images.jpg4649687

نظر شما در مورد زندگی تان چیست  ؟ آیا از زندگی تان لذت می برید و یا ناراضی و ناامید هستید ؟سال جدیدتان را با چه نوع روحیه ای شروع می کنید؟

– نگاه می‌کنم به انتهای جاده، جایی که زمین و آسمان در هم گره می‌خورد و مرز‌ها از بین می‌رود. مسافر همچنان که در جاده به پیش می‌رود، به عقب برمی‌گردد.

او را از زیر قرآن رد کردم و پشت پایش آب ریختم، اما نه برای این‌که برگردد که می‌دانم در این رفتن برگشتی نیست. سالی که می‌رود، دیگر بر نمی‌گردد و جایی در گوشه تاریخ می‌ماند تا روزی که باید ساعت به ساعتش بررسی شود.

شنیده‌ام ساعت شنی خیلی بهتر از ساعت دایره‌ای است، زیرا در ساعت‌های دایره‌ای ما گمان می‌کنیم زمان دوباره تکرار می‌شود و این در حالی است که زندگی دکمه برگشت ندارد و وقتی ۹ صبح دوشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۳ بگذرد و بشود: ساعت ۹ و ۲ دقیقه، دیگر تکرار نخواهد شد. برای همین امروز کمی دلم گرفته است. برای سالی که لحظات زیادی را با او گذراندم. برای تقویمی که صفحه‌های اول آن پر است از قول و قرار‌های فروردین ماهی و حال که به اسفند رسیده‌ام افسوس عمیقی برای کارهای نکرده و حرف‌های نزده، آزارم می‌دهد.

شما چنین حسی ندارید؟ وقتی به روزهای این سال نگاه می‌کنید از خودتان و روش زندگیتان راضی هستید؟

شاید مهم‌ترین کاری که در آخرین روزهای سال باید انجام دهیم این است که یک آینه برداریم و مقابل آن بنشینیم. خودمان را نگاه کنیم و تعارف را کنار بگذاریم. طوری به خودمان نگاه کنیم که گویی در حال تماشای شخص دیگری هستیم. عادت ما انسان‌ها این‌گونه است که وقتی دیگران را نقد می‌کنیم، موشکافانه می‌بینیم و وقتی قرار است خودمان را به نقد بکشیم، با دیده اغماض!

این بار فکر کنید، خودتان شخص دیگری است و آن وقت خوب در آینه زل بزنید. چقدر آنجایی هستید که می‌خواستید؟ چقدر رویا‌هایتان را دنبال کردید؟ نمی‌خواهد راه دور بروید؛ منظورم‌‌ همان رویاهایی است که روز اول فروردین با خط درشت بر تقویمتان نوشتید. همان‌ این‌طور رفتار می‌کنم‌ها، همان‌ وعده‌ووعید‌ها، همان‌ حتما و باید‌ها. به چند در صد از سند چشم‌انداز آینده‌تان رسیده‌اید؟

ساعت‌های آخر سال، زمان زیرورو کردن رویاهایی است که برخی از آن‌ها واقعیت شده‌اند و برخیشان را غبار فراموشی گرفته است. امسال که گذشت. همه ما خوب می‌دانیم که زمان رفته دوباره تکرار نمی‌شود. این مسافر وقتی در پیچ جاده از تیررس نگاه ما خارج می‌شود، باید برای همیشه پرونده‌اش را کنار بگذاریم وگرنه در گذشته می‌مانیم و نمی‌توانیم به استقبال مهمان تازه واردمان برویم، اما برای یک استقبال درست و حسابی از سال جدید، شرط اول قدم آن است که چند ساعت به ۱۲ ماه قبل با دقت نگاه کنیم و رویا‌هایمان را حضور و غیاب کرده و علت غیبت آنهایی که فراموششان کرده‌ایم را جویا شویم.

شما در آینه مقابلتان چه کسی را می‌بینید؟ کسی که رویا‌هایش را دنبال کرد، قدم قدم به برخی از آن‌ها رسید و در نیمه‌های راه تحقق بقیه آنهاست؟ کسی که حسرت روزهای برباد رفته را ندارد چون‌ می‌داند تمام روز‌هایش را زندگی کرده است؟ کسی که دستان پدر و مادر را بوسیده و هر کاری که می‌توانسته برای آن‌ها انجام داده؟ کسی که به همسرش بار‌ها گفته است: دوستت دارم؟

امیدوارم تصویری که شما در آینه از خودتان می‌بینید، تصویری باشد که لبخند رضایت را بر لبانتان بنشاند؛ اما اگر چنین نبود و جای خالی در زندگیتان حس کردید، این روز‌ها باید به فکر پر کردن آن باشید.

کبری را یادتان هست؟‌‌ همان دختری که وقتی کلاس دوم بودیم کتابش را گم کرده بود و بعد که یادش آمد و آن را زیر درخت حیاط خانه‌شان پیدا کرد، باران شب قبل کتاب داستانش را خیس کرده و جلد قشنگ آن را خراب کرده بود. همانجا زیر درخت کبری تصمیم گرفت‌ دیگر وسایلش را هر جایی نگذارد. فکر می‌کنم در این روز‌ها همه ما نیاز داریم تا تصمیم‌هایی از جنس تصمیم کبری بگیریم؛ تصمیم‌هایی که نه از روی هیجان و احساس، بلکه از روی فکر گرفته شود و ما مصمم باشیم تا عملیشان کنیم.

اگر امروز خودتان را در سالی که در حال رفتن است، بخوبی بررسی کنید، فردا در سالی که می‌آید می‌توانید به رویا‌هایتان رنگ واقعیت بدهید. گاهی یک افسوس، انگیزه خوبی برای حرکت می‌شود. کاری کنید که وقتی سال ۹۴ تمام می‌شود، رویایی فراموش شده باقی نمانده باشد.

در جایی خواندم: «رویایت را فرو مگذار. پس آنگاه سحرگاهی فرا خواهد رسید که چشم بگشایی و خویشتن را ببینی. بایسته و پرتوان و آمیخته آنچه که می‌خواسته‌ای. این کمترین پاداش شهامت است و ایمان به آنکه در توست و آویختن به رویا‌هایت. رویا‌هایت را فرو مگذار».

چقدر این جملات را دوست دارم. دنیایی که در درون ماست، این قدرت را دارد تا به کمک خدا، خواستن را به شدن تبدیل کند، پس تصمیم بگیریم تا قدرت درونی خودمان را بشناسیم و در حالی مسافرمان را بدرقه کنیم که ایمان داریم در سال جدید، راه‌های نیمه تمام امسال را ادامه خواهیم داد. سفر بخیر مسافر، دلمان برای روز‌هایت تنگ می‌شود، اما باید تقویممان را عوض کنیم و تو را به خاطراتمان بسپاریم. سفر بخیر سال ۱۳۹۳. سفر بخیر خنده‌ها، گریه‌ها، دل‌دل زدن‌ها، بی‌تاب‌شدن‌ها، امید‌ها، خستگی‌ها و تمام احساساتی که تجربه‌تان کردیم. سفر بخیر…

منبع:  ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم