شما چه کسی را نخبه، می خوانید؟ اصلا نخبه را چی معنی می کنید؟ همه ی ما به نحوی توی زندگیمون، دوست داشتیم که نخبه باشیم. دوست داشتیم توی شاخه ی هنری یا شغلی که در اون فعالیت می کنیم، جزء بهترین ها باشیم. اما چگونه؟ چگونه می توان به این هدف دست پیدا کرد؟

مؤسس و رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: تعریف نخبه یا چیزی که در حال حاضر متداول است، کمی متفاوت است. امروزه متأسفانه کسانی را که در کنکور رتبه بالایی می‌آورند یا مثلا رتبه‌شان تک رقمی می‌شود، نخبه می‌نامند.

 اصغر آقامحمدی برگزیده جایزه علامه طباطبایی، استاد گروه کودکان و فوق تخصص رشته ایمونولوژی و آلرژی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که تاکنون مجری بیش از 60 طرح تحقیقاتی تصویب شده در دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده و بیش از 220 مقاله در مجلات علمی دنیا منتشر کرده است.

وی در سال 89 به عنوان پژوهشگر رتبه نخست گروه علوم بالینی داخلی در جشنواره رازی برگزیده شد و در سال 90 عنوان پژوهشگر برتر جشنواره فرهنگستان علوم پزشکی را به دست آورد و بر مبنای گزارش ماه فوریه سال 2014 نظام رتبه‌بندی بین‌المللی ESI در فهرست یک درصد دانشمندان برتر دنیا قرار گرفت.

آقامحمدی مؤسس و رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز هست و اخیرا در گفت‌وگویی که با سرامد داشته در پاسخ به سوال «نخبه از نظر شما چه تعریفی دارد و یک دانشجوی نخبه در رشته پزشکی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» گفته است: تعریف نخبه یا چیزی که در حال حاضر متداول است و درباره آن صحبت می‌شود، کمی متفاوت است. امروزه متأسفانه کسانی را که در کنکور رتبه بالایی می‌آورند یا مثلا رتبه‌شان تک رقمی می‌شود، نخبه می‌نامند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: اگرچه این افراد استعداد بالایی دارند یا از آی‌کیو و هوش خوبی برخوردار هستند ولی واقعیت این است که یک امتحان چند ساعته نمی‌تواند دو فرد نخبه و غیرنخبه را به صورت دقیق از هم تمیز دهد؛ از این لحاظ که ممکن است فرد دوم همان تواناییها و استعدادهای فرد اول، همان هوش و آی‌کیو و همان میزان توانمندی او را داشته باشد اما در آن زمان نتوانسته باشد به سوالها به خوبی جواب دهد.

وی گفت: بنابراین یک امتحان نمی‌تواند نخبگی آدمها را مشخص کند. از دیدگاه شخصی بنده نخبگی چند ویژگی مهم دارد. اول اینکه علاوه بر آن استعداد ذاتی یا به اصطلاح آی‌کیو که در افراد مختلف متفاوت است، تربیتی که فرد پیدا می‌کند نیز در تبدیل و طبقه‌بندی او به عنوان نخبه مهم است.

این برگزیده جایزه علامه طباطبایی با بیان اینکه من همیشه می‌گویم کسی که سوال نداشته باشد، نمی‌تواند آدم موفقی باشد، عنوان کرد: روحیه پرسشگری یکی از مسائل بسیار مهمی است که باید در یک نخبه آن را ببینیم. این روحیه به عنوان پرسشگری نقادانه سقراط معروف است. سقراط مدام شاگردان را به پرسشگری تشویق می‌کرد.

آقامحمدی تصریح کرد: معنایش این است دانشجویی که صبح به دانشگاه می‌آید، واقعا باید سوال یا سوالهایی در ذهن داشته باشد. همچنین باید از میان جوابهایی که برای این سوالها می‌شنود، فقط پاسخهای قانع کننده را قبول کند.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ابراز کرد: از طرف دیگر نخبه کسی است که به هر سوالی پاسخ بی‌مورد ندهد. در واقع منظورم این است که علاوه بر استعداد شخصی، روحیه پرسشگری نقادانه و هر حرف غیرمنطقی را نپذیرفتن و تلاش و جدیت از جمله عواملی هستند که می‌توانند شخصی را به فردی نخبه تبدیل کند. ما باید افرادی را که چنین ویژگیهایی دارند از سطوح پایین‌تر مثلا دبستان و دبیرستان بشناسیم یعنی کسانی را که هم آی‌کیو بالایی دارند و هم دارای چنین روحیاتی هستند.

وی معتقد است که این خصوصیات را می‌توان به افراد یاد داد هرچند که آی‌کیو بحث دیگری است و یاددادنی نیست ولی ما می‌توانیم به بچه‌هایمان روحیه پرسشگری را یاد دهیم.

به گفته او حتی لازم است این افراد در محلها و کلاسهای دیگری جدا از کلاسهای عادی و مرسوم، دوره‌های ویژه‌ای ببینند.

وی تصریح کرد: کسی که از استعداد ذاتی بالایی برخوردا است اما در مدرسه‌ای تحصیل می‌کند که معلم به فراخور متوسط کلاس درس می‌دهد، در این حالت کلاس برای او خسته کننده خواهد بود. وظیفه مسئولان آموزش و پرورش و بعد از آن، وزارت علوم این است که بتوانند افرادی را که ویژگی خاصی دارند، شناسایی کنند و براساس توان و ظرفیت آنها برایشان آموزشهای بهتر و بالاتری را ارائه دهند تا بتوانند توانمندیهایشان را بیشتر و بهتر نشان دهند.

رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران با تأکید بر اینکه چنین مسئله‌ای در بسیاری از کشورهای جهان متداول است، اذعان کرد: آنها برای افراد نخبه‌شان دوره‌های آموزشی ویژه می‌گذارند. اگر ما چنین کاری کنیم یعنی فرد دارای آی‌کیو بالا را شناسایی کنیم و در تربیتش پرسشگر بودن، سوالهای نقادانه داشتن و هر چیزی را بدون دلیل قبول نکردن و برای پذیرفتن یک موضوع دنبال دلایل قانع کننده بودن را در نظر بگیریم، آن وقت می‌توانیم جامعه را به سمت‌وسویی ببریم که به خرد اهمیت دهد.

وی بیان کرد: این جامعه، جامعه‌ای است که خرافات و حرفهای غیرمنطقی در آن زده نمی‌شود. در واقع خردورزی در چنین جامعه‌ای معنی می‌دهد و مهم‌تر از همه اینها مهارت اندیشیدن است.

آقامحمدی با بیان اینکه ما باید برای نخبه‌پروری به فرد یاد دهیم که بیندیشد و سوال کند زیرا این مسیری است که ما باید برای تربیت نخبگان طی کنیم، گفت: به طور کلی کسانیکه از سد کنکور می‌گذرند و در رشته‌های بالاتر قبول می‌شوند، به طور ضمنی از آی‌کیوی بالایی برخوردا هستند اگرچه کنکور نمی‌تواند تمام افراد نخبه را تمیز دهد و چه بسا افراد با استعدادی باشند که نتوانند به خوبی از سد کنکور عبور کنند اما آنهایی که در رشته‌های بالایی قبول می‌شوند، می‌توان گفت که به طور متوسط از آی‌کیو بالایی برخوردار هستند و اگر این افراد شرایط خاصی را که ذکر کردم داشته باشند، می‌توانند وارد دوره‌های تحقیقاتی و پژوهشی شوند.

وی در پاسخ به این سوال که نقش استادان در تربیت این عده چیست؟، گفت: هر کسی نمی‌تواند یک تیم دانشجویی را هدایت کند. بین یک مجموعه استاد و چند دانشجو، علاوه بر رابطه استاد و دانشجو باید یک فضای مهر و محبت و مراد و مریدی واقع شود. در واقع وقتی که دانشجو احساس کند که استاد وقتش را برای او صرف می‌کند و برایش وقت می‌گذارد و با علاقه به او درس می‌دهد و به وقت دانشجو احترام می‌گذارد و حقوقش را لحاظ می‌کند به طور طبیعی نه از دید شاگرد به استاد احترام می‌گذارد بلکه به عنوان کسی که الگویش می‌شود برای استاد خود احترام قائل است و او را به عنوان الگوی خود انتخاب می‌کند.

کار جمعی را آموزش دهیم

این استاد دانشگاه افزود: بنابراین مهم این است که این رابطه بین استاد و دانشجو شکل گیرد؛ البته یک دانشجوی نخبه علاوه بر ویژگیهای شخصی که گفتم باید یاد بگیرد که در جمع کار کند.

به گفته او این موضوعی است که ما در آن خیلی خیلی ضعیف هستیم یعنی دانشجو برای نخبه بودن باید یاد بگیرد سوال کند، بیندیشد، هر چیزی را قبول نکند و یاد بگیرد که در جمع کار کند و در جمع هویت علمی پیدا کند.

وی بار دیگر با بیان اینکه در چنین موضوعاتی متأسفانه کمی ضعیف هستیم، ابراز کرد: دانشجوهای ما مهارت کار گروهی و تقسیم کار و… را خوب یاد نمی‌گیرند. البته در رشته پزشکی خوشبختانه شرایط رشته ایجاب می‌کند که دانشجو باید بتواند در جمع کار کند.

رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: در مجموعه‌ای که با من کار می‌کند، دانشجوی فوق تخصص داریم، رزیدنت هست، دانشجوی پزشکی، پی‌اچ‌دی و دانشجوی فوق لیسانس هم هست. موضوع تحقیق گاهی مشترک است و این مجموعه باید با هم روی آن کار کنند یعنی آن میزی که دانشجوی فوق تخصص و دانشجوی پی‌اچ‌دی پشت آن نشسته، دانشجوی پزشکی و فوق لیسانس هم نشسته و تقسیم کار صورت می‌گیرد.

وی افزود: مثلا قسمتهای پژوهشی را دانشجوی پی‌اچ‌دی انجام می‌دهد، بعد کلینیکال را دانشجوی فوق تخصص انجام می‌دهد و اینها در مجموع یاد می‌گیرند که کارشان به هم پیوسته است و اگر من خوب کار نکنم، کار خوب پیش نمی‌رود.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی با بیان اینکه کار دسته جمعی که من می‌گویم یک بعدش در کار علمی است ولی در بخشهای دیگر هم به این شکل معنا می‌دهد، گفت: یعنی ما باید یاد بگیریم که خود را در جمع ببینیم و در جمع هویت علمی گروه‌مان را پیدا کنیم. در ضمن یادمان نرود که جوانها آمال و آرزوهای زیادی دارند و چیزهایی در ذهنشان هست که دوست دارند به آن برسند. من همیشه به دانشجویانم می‌گویم که باید آینده خودتان را ترسیم کنید، ولو اینکه به آن نرسید ولی یک تصویر کلی یک دورنمای 5 یا 10 یا 20 سال آینده را برای خودتان داشته باشید. شاید این دورنما بعدها تغییر کند ولی مهم است که امروز به آن فکر کنند و آن را در ذهن خود بسازند.

وی تصریح کرد: دانشجو همیشه دوست دارد که پیروز باشد و خودش را با دانشجوی دانشگاه‌های دیگر، کشورهای دیگر و… مقایسه می‌کند. پس امید داشتن و امید به زندگی و امید به آینده نکته مهمی است که مسئولان با فراهم آوردن یکسری شرایط که ویژه بچه‌های نخبه است که توانمندی بیشتری دارند، می‌توانند آنها را حفظ کنند.

او معتقد است که ما باید برای این عده تسهیلاتی فراهم کنیم تا ضمن کارهای دانشجویی و پژوهشی بتوانند بروند و دانشگاه‌های دیگر را ببینند و با دانشجویان دانشگاه‌های خارج ارتباط داشته باشند؛ یاد بگیرند که آن طرف چه می‌کنند و بتوانند همان کارهای خوب را ایجاد کنند و انجام دهند. پس امید ایجاد کردن مهم‌ترین وظیفه ماست.

به فکر پژوهشگر باشیم

آقامحمدی افزود: علاوه بر این آینده شغلی خوب باید برای این عده فراهم شود. یعنی احساس امنیت شغلی برای این افراد در آینده وجود داشته باشد تا فکر نکنند که باید این سختیها را به تنهایی بکشند. کسی که آینده و زندگی و وقتش را برای پژوهش گذاشته، باید به او نگاه ویژه هم شود؛ این باعث می‌شود که دانشجوی ما اینجا را خانه خودش بداند و همینجا بماند و نخواهد از ایران برود.

رفتن به خارج نباید آمال باشد

وی ابراز کرد: یعنی اینکه رفتن به خارج نباید آمال و آرزو باشد باید شرایطی فراهم شود که دانشجو بتواند برود و با دانشگاه‌های خارج مرتبط باشد.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی گفت: البته این را هم بگویم که بحث حکومتها جداست و اینکه بعضی کشورها هستند که مناسبات خوبی با هم ندارند، موضوعی جداگانه است ولی دانشگاه‌ها می‌توانند با هم ارتباط داشته باشند. دانشجوهای ما باید بتوانند به دانشگاه‌های معتبر جهان سر بزنند و ما باید با این دانشگاه‌ها تبادل دانشجو داشته باشیم.

وی افزود: دانشجوی ما باید احساس کند که می‌تواند مثل آنها باشد و رفت‌وآمد نباید آنقدر برایش سخت یا حالت تابو داشته باشد که بلافاصله بعد از اتمام تحصیل بخواهد از این مملکت برود.

رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران با تأکید بر اینکه این مملکت مال این دانشجوهاست و اینها با مالیات این مملکت درس خوانده‌اند، گفت: پس علاوه بر انگیزه‌دار کردن و تشویق به پژوهش و آموزش، ما باید به دانشجو یاد بدهیم که این مملکت مال شماست.

وی خطاب به دانشجوها عنوان کرد: شما هستید که باید آینده این مملکت را بسازید و شما هستید که باید این مملکت را اداره کنید. طبیعی است که وقتی او خود را در آینده مملکتش سهیم و اینجا را خانه خودش بداند، سعی خواهد کرد که اینجا بماند.

عوامل مهاجرت دانشجویان باید بررسی شود

وی در پاسخ به این سوال که چطور می‌شود این روحیه را در دانشجویان تقویت کرد؟، ابراز کرد: باید ببینیم که چه عواملی باعث می‌شود که دانشجو از ایران مهاجرت کند و آنها را کم کنیم و عوامل ماندگار شدن دانشجویان را در کشور افزایش دهیم.

او یادآور شد: این عوامل مشخص هستند، امید به آینده، امنیت شغلی، فراهم بودن زمینه پژوهش، در اختیار داشتن امکانات، داشتن پشتوانه مالی برای امور پژوهشی و… اینها چیزهایی است که یک پژوهشگر به آنها نیاز دارد چه بسا حقوق آنچنانی هم نخواهد ولی دوست دارد بتواند کاری را که می‌خواهد، انجام دهد.

تسنیم