1737_869

آمیزش جنسی و انزال، هیچ یک در بارداری عادی خطری برای مادر وجنین نخواهد داشت.با این حال ممکن است بعد از مقاربت احساس گرفتگی در شکم یا حساس شدن ناراحت کننده در سینه ها داشته باشند.که بازهم نیاز به نگرانی نیست.

مجله روانشناسی و روانشناسی بالینی ایران: باورها و خرافات بسیاری در رابطه با دوران بارداری در میان زنان وجود دارد. این باورها فراتر از مرزهای یک کشور هستند و محدودیت قومیتی و نژادی نمی شناسند، به بیان دیگر یک پدیده جهانی می باشند. بارداری پدیده ای است که بر جنبه های مختلف روابط همسران مانند روابط جنسی تأثیرگذار است.
 جدا از دلایل فیزیولوژیک مانند تهوع و استفراغ در سه ماه اول و بزرگی شکم در سه ماه سوم بارداری، عوامل روانشناختی، مانند کاهش میل جنسی) و باورهای خرافی مانند آسیب به جنین در هنگام نزدیکی نیز در این زمینه تأثیر دارند. دوران بارداری نیازمند توجه بیشتر همسر است.
 اما برخی باورهای نادرست در رابطه با روابط همسران در این دوران می توانند تنش برای همسر و عدم احساس آرامش و ناخشنودی برای زن باردار را در پی داشته باشند.
از آن جا که شناخت دقیق این باورها می تواند گامی در راستای ارتقای سلامت و از میان برداشتن مشکلات همسران باشد، این بررسی با هدف شناسایی باورهای رایج در میان زنان باردار شهر گرگان در زمینه همبستری در دوران بارداری انجام شد.
در این راستا همه زنان باردار مراجعه کننده به تنها درمانگاه تخصصی آموزشی درمانی زنان شهر گرگان به همکاری فراخوانده شدند. به این ترتیب با ۵۱ تن از زنان باردار مراجعه کننده، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد.
 مصاحبه ها با اجازه افراد در جلسات خصوصی ضبط، سپس خط به خط دست نویس، کدگذاری، طبقه بندی و داده ها بر پایه رویکرد «تحلیل محتوی» بررسی شدند. مصاحبه ها در زمینه تغییرات رفتاری و ارتباط های جنسی در بارداری و علت این تغییرات بود، که پاسخ به این پرسش ها ما را به شناسایی باورها هدایت کرد.
دامنه سنی زنان مورد بررسی ۳۳- ۱۷ سال، با رتبه حاملگی ۴ -۱ بود. ۹۶% شرکت کنندگان خانه دار بودند. داده ها گویای آن بودند که زنان به علل چندی، مانند ترس از آسیب به رویان، درد، سابقه سقط، راحتی خود، اعتقاد به گناه بودن رابطه در دوران بارداری، خستگی، بزرگی شکم، تهوع و استفراغ از نزدیکی در دوران بارداری خودداری می کنند. ۱۷ نفر (۳۳%) بر این باور بودند در صورت دختربودن رویان، نزدیکی در دوران بارداری همانند زنای محارم است.
۳۱ نفر (۶۰%) به دلیل آسیب به رویان مانند خفگی، پارگی پرده بکارت و ایجاد ناهنجاری هم چون نابینایی و ناشنوایی از نزدیکی پرهیز می کردند. یکی از شرکت کنندگان اظهار داشت اگر پس از ماه چهارم، نزدیکی مهبلی داشته باشد مایع منی روی چشم جنین ریخته می شود و باعث نابینایی جنین می شود و یا نزدیکی پس از ماه هفتم باعث پارگی پرده بکارت رویان دختر می شود و یا نزدیکی پس از ماه پنجم بارداری موجب تماس آلت تناسلی پدر با سر جنین خواهد شد.
۴۸ نفر (۹۴%) از شرکت کنندگان بر این باور بودند که در طول بارداری شروع رابطه همواره از طرف همسرانشان بوده است و بی میلی و عدم همراهی زن موجب ناراحتی همسر و اغلب دلیل مشاجره میان آنان شده است.
هیچ یک از افراد در جستجوی مشاوره برای از میان برداشتن مشکل خود یا آگاهی از درستی باورهای خود نبوده اند و عنوان می کردند که از بیان آن نزد پزشک یا ماما شرم دارند؛ در حالی که بیشتر افراد از مطرح کردن این امور نزد دوستان یا همسایگان بیم نداشتند.
بررسی ها نشان داده اند نیمی از زنان بر این باورند که به علت آسیب رسیدن به رویان باید دفعات نزدیکی کاهش یابد (بارتلاس و همکاران، ۲۰۰۰؛ ترونتوسکی و همکاران، ۲۰۰۶) که با بررسی حاضر هم خوانی دارد. این در حالی است که در یک بارداری طبیعی، نزدیکی هیچ ممنوعیتی ندارد (جهانفر و مولایی نژاد، ۱۳۸۴).
 بررسی ها نشان داده اند که خودداری از نزدیکی توسط زنان مشاجره و کشمکش میان همسران را در پی دارد (حسن زهرایی، ۱۳۸۰). که با یافته های بررسی حاضر هم سو است. یافته های این پژوهش نشان داد که ۳۳% افراد نزدیکی در دوران بارداری را در صورت دختربودن رویان زنای محارم می دانند در حالی که موقعیت رویان از نظر کالبدشناختی کاملاً محافظت شده است (کانینگهام و همکاران، ۱۳۸۴).
بررسی ها گویای آن هستند که کمتر از یک سوم مادران باردار در زمینه مسایل جنسی برای مشاوره به ماما یا پزشک مراجعه می کنند (بارتلاس و همکاران، ۲۰۰۰). در بررسی حاضر هیچ زنی برای دریافت مشاوره جنسی دوران بارداری به پزشک مراجعه نکرده بود.
 با توجه به این که باورهای نادرستی در میان همسران وجود دارند که می توانند بر کیفیت روابط آسیب برسانند (اریلماز و همکاران، ۲۰۰۴)، نیاز به اقدامات گسترده تر در امر آموزش روابط جنسی در دوران بارداری توسط دست اندرکاران بهداشتی و مسایل خانواده ضروری است. پایه و اساس هر کاری نیازمند آموزش می باشد و جامعه ما بیشتر از آن چه که نیازمند درمان باشد به آموزش نیاز دارد.