images.jpg787

برخی والدین بسیار نگران آموزش دادن  و بالا بردن استعداد فرزندشان از دوران کودکی هستند غافل از اینکه دوران کودکی دوران خاصی از زندگی اطفال است و نباید زیاد به آنها فشار آورد و بین آنان  با دنیای کودکی شان فاصله انداخت

آموزش‌های بیش از حد به کودکان باعث نابودی آنها می‌شود و در حال حاضر  در تمام دنیا آموزش‌های رسمی برای کودکان زیر ٦‌سال منسوخ شده است.

کودکان نباید تحت آموزش‌های رسمی و مستقیم قرار گیرند زیرا این امر باعث فاصله گرفتن کودک از کودکی‌اش می‌شود.
کودکی که از کودکی خود فاصله بگیرد و لذت کودکی را تجربه نکند، در نوجوانی و  بزرگسالی به‌دنبال جبران عقده‌های انباشته شده خود در دوران کودکی می‌رود.
در گذشته فضای خانه‌ها بزرگ و امکان تحرک و بازی برای کودکان فراهم بود  همچنین به علت بزرگتر بودن فضای خانه‌ها فعالیت کودکان خیلی به چشم نمی‌آمد  اما در حال حاضر به دلیل آپارتمانی و کوچک شدن فضای منازل، کودکان با  انجام کوچکترین تحرکی مورد سرزنش قرار گرفته و بر چسب  بیش‌فعال می‌گیرند.
بیش‌فعالی و hyperactive دو مقوله متفاوت است در حالی ‌که اغلب این دو  موضوع متفاوت نزد عوام یکسان تلقی می‌شود. hyperactive کسانی هستند که بیش  از همه فعالیت داشته اما قدرت تمرکز خوبی دارند در حالی ‌که بیش‌فعال‌ها
علاوه بر این‌که فعالیت بیش از حد دارند، قدرت تمرکز هم ندارند.
بیش‌فعال‌ها به هیچ‌عنوان نمی‌توانند یک‌جا ثابت بمانند در حالی‌ که در  خانه می‌توانند بازی‌های رایانه‌ای، نقاشی و اقداماتی از این دست داشته  باشند.
اگر برای مثال کودک نمی‌تواند در مهدکودک بنشیند در حالی‌ که در خانه این  رفتارها را ندارد به هیچ‌عنوان نمی‌توان گفت بیش‌فعال است زیرا بیش‌فعال‌ها  بیش از ٢، ٣دقیقه قادر به کنترل خود نیستند .
همواره در طول تاریخ افراد موفق کسانی بودند که کودکی متفاوتی داشتند و این  تفاوت‌ها مبنی بر بی‌ادبی، ناتوانی و… نیست. در حال حاضر والدین
به دلیل تک‌فرزندی، نگرانی و دغدغه‌های بیش از حد و عمدتا برای جلوگیری از  آسیب کودک و تربیت صحیح آن، اقدام به کنترل بیش از حد کودک خود می‌کنند.
والدین با کنترل بیش از حد کودک تصور می‌کنند که کودک موفقی تربیت خواهند  کرد، در حالی ‌که کنترل بیش از حد کودک دقیقا نقطه مقابل خلاقیت و موفقیت  کودک است.
کودکانی که کارهای تکراری انجام می‌دهند و دایما در حال تکرار فعالیت‌های  یکسان و مشابه هستند، خلاقیت کمتری دارند در حالی ‌که به کودکان که واقعا  در حال کنجکاوی هستند اگر فرصت بروز هیجانات داده شود، انسان‌های موفقی  می‌شوند.
کارمندان عموما افراد خلاقی نیستند زیرا می‌توانند از ٨ صبح تا ٤ بعدازظهر  در محیطی ثابت کار کرده و در نهایت منتظر بازنشستگی و بیمه و… عوامل  این‌چنینی باشند. انسان‌های موفق کسانی هستند که در زندگی‌شان از فضای ثابت  و راکد فاصله می‌گیرند.
باید بدانیم انسان‌هایی که فعالیت بیش از حد یا مختلف دارند بالاخص کودکان زیر ٦‌سال نشانه اختلال یا hyperactive بودن، نیست.
بیش‌فعالی اختلال است در حالی ‌که بسیاری از کسانی که ما تصور می‌کنیم  بیش‌فعال هستند درواقع بیش‌فعال نبوده و باید بدانیم اگر اثبات شود که کودک  دارای اختلال بیش‌فعالی است، راه‌حل آن در سن پیش از دبستان قرص‌درمانی  نیست، بلکه رفتاردرمانی است.
اگر با این کودکان مدارا شود، می‌توانند در آینده موفق شوند و اگر با آنها  مدارا نشود، ممکن است در آینده به انسان‌های وحشتناک و بزهکار تبدیل شوند.
hyperactive هم اگر شدت خیلی زیادی داشته باشد به‌طوری که باعث آسیب رساندن  به دیگران شود اختلال است، باید بدانیم شدت اینها با هم خیلی متفاوت است.
٨٠‌درصد کسانی که ما فکر می‌کنیم بیش‌فعال هستند، درواقع نیستند و ما چون  بی‌حوصله‌، خسته و اعصاب نداریم سریع برچسب بیش‌فعالی به کودک می‌زنیم برای  مثال قرص ریتالین می‌دهیم، ما باید بدانیم که لازم است استرس را از کودکان  بگیریم نه به آنها برچسب بزنیم و استرس بدهیم.
باید به کودکان فرصت تخلیه هیجانات و انرژی‌ها را داد. زمانی که فرد در  کودکی تخلیه شود حتی اگر بسیار پرتحرک باشد در زمان بزرگسالی نسبتا آرام  می‌شود اما برعکس وقتی که به فرد در کودکی اجازه تحرک داده نمی‌شود، در  بزرگسالی آن را جبران می‌کند.
وقتی کودک در کودکی تخلیه هیجانی شده باشد باعث می‌شود در بزرگسالی آرام‌تر  شود زیرا نیازهای آن در کودکی برطرف شده است، اما سرکوب کردن نیازهای کودک  باعث ایجاد مشکلات بسیار زیاد آن در بزرگسالی می‌شود.
تمام روانشناسان معتقدند که تمام مشکلات دوره بزرگسالی ریشه در کودکی دارد.  مهم‌ترین آن از لحظه تولد تا پایان ٦سالگی است زیرا این دوره سنی هم  می‌تواند آسیب زننده باشد و هم کمک‌کننده زیرا ٦٠‌درصد از شخصیت کودک در  زیر ٦‌سال و ٢٠‌درصد تا پایان دبستان و ٢٠‌درصد آن هم به سختی در بزرگسالی  شکل می‌گیرد.
مقابله با اختلال بیش‌فعالی در حوزه خانواده نیست و کار تخصصی مشاور کودک  است و والدین باید از دارودرمانی بپرهیزند و درواقع باید مشاور کودک تشخیص  خود و راهکارها را به والدین داده تا کودک بیش‌فعال کنترل شود.
تشخیص بیش‌فعالی و همچنین سایر اختلالات برای سنین زیر ٦سال بسیار سخت بوده  و قابل تشخیص نیست و نمی‌توان به گفته یک روانشناس اکتفا کرد زیرا ما  نمی‌توانیم سریع به کودکان برچسب اختلال روانی بزنیم.
اگر کودک بیش‌فعال در کودکی با یک مشاور کودک ارتباط بگیرد و از طریق ورزش و  تغذیه و کنترل بازی در رایانه و… درواقع رفتار کودک ساماندهی و  رفتاردرمانی شود، بدون مصرف دارو می‌توان رفتار وی را کنترل کرد.
تعابیر والدین از رفتارهای کودکان عمدتا به این شکل است که کودک دچار  مشکلات عاطفی و… بوده و آنان را نزد روانپزشک و روانشناس می‌برند. این  امر باعث می‌شود که کودک تحت دارودرمانی قرار گرفته و قرص‌های آرامبخش  مانند ریتالین مصرف کند در حالی‌ که باید بدانیم با این‌گونه رفتارها باعث  می‌شویم کودک مثل مرغ ماشینی رشد کند.
والدین گمان می‌کنند کودکان باید حرف آنان را گوش کنند در حالی‌ که قرار  نیست کودک زیر ٦سال حرف کسی را گوش دهد، بلکه والدین باید از زاویه دید  کودک دنیا را ببینند و اگر بخواهیم کودک را خوب تربیت کنیم، باید همانند  کودکان و از زاویه دید آنها   ببینیم.