حسادت

یکی از لازمه های راضی بودن از خود این است که نسبت به موفقیت دیگران حسادت نکنیم. چون حسادت باعث می شود که از خودمان راضی نباشیم و از زندگی کردن لذت نبریم. در این مقاله از دکتر سلام راه حسادت نکردن به دیگران را آماده کرده ایم. توصیه ما این است که این مقاله را از دست ندهید و حتما آن را مطالعه کنید. با ما همراه شوید.

حسادت نوعي واكنش هيجاني منفي است كه فرد در مقابل عدم موفقيت، شكست، احساس كمبود يا رقابت و… از خود بروز مي‌دهد. روانشناسان معتقدند اگر فردي فاقد ميزان بهينه حسادت باشد، در تعهد و پايبندي به اهداف و روابط بين فردي خود دچار آسيب خواهد شد و منظور اين است كه بايد حسادت مثبت داشته باشد. در واقع حسادت معقول يا مثبت غبطه ناميده مي‌شود و باعث پيشرفت فرد و ايجاد انگيزه و تلاش براي رسيدن به هدف مي‌گردد. به طور كلي حسادت مثبت يا غبطه باعث حفظ رابطه با ديگران شده در حالي كه حسادت غير طبيعي مخرب بوده و به سلامت جسمي، رواني و روابط اجتماعي فرد آسيب مي‌رساند.

روانشناسان بر اين باورند كه حسادت در سن 15 تا 16 ماهگي در كودكان ظاهر مي‌شود و در دو فاصله زماني، يعني از سن دو تا پنج سالگي و دوران بلوغ به اوج خود مي‌رسد. شايد بتوان گفت شديدترين مرحله حسادت در دوران قبل از پنج سالگي است. كودكان در اين سن صريح و بدون سياست حسادت خود را نشان مي‌دهند و آشكار يا پنهان به فرد مورد حسادت واقع شده صدمه مي‌زنند. كودكان بزرگ‌تر معمولاً حسادت خود را سركوب مي‌كنند كه در اين صورت حسادت تغيير شكل يافته و به صورت نابهنجاري‌هاي رفتاري ظاهر مي‌شود.

اما چرا حسادت مي‌كنيم؟ در اين زمينه عوامل متعددي دخيل است كه به آنها اشاره مي‌كنيم.

عوامل تربيتي: غالباً ريشه حسادت كمبود عزت نفس و اعتماد به خود است كه مانند ساير آسيب‌ها و اختلالات ريشه در دوران كودكي و چگونگي تعامل والدين با كودك و سبك فرزندپروري آنان دارد. كودكاني كه از رابطه ‌سلامت و امني با والدينشان برخوردار نبوده‌اند از ميزان عزت نفس پاييني برخوردار بوده و خود را دوست ندارند،چراكه اين احساس دوست داشتني نبودن و بي‌ارزشي را از نحوه برخورد والدين با خود كسب كرده‌اند و براي آرامش مقطعي خود و رهايي از اين احساس دردناك از مكانيسم حسادت استفاده كرده و خشم خود را به اطرافيان فرافكني مي‌كنند.

ضعف اعتمادبه‌نفس از مهم‌ترين عوامل حسادت است زيرا افرادي كه اعتمادبه‌نفس پاييني دارند، نيازمند و وابسته به تأييد ديگران هستند، از اينرو سعي مي‌كنند چهره كساني را كه در سطح بالاتر از آنان هستند خراب كنند و خود را بالاست نشان دهند. رفتارهاي غلط والدين مانند سرزنشگري، تحقير، توهين، مقايسه و تبعيض از جمله مواردي است كه مي‌توان به آن اشاره كرد. تبعيض تخم حسادت كاشتن است، تبعيض تخم اختلاف و انتقام كاشتن است. والديني كه بين فرزندان خود تبعيض قائل مي‌شوند در واقع آنان را به سمت خشم، حسادت و اختلالات رفتاري سوق مي‌دهند.

والدين كمالگرا كه از كودك خود مي‌خواهند جزو بهترين‌ها باشد و از ديگران برتر بوده و از هر نقص و اشتباهي به دور باشند نيز از عوامل به وجود آورنده حسادت در فرزندشان هستند. اين والدين حس رقابت‌طلبي را در كودك پرورش داده و عطش پيروزي و برتري جويي را در شخصيت او نهادينه مي‌كنند. اين كودكان حس ارزشمندي خود را با برنده بودن و جلوتر بودن از بقيه گره زده و به شخصيت خودخواه و خودشيفته تبديل خواهند شد كه فقط و فقط خود را مستحق نعمت، آسايش و موفقيت دانسته و تاب ديدن خوشبختي، رضايت و موفقيت اطرافيان را ندارند.

حس حقارت از عوامل رواني و تربيتي ديگر حسادت به شمار مي‌آيد. والديني كه مدام فرزندشان را سرزنش و تحقير مي‌كنند باعث ايجاد حقارت در او شده و شخص در برخورد با موفقيت و پيشرفت ديگران ناخودآگاه دچار احساس حقارت مي‌شود و براي رهايي از اين احساس منفي به رفتارهاي مخرب مثل حسادت و پرخاشگري روي مي‌آورد. همچنين والديني كه به كودكان خود توجه افراطي داشته و شديداً نگران و مراقب آنها هستند، بيشتر از والدين ديگر با مشكل حسادت فرزندان خود مواجه هستند. به طور كلي زماني كه فرد احساس بي‌ارزشي، دوست داشتني نبودن، مهم نبودن، حقارت و عدم امنيت داشته باشد دچار حسادت و خشم شده و زماني كه اين احساس منفي را به خود معطوف كند دچار افسردگي و در مواردي كه اين خشم را به ديگران معطوف نمايد دچار احساسات و رفتار پرخاشگرانه خواهد شد كه هر دو مخرب بوده و فرد را از حالت بهنجار خارج مي‌كند.
در زمينه عوامل اجتماعي بايد گفت زماني كه اركان جامعه بر اساس عدل و انصاف پي‌ريزي نشود و تبعيض و بي‌عدالتي در همه عرصه‌ها حكمفرما باشد باعث ايجاد خشم و حسادت در بين افراد آن جامعه مي‌شود و رقابت ناسالم را بين آنان رواج مي‌دهد. بايد توجه داشت كه حسادت از مهم‌ترين عوامل عقب‌ماندگي جوامع و گروه‌ها بوده و تمامي اركان جامعه را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

حسادت يك شمير دو لبه است. زماني كه فرد نسبت به ديگران حسادت مي‌كند، ذهنش روي اين موضوع آزار دهنده متمركز مي‌شود و احساس خشم و نفرت در فرد اوج مي‌گيرد و شدت يافتن اين هيجانات منفي باعث تداوم و افزايش حسادت شده و با گذشت زمان عميق‌تر و ريشه‌دار‌تر مي‌گردد.

حس منفي كه به تدريج در وجود فرد ريشه مي‌دواند به شمشير دولبه‌اي بدل مي‌شود كه يك لبه ‌آن طرف مقابل و لبه ديگر آن خود فرد را مجروح خواهد كرد. فرد، بيشتر انرژي رواني خود را صرف تلاش براي آسيب رساندن بر فرد ديگر كرده و عملاً از رشد و شكوفايي خود غافل و خود را در مسير نااميدي و شكست قرار مي‌دهد. افراد حسود غالباً افرادي رنجور، حساس، عصبي، پرخاشگر و افسرده هستند و قسمت‌هاي مختلف جسم‌شان نيز تحت تأثير اين حالات رواني دچار ضعف، اختلال در عملكرد و بيماري مي‌شوند.

پرهيز از مقايسه خود با ديگران از اساسي‌ترين روش‌هاي درمان حسادت است. خودشناسي و آگاهي از نقاط قوت و ضعف خود و افزايش احساس رضايتمندي، پذيرش نقاط ضعف و سپاسگزاري براي استعدادها، توانمندي‌ها، شناسايي استعدادها و توانمندي‌ها و حركت در جهت آنها، تغيير در نحوه نگرش و تفكر و بازسازي تعاريف ارزشي زندگي مانند خوشبختي، موفقيت، ارزشمندي و… انديشيدن به عدالت خداوند و استحقاق خود، مرور آسيب‌هاي رواني، جسمي، اجتماعي و معنوي حسادت و پيامدهاي منفي آن، اجتناب كردن از رقابت‌هاي بي‌ثمر، تقويت كردن احساس شفقت و همدلي نسبت به اطرافيان و محبت كردن به شخصي كه به او حسادت مي‌ورزيم و از همه مهم‌تر متوجه منافع حسادت نكردن بودن؛ يعني زندگي توأم با آرامش، همه و همه راهكارهايي است كه ما را از حسادت دور مي‌كند. خوبي‌هاي خود را بشناسيم و از خودمان راضي باشيم تا از شر حسادت رها شويم.

منبع: روزنامه جوان