته یکی از متخصصان تغذیه الگوی تغذیه ما بدترین الگوی تغذیه در جهان است. ۲۴ میلیون نفر در ایران از چاقی رنج می برند، ۶۰ درصد افراد در ایران دچار چاقی هستند و اگر تا دیروز مساله چاقی مربوط به بزرگسالان بود حالا دیگر این موضوع به کودکان هم سرایت کرده.بر اساس آمار ۷۰ درصد مردم ایران مشکل سوءتغذیه دارند. حالا این سوءتغذیه می تواند چاقی و یا لاغری مفرط باشد.

شعار نمی دهیم اما این واقعیت است که الگوی تغذیه ما در ایران بدترین الگوی غذایی جهان است. از سنت گسسته و به مدرنیته پیوستیم که نه سنت را درست انجام می دهیم و نه مدرنیته را. گرایش ما به غذاهای وارداتی بدون رعایت سایر موارد فرهنگی زندگی غربی هر روز در حال صعود است و این در حالی است که اگر یک غربی از فست فود استفاده می کند؛ ورزش را ترک نمی کند! اما ما از همان فست فودها استفاده می کنیم و جلوی تلویزیون لم می دهیم، خب این طوری حتما چاقی و سوءتغذیه به سراغمان خواهد آمد.

بر اساس آمار تقریبا نصف جوان ها هیچ روزی در هفته ماهی نمی خورند. خوش به حال ماهی ها!

درصد دخترهایی که هر ۷ روز هفته میوه، سبزی و لبنیات می خورند بیش تر از پسرهاست. با این حال، دخترها چرت و پرت هایی مثل نوشابه های گازدار و ساندویچ های آماده را کم تر می خورند. چیزهایی که دخترها در مقابلش، مقاومتی از خودشان نشان نمی دهند عبارتند از شکلات، چیپس و پفک!

جوان های ۱۵ تا ۲۴ ساله اوضاعشان از جوان های ۲۵ تا ۳۴ ساله خراب تر است. آن ها نسبت به بزرگتر هایشان نوشابه، ساندویچ و تنقلات بیش تری می خورند. ۲ حالت دارد؛ یا دوره و زمانه عوض شده یا جوان ها هر چه بزرگ تر می شوند، عاقل تر می شوند!

 

 

غذاهایی که گربه های دانشگاه رو هم چاق می کرد

من همیشه توی درس تربیت بدنی ضعیف بودم. سال دوم دانشگاه وقتی برای واحد تربیت بدنی به دانشکده تربیت بدنی رفته بودم، استاد ورزش مان قبل از شروع کلاس، بعضی چیزها گفت که خیلی برای همه تازگی داشت… الان هفت سال از آن روز می گذرد و من تقریبا همیشه ورزش می کنم و از یک آدم تقریبا چاق تبدیل شده ام به یک آدم میانه اندام که چربی های بدنش تقریبا کم است.

اول از همه به ریخت ماها نگاه کرد و گفت: «واقعا جای تاسف داره که ۳۰ تا جوون این جوری افتاده و بی حال باشن…»

ماجرا از این جا شروع شد که استاد تربیت بدنی یک خاطره عینی برایمان گفت: «وقتی برای گرفتن تخصص توی یکی از دانشگاه های خارج از کشور بودم، متوجه شدم که اونجا قرار نیست هیچ کس چاق بشه.»

«در کنار غذاهای چرب و گوشتی و نشاسته ای که کالری بالایی دارن، یک سری خوردنی های دیگه هم به بچه ها داده می شد که فقط حجم دهنده بود و خیلی کالری جذب نمی کرد، غذاهایی مثل ذرت ها، کاهو و کلم، ماهی، سالاد و…»

خدای من، سرم داشت سوت می کشید، با خودم گفتم: «این چیزها که مال رستوران هاست. استاد یا سلف ندیده یا رستوران که این جوری حرف می زنه.»

اما به گفته استاد؛ منو غذاها کاملا برنامه ریزی شده بوده و طوری بوده که همه نیازهای بدن دانشجویان تامین شود… خب وقتی که ایشان داشت درباره غذاهای دانشگاه های غیر ایرانی توضیح می داد، من به یاد غذاهای سلف خودمان افتادم: یعنی قیمه می دادن با یک وجب آب و روغن بالاش… میوه که هیچ خبری نبود… وعده اصلی هم برنج بود و برنج، ظهر برنج با قیمه، شب برنج و قورمه سبزی، سیب زمینی و سوسیس…

استاد تربیت بدنی البته چیزهایی دیگری هم گفت که مستقیم به خود ما برمی گشت، درباره میزان جذب کالری و دفع انرژی ها: «شما اگر در روز ۳۵۰ گرم کالری جذب کنید ولی فقط ۳۰۰ واحد انرژی بسوزونین اون ۵۰ گرم تبدیل می شه به چربی…»

من تعجب کردم، یک کم اغراق آمیز بود ولی مثال خوبی بود که بفهمیم چه جوری چاق می شویم.

«شما وقتی سر ظهر یک موز گنده رو یکجا می بلعید باید حواستون باشه که به همون میزان انرژی هم مصرف کنین.»

حالا عادت من چی بود؟ ظهر که از دانشکده به سلف می رفتم، مثل این از قحطی در رفته ها… میز غذا به قرقم در می آمد، هرچی می خواست باشد، بخور که می خوری… آن قدر که باد کنم…چرب و غیر چرب هم نداشت… حالا این جوری نیستم ولی هنوز هم که درس می خوانم و ظهر یا شب به سلف می روم می بینم که غذاها نه تنها بهتر نشده که بدتر شده، دانشجوها هم بدون هیچ برنامه ای همه به سمت غذاهای غیراستاندارد حمله ور می شوند…

 

 

تغذیه برای پر کردن شکم نیست

اگر این فرهنگ در جامعه جا بیفتد که مردم متناسب، متعادل و متنوع غذا بخورند، آن وقت جامعه سالمی خواهیم داشت و کسی که سالم باشد می تواند درست کار کند و خوب کار کند و نوآوری هم داشته باشد، همه این موضوع ها را می گویند که مواد غذایی گران شده، مثلا شیر، نان، عسل و… گران شده و نمی شود به راحتی خریداری کرد حتی آنها فکر می کنند وقتی راجع به تغذیه سالم صحبت می کنیم نفسمان از جای گرم درمی آید. ولی در جواب به آنها می گویم بیایید با هم حساب کنیم اگر شما شبی از ناحیه قلب احساس درد کنید و ناچار شوید به بیمارستان بروید چقدر باید هزینه کنید، آمبولانس، اورژانس، ویزیت دکتر و … اگر اینها را با هم جمع کنیم به این نتیجه می رسیم که بهتر است هزینه تغذیه درست را بیش تر کنیم تا از آن هزینه ها صرفه جویی کرده باشیم.

شما بروید به جاهایی که مردم مواد غذایی خریداری می کنند، ببینید چقدر مواد زائد در سبد خرید خود قرار داده اند که اگر صد سال هم از آنها استفاده نکنند اتفاقی برایشان نخواهد افتاد، مثل چیپس، پفک، نوشابه و…

هر خانواده ای با هر سطح درآمدی می تواند بهترین تغذیه را برای خود فراهم کند البته اگر بتواند درست انتخاب کند و بداند که چه چیزی را باید بخورد و چه چیز را نخورد. خیلی مهم است این که ما باید این فرهنگ را بپذیریم که خورد و خوراک را جزو اولویت های آخر قرار ندهیم، خیلی ها را می بینیم که فکر می کنند اگر ظاهرشان را درست کنند کافی است و دیگر به تغذیه اهمیتی نمی دهند. شما یک کت و شلوار را می توانید دو سال استفاده کنید، یک روسری و مانتو را هم همین طور ولی نمی توانید ۲ هفته بدون غذا زندگی کنید، باید در این زمینه فرهنگ سازی صورت گیرد.

باید فرهنگ این موضوع جا بیفتد که اگر من سالم باشم می توانم ساعت کارم را زیاد کنم. اگر سالم باشم هزینه های درمان را صرفه جویی می کنم و اگر سالم نباشم همه اینها برعکس می شود.

مثلا قیمت میوه در بعضی جاهای شهر سر به فلک می زند ولی باید قبول کنیم میوه هایی که پس مانده و ریزند، همان ویتامین هایی را دارد که آن میوه های بزرگ دارند، ما می توانیم برای استفاده روزمره از میوه های ریز استفاده کنیم.

الگوی سنتی ایران بر می گردد به سفره هایی که در قدیم پهن می شد. معمولا در این سفره ها حتما کاسه ماست، ظرف سبزی خوردن تازه، دوغ یا آب و این جور چیزهایی بوده که بسیار خوب و قابل قبول است.

اگر روی خورشت ها روغن بود، ولی در عوض اولا این روغن ها سالم بود و با روغن های امروز فرق داشت بعد هم فعالیت افراد در آن زمان خیلی بیش تر از حالا بود. به هر حال الگوی تغذیه قدیمی ما الگوی خوبی بوده که امروز از آن دور شدیم.

۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۶:۲۰
اشتراک گذاری (چگونه میتوانید این مطلب را برای دیگران بفرستید)

ساختمان پزشکان

  • هنوز دیدگاهی ارسال نشده است.