همه ما در پیرامون خود آدمهای وسواسی دیدهایم و با آنها برخورد داشتهایم. اگر با سبک زندگی سخت وسواسیها آشنا باشیم، قطعاً این سؤال برایمان مطرح میشود که اصولاً چطور میشود با یک فرد وسواسی زیر یک سقف زندگی کرد؟ البته سؤال بیجایی هم نیست، چون خیلیها مجبورند با یک فرد وسواسی بسازند و بسوزند و برخی نیز که وسواس دارند، چارهای ندارند جز اینکه تا آخر عمر تنها زندگی کنند. اگر در میان افراد خانواده یا دوستانتان فکر میکنید که شخصی با این معضل دست و پنجه نرم میکند بهتر است توصیه کنید این مطلب را بخواند. در ادامه این مطلب را به نقل از روزنامه ایران میخوانید.
خداخانی با اشاره به اینکه وسواس دو نوع مختلف دارد، میگوید: در یک نوع از وسواس، فرد رفتارهای وسواسی دارد و بحث نجس و پاکی از آن دسته است. مثلاً وقتی به ناچار با شخصی که دستش خیس است، دست میدهد، دائم به این فکر میکند که ممکن است نجس شده باشد یا بعد از قفل کردن در بعد از چندین متر دور شدن پیش خود فکر میکند: «در را قفل کردم یا نه؟ زیر گاز را خاموش کردم یا نه؟ یا…»
رفتارهای وسواسی رفتارهای ثابتی هستند که به عادتهایی وقت گیر تبدیل میشوند و فرد زمان زیادی را به خاطرشان هدر میدهد و از دست خود کلافه میشود ولی نمیتواند کار تکراری مورد نظرش را انجام ندهد چون بشدت مضطرب میشود.
به گفته این روانشناس، رفتارهای وسواسی میتوانند ذهنی باشند، فردی را تصور کنید که دائماً تصاویر و افکار منفی نسبت به صحنههای غیراخلاقی در ذهن دارد که در نتیجه آن احساس گناه شدید میکند، مدیریت غلط این گونه احساسات میتواند منجر به وسواسی شدن فکر شود. مثلاً ممکن است این فرد عادت کند که تا فلان دعا را نخواند، افکار بد از او دور نمیشود یا حتی دیده شده است که فردی خود را مجاب میکرد تا از یک تا ۱۰ بشمارد و بعد برعکس شمارش کند و دائم در حال تکرار این کار در ذهن خودش بود. چنین اختلالات ذهنی تنها با مشاوره درمانی هستند که بهبود مییابند.
چه وقت باید نگران شد؟
خیلی از ما ممکن است در زمانهای مختلف شک کنیم که دچار اختلال وسواس هستیم یا خیر؟ خداخانی توصیه میکند: اگر در خانه دائم در حال تمیز کردن گاز هستید یا با خروج هر کسی از حمام خود را مجبور به شستن کل دیوارها میکنید و رفتارهایی از این قبیل دارید که نمیتوانید از انجام آنها چشم پوشی کنید، بهتر است به متخصص مراجعه کنید.
نوع دیگر وسواس اختلال شخصیت وسواسی است. به گفته این روانشناس افرادی که مبتلا به این نوع اختلال هستند، وسواس عملی و فکری ندارند بلکه بسیار کمالگرا، دقیق، عصا قورت داده، جزئی نگر و حساس هستند بهعنوان مثال روی میز جای دستمال کاغذی نباید عوض شود یا وقتی میهمانی میگیرند باید از هر نظر بهترین میهمانی را برگزار کنند، وقتی میخواهند پرده بخرند باید بهترین پرده باشد، خانه این قبیل افراد همیشه برای پذیرایی از میهمان آماده است ولی مشکل اینجاست که خود آنها هیچ وقت خوشحال نیستند چون حوصله هیچ بیقانونی را ندارند، هنگام رانندگی، در صف بانک و خلاصه هر جایی که اندکی بیقانونی میبینند عصبی میشوند.
افراد وسواسی در ارتباطات فردی و اجتماعی هم دچار مشکل میشوند. خداخانی در خاتمه در این زمینه میگوید: در وسواس نوع اول فرد میداند که رفتارش اشتباه است ولی کنترلی روی رفتار خود ندارد و در نوع دوم شخص کلاً قبول نمیکند که رفتاری اشتباه و نادرست دارد(همواره فکر میکند دیگران در اشتباهند) و تصور میکند که خیلی منظم است و روی وقت و قول حساس است و این رفتارها حتی خصیصههای مثبتی هستند و نباید به هیچ وجه به آنها ایراد گرفت، در نهایت فرد وسواسی چه در نوع اول و چه در نوع دوم هم باعث آزار خود و هم مسبب آزار رساندن به دیگران میشود و برای رهایی از آنها باید با کمک افراد متخصص سبک زندگی را تغییر بدهند تا خود و دیگران به آرامش برسند.