141119-women-workplace-kns_c54ab4e01032e54239cecb46eb9974c9-650x461
یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند.مخصوصا خانم هایی که سمت و مسئولیت شغلی سنگینی دارند ؛با ما همراه باشید.

تحقیقات جدید حاکی از آن است که خانم‌ها پس از رسیدن به مقام و قدرت و رسیدن به پست رهبری از نظر ذهنی رنج می‌برند.

به نوشته واشنگتن پست، زنان با قدرت کاری بالا که توانایی استخدام و اخراج افراد و تاثیر بر روی فیش‌های حقوقی را دارند، علائم بیشتری ناشی از افسردگی نسبت به زنانی که اینگونه قدرت‌ها را ندارند، نشان می‌دهند اما قدرت کاری در مردان علائم افسردگی را کاهش می‌دهد.

این یافته‌ها از پژوهشی که در شماره دسامبر ژورنال پزشکی بهداشت و رفتار اجتماعی منتشر شده، حاصل شده است. سرپرست این پژوهش، تاتیانا پودروسکا از دانشگاه تگزاس در شهر آستین است. در چند دهه گذشته تاکیدی در قرار دادن زنان در پست ریاست وجود داشته است. پودروسکا می‌گوید: «شگفت آور است که زنان بعد از کسب قدرت از توجه اندکی برخوردار می‌شوند و زنان به طور طبیعی از برابری با مردان لذت می‌برند.»

یکی از حوزه‌های بحث برانگیز در این زمینه، تفاوت پرداخت حقوق زنان و مردان است. پودروسکا اضافه می‌کند: «خیلی مهم است که روی تجارب زنان تمرکز کنیم نه فقط درآمد آنها اما از نظر روانی رفاه مالی هم مهم است زیرا وقتی خانمی به پست ریاست می‌رسد، باید اطمینان حاصل کند که در این مقام می‌ماند.»

پژوهشگران یک گروه شامل هزار و 302 مرد سفید پوست و هزار و 507 زن سفید پوست را در ویسکانسین مورد بررسی قرار داده‌اند. این گروه یک بار در سال 1993 و بار دیگر در سال 2004 در سنین نزدیک به 65 سالگی، مورد پرسش قرار گرفته‌اند. در افراد مورد بررسی هیچ نشانه بالینی از افسردگی دیده نشد اما پاسخ آنها به سوال‌های پرسیده شده مانند آنکه هر چند وقت یک بار احساس غم می‌کنند، یا هر چند وقت یک بار احساس شکست در زندگیشان را می‌کنند، 16 درصد آنها علائم افسردگی را نشان داده‌اند.

قدرت استخدام و اخراج افراد تاثیر منفی زیادی بر سلامت ذهنی زنان دارد، حتی این تاثیر بیشتر از توانایی تاثیر در پرداخت چک‌های حقوقی است. بخشی از آن ناشی از ماهیت طبیعی فرد در برابر اخراج دیگری است. این عامل در مردان نیز آثار منفی بر جا می‌گذارد اما نه به شدتی که در زنان وجود دارد.

پودروسکا می‌گوید: «زنان با مقاومت رو به رو می‌شوند زیرا دیگران قدرت آنها را مشروع نمی‌دانند.» پژوهش نشان می‌دهد که این نوع استرس در گروه‌های اجتماعی که دارای قدرت مشروع نیستند و کسانی که احساس عدم حمایت را تجربه کرده‌اند نیز دیده می‌شود.

پودروسکا در ادامه می‌افزاید: «ما به تأکید و افزایش آگاهی نسبت به گروه‌های اجتماعی و نیروهای فرهنگی موجود در ادارات نیاز داریم، چرا که زن‌ها در مقایسه با مردان در محیط‌های مدیریتی دچار استرس‌ بیشتر می‌شوند.»

زنان به طور متوسط علائم افسردگی بیشتری نسبت به مردان نشان می‌دهند. مردان مورد بررسی در این پژوهش ساعات کاری بیشتر و کنترل بیشتری بر کار داشته و همچنین بیشتر علاقه‌مند به کسب قدرت کاری بوده‌اند. مردان بیشتر مایل بودند درباره ساعات کاری خود تصمیم بگیرند و همچنین کمتر توسط مدیرانشان مورد بازخواست قرار می‌گیرند. وجدان کاری و ساعات سپری شده روی وظایف در هر دو جنسیت مشابه بوده است.

این یافته‌ها در زمانی ارائه شده‌اند که محل کار زنان و توانایی آنها در گسترش حضورشان در مقام‌های هیات مدیره و سطوح بالای مدیریت به محور بسیاری از مباحثات بدل شده است اما یافته‌های پودروسکا نشان می‌دهد که موانع حقیقی بر سر راه ترقی زنان چیست و وقتی آنها به قدرت می رسند، چه اتفاقی برایشان می‌افتد.