iStock-hands-connection
چرا در برخی خانواده ها گرایش فرزندان به اقوام نزدیک بیشتر از والدین می شود و کودک دچار نوعی احساس وابستگی عاطفی به خویشاوندان و یا اطرافیان در فامیل می شود؟ علت این امر چیست؟

دکتر پریناز بنیسی روان شناس تربیتی می گوید این سوال، سوالی است که خیلی از مادرهای نگران می پرسند: چرا فرزندم خاله اش را به من ترجیح می دهد؟!

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که فرزندتان به خواهر، برادر یا حتی مادرتان بیش از شما وابسته باشد و دوست داشته باشد زمان بیشتری را با آنها بگذراند. حتی ممکن است زمانی هم که می خواهید از مهمانی به خانه برگردید، با گریه و جیغ و داد او مواجه شوید چون می خواهد در کنار خاله یا عمه اش بماند.

شاید وجود چنین وابستگی ای برای برخی مادران، به ویژه مادران شاغل، نگران کننده نباشد اما ممکن است برخی از این رابطه صمیمانه فرزندشان با دیگران نگران شوند. در این شرایط عکس العمل نامناسب مادر می تواند باعث خدشه دار شدن روابط شود و حتی کودک سعی کند دور از چشم مادر به دیگران ابراز احساسات کند.

چندی پیش وقتی در جمع دوستانه ای از این مساله صحبت شد، متوجه شدم چند نفر از کسانی که بچه دارند در برهه ای از زمان نسبت به این وابستگی کودکشان به مادربرزگ، خاله، عمه و… واکنش نشان داده اند چون فکر می کردند فرزندشان دیگران را به آنها ترجیح می دهد. این مادرها می گفتند در مورد درست یا غلط بودن رفتارشان مطمئن نبوده اند. این موضوع بهانه ای شد تا از دکتر پریناز بنیسی، روان شناس تربیتی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد بپرسیم آیا برای رفع این نگرانی می شود راه حلی بهتر پیدا کرد یا نه؟

چرا وابستگی برخی بچه ها به اقوام بیشتر از پدر و مادرشان است؟
وقتی پدر و مادر ارتباط اجتماعی خوب و مثبتی با بچه برقرار نمی کنند، طبیعی است به بستگان نزدیک مثل خاله، مادربزرگ، عمو، دایی و… گرایش پیدا کند و آنها را حتی گاهی بیشتر از پدر و مادر دوست داشته باشد.

متاسفانه برخی از والدین به دلیل کارهای روزمره و شغلشان دیگر حوصله ندارند وقت بگذارند و با بچه در طول روز بازی کنن یا سروکله بزنند. از طرف دیگر، بسیاری از بچه ها تک فرزند هستند و سرگرمی شان در خانه تلویزیون تماشاکردن و کارتون دیدن یا بازی با اسباب بازی شان است، آن هم به تنهایی؛ یعنی خودشان تنهایی با اسباب بازی هایشان بازی می کنند و ساعت هایی را پای تلویزیون می گذرانند. همین مساله باعث ایجاد فاصله بین پدر و مادر و فرزند می شود.

بیشتر والدین معتقدند به بچه هایشان محبت دارند و عشق می ورزند و از هر لحاظ آنها را تامین می کنند ولی یادمان باشد همه محبت به بچه ها در خریدن انواع لباس، خوراکی و اسباب بازی خلاصه نمی شود. لازم است در طول روز با کودک حرف بزنیم و با او بازی کنیم.

شاید برخی مادرها بگویند ما با بچه حرف می زنیم؛ اما این صحبت ها به چه شکل است؟ در حد بیا غذاتو بخور، مراقب باش زمین چیزی نریزی، یه گوشه بشین بازی کن، بیا کارتون مورد علاقه ات رو گذاشتم ببینی و… آیا این مادرها زمانی که با کودک به پارک می روند، با او همبازی می شوند؟ با او نقاشی می کشند؟ چقدر در طول روز در خانه با فرزندشان وقت می گذرانند، بازی می کنند، قصه می خوانند و…؟ پدر و مادر باید رابطه خود و فرزندشان را زیر ذره بین بگذارند و ببینند کدام روش تربیتی شان باعث شده که کودک ترجیح دهد بیشتر وقت خود را با دیگران بگذارند؟

گاهی هم والدین به این نکته ها توجه دارند ولی باز چنین وابستگی نگران کننده ای ایجاد می شود.

بله، اما والدین با رعایت برخی مسائل نباید نگران این وابستگی باشند. اغلب مادرانی که به این قضیه واکنش نشان می دهند، نگرانند مبادا رابطه عاطفی با فرزندشان کمرنگ شود یا دیگر برای کودک اهمیتی نداشته باشند و فرزندشان دیگران را بیشتر دوست داشته باشد بنابراین سعی می کنند با دعواکردن کودک یا تحریک احساسات او، تمام توجه اش را به خود اختصاص دهند؛ در حالی که باید در مرحله اول سعی کنند جایگاه اقوام را برای کودک مشخص و نقش آنها را تعریف کنند.

در مرحله بعد، کمی درباره شیوه های تربیتی خود تجدیدنظر و پل عاطفی که بینشان وجود دارد، بیشتر از پیش قوی تر کنند. هرچه اعتماد و فضای امن بین والدین و کودک بیشتر باشد، شدت وابستگی به دیگران کمتر خواهد شد و تربیت بچه ها، بهتر شکل خواهدگرفت. وقتی بچه از دیگران تبعیت می کند، دچار چندتربیتی و تضادفرهنگی می شود و در نتیجه رشد و تربیت خوبی نخواهدداشت.

اگر مادری بخواهد با گفتن جمله هایی مثل اینکه «من دیگه مامانت نیستم چون تو عمه یا خاله رو بیشتر دوست داری» توجه کودک را به خود جلب کند، ممکن است چه آسیب هایی از نظر روانی به او بزند؟

به هبچ وجه مادر نباید احساساتی رفتار کند و چنین کارهایی انجام دهد زیرا این رفتارها روی کودک تاثیر منفی می گذارد. متاسفانه گاهی برخی از مادران برای کمرنگ کردن این وابستگی، با کودک درددل و مشکلات ارتباطی شان با خانواده شوهر را بیان می کنند یا به تخریب خانواده و طرف مقابل می پردازند، در حالی که این رفتار اثر منفی دارد.

اگر رابطه پدر یا مادر یا مادربزرگ یا عمه و خاله خوب نباشد و والدین صرفا به این دلیل که مبادا این وابستگی باعث بی توجهی کودک به آنها می شود، مانع شکل گیری این رابطه شوند، هم رابطه ها تیره خواهدشد و هم اگر کودک در سنین پایین مثلا 5-4 سالگی باشد، دچار سردرگمی و درک نشدن شرایط می شود. با گفتن چنین جمله هایی درواقع مادر می خواهد احساسات کودک را برانگیزد که این رفتار اشتباه است.

وقتی کودکی نتواند در مورد احساسش به خاله بگوید، مسلما نمی تواند احساسش را به والدین هم بیان کند. بیان احساسات برای تخلیه هیجانی کودک مفید است. بچه ها باید از همان سنین کودکی مهرورزی را یاد بگیرند تا در بزرگسالی زندگی خوبی داشته باشند در غیر این صورت به دلیل اینکه مهارت های گفتاری و عاطفی را یاد نگرفته اند، قطعا دچار مشکل خواهندشد.

وقتی والدین مانع بیان صریح احساسات کودک می شوند، کودک فکر می کند نباید احساسش را بیان کند، در حالی که با بیان نکردن احساسات، هیجان کودک تخلیه نمی شود و بعدها در بزرگسالی دچار آسیب های روانی خواهندشد. گاهی همین مساله باعث کمرویی، خجالتی شدن و اعتماد به نفس پایین کودک خواهدشد.

یک توصیه به والدین نگران
تنها توصیه ام به این والدین  نگران، توجه و صرف زمان بیشتر و تقویت رابطه با کودک است. زمان بیشتری را با فرزندتان بگذرانید و به پارک، سینما و… بروید. این زمان، بهترین فرصتی است که می توانید در آن در مورد جایگاه افراد با بچه ها صحبت کنید و آنها را متقاعد کنید که جایگاه این افراد کجاست. هرچه رابطه عاطفی والدین با فرزندشان صمیمی تر باشد، میزان گرایش بچه ها به دیگران کمتر خواهدشد و فقط به عنوان پایگاه های عاطفی و احساسی به اقوام درجه یک خود نگاه می کنند و دیگر آنها را به والدین شان ترجیح نمی دهند.

خراسان نیوز