مهارت نه گفتن را چگونه می توانیم به دست بیاوریم ،برای افزایش اعتماد به نفس  در این زمینه چه راهکارهایی باید در پیش بگیریم ؟تصمیم خود را برای نه گفتن در زمینه هایی که مخالف هستید بگیرید .برای برخی افراد نه گفتن سخت و غیرقابل ممکن به نظر میرسد ،سعی کنید قدرت نه گفتن را به دست بیاورید .

 در ادامه آمادگی ذهنی ما برای نه گفتن، تهیه برنامه بکاپ و جایگزین بسیار راهگشاست و اعتمادبه‌نفس لازم را برای هر نوع نه گفتنی به ما می‌دهد.

، برنامه پشتیبان چیست؟ درواقع ما برنامه‌ای را آماده می‌کنیم تا چنانچه «نه» ما موردقبول واقع نشد آن را به اجرا بگذاریم تا بتوانیم به خواسته‌ها و اهداف درونی خود برسیم.

کمی سخت نیست؟!

شاید در ظاهر فکر کردن به یک برنامه جایگزین کمی سخت باشد و یا شاید پیش خود فکر کنید چه نیازی هست؟! و به خود بگویید: «حالا پیش می‌روم تا ببینم چه پیش می‌آید»، اما برای گفتن نه قدرتمند و با اعتمادبه‌نفس، این تمرین حیاتی و ضروری است چراکه ترس و خشم ما را به اعتمادبه‌نفس و اراده تبدیل می‌کند. این کار همچنین آزادی روانی و روحی لازم را به ما می‌دهد زیرا اگر باور داشته باشیم که به همکاری طرف مقابل دلبسته ایم در عمل به گروگان او تبدیل می‌شویم و درنتیجه احساس ترس یا خشم خواهیم کرد و همین ما را به سمت سازش یا حمله سوق می‌دهد.

یک مثال واقعی

مثلاً در برابر مشتری‌ای که مدام با خواسته‌های نامعقولش ما را در فشار می‌گذارد برنامه پشتیبان ما می‌تواند پیدا کردن مشتریان تازه و عملیات بازاریابی باشد یا اگر کارمندیم ممکن است بخواهیم با مدیریت مشورت کنیم تا او خودش با مشتری تماس بگیرد و مسئله را حل کند، یا هر مورد خلاقانه دیگری. مهم این است که قبل از آنکه بخواهیم نه بگوییم به این موضوع فکر کنیم. در این صورت قدرت بیشتری در خود احساس می‌کنیم و خیلی منطقی‌تر و راحت‌تر نه می‌گوییم. اگر طرف مقابل نه ما را پذیرفت که هیچ وگرنه سراغ برنامه پشتیبان خود می‌رویم.

نکته مهم: دقت کنید که منظور از این کار به‌هیچ‌وجه عقب‌نشینی نیست و اجرای برنامه پشتیبان آخرین چاره کار است. بدیهی است که دوست داریم مشتری، دوست یا حتی همسر خود را حفظ کنیم ولی اگر می‌بینیم قرار نیست به آنچه نیاز داریم دست پیدا کنیم برنامه پشتیبان را به‌عنوان آخرین راه‌حل در ذهن خودداریم. همچنین قرار نیست این برنامه چوبی در دست ما باشد تا با آن بر سر روبرویی بزنیم و یا مجازاتش کنیم (!) این برنامه برای بروز خشم و یا ناامیدی‌ها نیست بلکه راهی واقعی است که اطمینان حاصل کنیم منافع و نیازهایمان تأمین خواهد شد، حتی اگر طرف مقابل همکاری نکند و خیلی اوقات شاید اصلاً نیاز نشود این برنامه را اجرا کنیم، ولی قدرت نه گفتن ما را شگفت‌انگیز افزایش می‌دهد.

چند برنامه پشتیبان ساده و کاربردی

خودمان انجامش بدهیم: این گزینه ماهیت یک‌طرفه دارد. چه‌کاری هست که به دست خودمان می‌توانیم انجام دهیم تا منافعمان را برآورده سازد؟

خارج شدن: این روش هم یک‌طرفه است و عبارت است از ترک موقعیت یا حتی رابطه یا کار…. مثلاً وقتی مدیری خیلی بدخلق است در گفتن یک نه خاص به او، برنامه پشتیبانی ما این است که نهایتاً اگر نپذیرفت کار خود را ترک کنیم و دنبال فرصت‌های بهتر باشیم.

نفر سوم: آیا فرد سومی هست که در صورت عدم توافق بتوانید به او مراجعه کنید؟ مثلاً اگر همسایه‌ای هست که مدام آزار و اذیت دارد می‌توانید از مدیر ساختمان بخواهید با او صحبت و برخورد کند یا اینکه از پلیس کمک بگیرید.

ساخت یک ائتلاف: گاهی خوب است اطراف خود را بنگریم و کمک بخواهیم. مثلاً در برابر یک مدیر سلطه‌گر می‌توانید با کارمندانی که منافع مشترک دارید گروه بسازید و طبیعتاً همیشه نیروی جمع بیشتر از یک نفر است.

بدترین حالت ممکن را تصور کنید

در ساخت برنامه پشتیبان بهتر است واکنش‌های طرف مقابل را پیش‌بینی کنیم تا آمادگی لازم را برای روبرویی با آن داشته باشیم. حتی بد نیست که بدترین حالت ممکن را در نظر بگیریم و از خود بپرسیم بدترین کاری که طرف مقابل در صورت نه گفتن ما می‌تواند بکند چیست؟ هدف از این کار ترسیدن بی‌مورد نیست، اتفاقاً بافکر به این مورد غالباً درخواهیم یافت که حتی در بدترین حالت هم شرایط به آن بدی که فکر می‌کنیم نیست و ما معمولاً در ذهن خود عواقب احتمالی نه گفتن را اغراق و بزرگ‌نمایی می‌کنیم و درنهایت چون برای هر حالت و شرایطی آمادگی داریم می‌توانیم شجاعانه و با اعتمادبه‌نفس از خودمان و خواسته‌هایمان دفاع کنیم.

نمی‌دانم اصلا نه بگویم؟!! بررسی تصمیم برای نه گفتن

زمان تصمیم برای اینکه اصلاً نه بگوییم یا خیر، بهتر است در مورد سه موضوع مطمئن شوید.

۱- از خود بپرسید: «آیا نه گفتن برای من سودی دارد؟ آیا با این نه گفتن یکی از منافع و خواسته‌های کلیدی ما تأمین می‌شود؟ آیا این منفعت ارزش به جان خریدن مبارزه با دیگران را دارد؟»
اگر جواب مثبت است، ادامه دهید.

۲- سپس از خود بپرسید: «آیا قدرت نه گفتن دارم؟ آیا توانایی این را دارم که سر نه خود بمانم و از آن کوتاه نیایم؟ آیا برنامه پشتیبان عاقلانه و حساب‌شده‌ای دارم؟» اگر آری، ادامه دهید.

۳- در آخر از خود بپرسید: «آیا حق نه گفتن دارم؟» گاهی ممکن است از خود بپرسیم که اصلاً حق‌داریم نه بگوییم؟ بعضی‌اوقات دچار حس گناه و عذاب وجدان می‌شویم. این را بدانید همه ما از دید کلی و انسانی این حق را داریم چراکه بشر حق آزادی دارد و آزادی هم با نه گفتن به یکسری افراد و شرایط به وجود می‌آید.

حالا که منافع و قدرت و حق با شماست به‌پیش بروید و مطمئن باشید چیزی جلودارتان نخواهد بود.

سایت پنجره خلاقیت