تا به حال از سخنان کارآفرین ها و مدیران موفق در مجلات و رسانه ها، بهره برده اید و داستان زندگی کاری آنها را مورد بررسی قرار داده اید. آنها در روال کاری خود راهکارهایی را به کار میبرند که باعث می شود موفق تر شوند و تاثیر زیادی در پیشرفت آنها داشته باشد. این راهکارها چیستند؟

۱) ریسک‌پذیر هستند

مدیران مقتدر در هر شرایطی، مشتاق کار و تلاش هستند و بدون هیچ احساس ترسی، بی‌وقفه تلاش می‌کنند و حتی با وجود شکست هرگز تسلیم نمی‌شوند، ریسک‌پذیر هستند و طبق عادت از ایجاد هر گونه تغییراتی استقبال می‌کنند. به افراد بدبین و منتقدان که فقط در فکر تحقیر و تخریب دیگران هستند، اصلا اهمیتی نمی‌دهند. در صورت موفقیت و در شرایط عالی، شاهد نتایج رضایت بخش از خود گذشتگی و شور و شوق خود خواهند بود و در صورت شکست علاوه بر کسب تجربه، آمادگی لازم جهت تلاش‌های آینده را به‌دست می‌آورند.

۲) آرمان‌گرا هستند

مدیران توانا، نظرات خود را به وضوح با کارمندان در میان می‌گذارند و در عین حال با تعیین اهداف مهم، گروه را به سمت تحقق دیدگاه‌های خود مدیریت می‌کنند. افرادی متواضع، با اعتماد به نفس، بی‌تکبر، مهربان و واقع‌بین هستند که مسیر مشخصی را جهت دستیابی به اهداف رویایی‌شان فراهم می‌کنند و حتی با وجود چالش‌های پیش آمده دست از تلاش بر نمی‌دارند. مدیران قابل اعتماد، الهام‌بخش و انگیزه قوی برای کارمندان به شمار می‌روند و آنها را برای تحقق اهداف مشترکشان، به کار سخت تشویق می‌کنند.

۳) با پشتکار و الهام‌بخش هستند

اینکه بتوان به‌طور موفقیت‌آمیزی از عهده کسب‌وکار و موانع شخصی در زندگی برآمد، از افراد، مدیران قوی می‌سازد. مدیران با ثبات و دارای پشتکار، با عدم قبول شکست و با احساس تعهد قوی که نسبت به اهداف خود احساس می‌کنند، بی‌شک پیروز میدان هستند. مدیران توانا موجب الهام بخشی کارکنان هستند تا برای دستیابی به اهداف ارزشمند، تلاش مضاعف کنند. همچنین تحسین و احترام خاصی برای چنین اشخاصی قایل هستند.

۴) قوی و واقع‌بین هستند

مدیران موفق می‌دانند در صورت قوی بودن علاوه بر مدیریت، طرفدارانی هم پیدا خواهند کرد. کارمندان به مدیران قوی توجه خاصی نشان می‌دهند. تیم‌ها لازم است بدانند مدیران در جایگاهی قرار گرفته‌اندکه ضمن در نظر داشتن مصلحت گروه، دشوارترین تصمیمات را نیز اتخاذ می‌کنند. مدیران با تجربه، در صورت رویارویی با مشکلات، قدرت مدیریت خود را به نمایش می‌گذارند. یکی از روش‌های نمایش قدرت، اطمینان و راسخ بودن در تصمیم‌گیری‌ها است. اما هنوز رویکرد واقع‌بینانه خود را نسبت به چالش‌های روزمره حفظ می‌کنند. مدیران واقع‌بین و قوی می‌دانند چه زمانی باید در پی فرصت‌ها باشند و چه هنگام به‌خاطر منافع تیم، از فرصت‌های پیش آمده چشم پوشی کنند.

۵) از روند کار هم لذت می‌برند

مدیران از مسیر دستیابی به موفقیت و مطلوبیت در کار هم لذت می‌برند. تمام افراد در سازمان، کارهای آنها را زیر نظر گرفته و الگوی خود قرار می‌دهند. در نهایت هر فرد تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به موفقیت، رفتار خشن یا هوشمندانه‌ای را در پیش بگیرد. مسیری که انتخاب می‌شود باید به اندازه هدف رضایت بخش و ارزشمند باشد. در نهایت، روند رسیدن به اهداف بهتر است در جهت پیشرفت و ترقی افراد باشد و این امکان فراهم شود تا مطالب جدیدی درباره خود کشف کنند و پتانسیل واقعی خود را بروز دهند.

۶) روی مسائل ضروری تمرکز می‌کنند

مدیران کارآمد براساس تجارب و تخصص خود، نسبت به مسائل مختلف اطلاعات و اشراف کافی دارند و بهترین کارها را در این راستا انجام می‌دهند که در نهایت موجب پیشرفت در زندگی حرفه‌ای‌شان می‌شود. بهتر است مواردی که موجب حواس پرتی و عدم تمرکز در کار می‌شود را حذف کرده و بیشتر بر روی نظرات مثبت و سازنده تمرکز کنند و اگر نمی‌توانند تغییراتی را در محیط پیرامون ایجاد کنند حداقل باعث تغییراتی در زندگی شخصی خود شوند.

۷) اصلاحات را می‌پذیرند

گزارش‌ها و تجزیه و تحلیل‌ها، تصویر واقعی از کسب‌وکار را نشان نمی‌دهند. در واقع، تجارب، افکار، چالش‌ها و بحث‌ها، وضعیت واقعی کارها در شرکت است. مدیران، کارمندان را به داشتن ارتباط دو طرفه و سادگی در بیان نظرات، انجام کارها در حد عالی و بدون نقص تشویق می‌کنند. ارتباطات باز موجب حل مشکلات و مستحکم‌تر شدن تیم‌ها می‌شود. از طرفی همه افراد مرتکب اشتباه می‌شوند، اما فقط مدیران مقتدر به اشتباهات خود اعتراف می‌کنند و علاوه بر گوش دادن به نظرات دیگران، نصیحت‌ها را نیز می‌پذیرند. ارتباطات فقط دستور دادن نیست، بلکه باید به حرف‌های طرف مقابل نیز گوش داد. گاهی ایجاد اصلاحات، غیر ضروری به نظر می‌رسد اما موجب رشد و تعالی افراد می‌شود. مدیران به صحبت‌های اعضای گروه گوش داده و با آنها با ملایمت و مهربانی رفتار می‌کنند. از آن جایی که زندگی سراسر یادگیری است، مدیران همواره در حال یادگیری مطالب جدید بوده و اشتباهات را می‌پذیرند.

۸) هم برون‌گرا هستند و هم درون‌گرا

اخلاق کار، مهارت‌های سازمانی، شور و شوق و اجتماعی بودن از صفات بارز مدیران مقتدر و برون‌گرا است. آنها با روحیه و علاقه‌ای که دارند برای تمام اطرافیان الهام‌بخش، انگیزه قوی و الگوی مناسبی محسوب می‌شوند. مدیران می‌توانند شخصیت درون گرایی هم داشته باشند. مدیران مقتدر بارزترین خصوصیات و مهارت‌های هر دو گروه افراد برون‌گرا و درون‌گرا را دارا هستند و کارمندان را به طرز صحیحی مدیریت می‌کنند.

۹) کاری را تحمیل نمی‌کنند

شکست یا موفقیت مدیران به قدرت توانایی آنها در تغییر دیدگاه کارمندان بستگی ندارد بلکه شکست یا موفقیت آنها در گرو قدرت و توانایی در درگیرکردن خود با کارکنان است برای مثال آنها را به تفکر وا می‌دارند و نظرات خود را مطرح می‌کنند بدون اینکه آنها را مجبور به قبول نظراتشان کنند. به هر حال، اگر کارمندان با نظر مدیر موافق نباشند، احساس نارضایتی شان را بدون ترس از سرزنش شدن، ابراز می‌کنند. مدیران لایق و صبور، نظرات خود را به دیگران تحمیل نمی‌کنند.

۱۰) انعطاف‌پذیر هستند

مدیرانی که پذیرای تغییرات چه کلی و جزئی نباشند، پیشرفت چندانی نمی‌کنند. رفتار مدیران از هر لحاظ باید برای دیگران نمونه و مثال زدنی باشد و مدیر بتواند با جرات بگوید تمام سعی خود را کردم‌ و موفق شدم و به دیگران هم توصیه‌های لازم را بکند یا بگوید با وجود تلاش، نتایج مثبتی نگرفتم، پس لازم است اصلاحات و تغییراتی را در کار انجام دهم. نکته طلایی این است که مدیران در هر شرایطی دست از تلاش و کوشش بر نمی‌دارند و مسیر را برای رسیدن به مسائل مهم‌تر و جدیدتر، هموار می‌کنند.

eranico