plastic-surgery
چرا خانم ها علاقه زیادی به جراحی های مختلف زیبایی پیدا کرده اند و چه عاملی سبب رواج همه گیر این نوع جراحی های زیبایی در بین بانوان ایرانی شده است؟

 عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا می‌گوید: مشاغلی به زنان پیشنهاد می‌شود که شرط ورود به آنها خودآرایی زنان برای جلب مشتری است.

صفحه‌های روزنامه‌ها و مجلات پر شده از تبلیغ برای زیباتر شدن، برای رفع آنچه نقص نام گرفته، برای بهتر شدن اندازه‌ها و ابعاد بینی و گونه و شکم. کلینیک‌های جراحی زیبایی هم پررفت‌ و‌ آمدند. زنان و مردانی که برای ارائه ظاهری زیباتر از خود، حاضرند هزینه کنند و زحمت جراحی را هم به جان بخرند. وسط این همه تبلیغ جراحی زیبایی،‌ گروهی ساز مخالف زدند و کمپین «دماغ طبیعی من» راه انداختند.

اما هرچقدر هم که این کمپین قوی باشد و هوادار داشته باشد، بازهم تب جراحی زیبایی، بسیار داغ است. چرا اینگونه است؟ دکتر مریم صف‌آرا، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا از این می‌گوید که میل به زیبایی و زیباتر شدن طبیعی است، اما هشدار می‌دهد: «این میل حد و اندازه دارد و اگر می‌بینیم از مرزهای آن فراتر رفته، باید اشکال کار را در جای دیگری جستجو کنیم.»

گفتگو با این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا را در ادامه بخوانید؛

چرا این همه استقبال از جراحی زیبایی شایع شده؟ از اینجا ناشی می‌شود که افراد “میل به زیبایی” دارند؟

در این که انسان زیبایی‌دوست است شکی نیست. جمال، می‌تواند جلال و بزرگی هم بیاورد. تمایل به زیبایی در فطرت انسان‌ها وجود دارد؛ اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که شاهد افراط در این مساله باشیم. زیبایی‌دوستی تا مرزی می‌تواند بهنجار تلقی شود که به شاکله و اصل هویت شخص لطمه‌ وارد نکند.

اگر خودآرایی تا حدی باشد که به عنوان یک رفتار نرمال در افراد دیده شود و او را به سمت انجام رفتارهای افراطی و توجه بیش از حد به جسم و ظاهرش نکشاند میتواند طبیعی تلقی شود. در حالی که گاهی می‌بینیم بهداشت روانی شخص به خطر افتاده و این خودآرایی‌ها نشان‌دهنده اختلال در شخصیت فرد است. خودآرایی‌ها، توجه بیش از حد به ظاهر و پوشش و رو آوردن به انواع و اقسام جراحی زیبایی که در بعضی افراد دیده می‌شود، می‌تواند نشانگر این باشد که آن فرد از سلامت روان برخوردار نیست و به خاطر کسب عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتر چنین ظاهری را از خودش به نمایش می‌گذارد.

اعتماد به نفس، از طریق جراحی به دست می‌آید؟

مساله همینجاست. ریشه راضی نبودن فرد از خود در این چیزها نیست که با این کارها مشکل برطرف شود. فرد جایگاه حقیقی خودش را پیدا نکرده، به خودبسندگی و خودرضامندی نرسیده و اینها تنها با تغییر در ظاهر به دست نمی‌آید، اینها مقولاتی است که در شخصیت فرد باید ایجاد شود. شخص با ارتقای عوالم شناختی و شخصیتی می‌تواند خودش را پیدا کند و به این احساس رضایت داشتن از خود برسد، اگر در این مقوله‌ها نتواند به رضایت برسد، به رفتارهای بعضا ناهنجار رو می‌آورد و دیده شده که هر چه بیشتر در ظاهرش تغییر ایجاد می‌کند باز هم برایش کافی نیست و او را به سمت افراط سوق می‌دهد.

در مراجعینمان افرادی را می‌بینیم که با تمام اقداماتی که برای زیبایی بیشتر انجام داده‌اند و با آرایش‌های غلیظ می‌آیند و از خودشان راضی نیستند، ممکن است دیگران آنها را تایید کنند اما خودشان را رنج می‌دهد و احساس خرسندی ندارند چون به آن هویت اصلی که باید برسند نرسیده‌اند.

چرا زن‌ها بیشتر مشتری این جراحی‌ها هستند؟ از خودشان راضی نیستند؟

در این که چرا زنان بیشتر به انجام جراحی زیبایی گرایش دارند باید عوامل ترکیبی را دخیل بدانیم. یکی از مهمترین این عوامل این است که زن در ایران امروز جایگاه اصیل و حقیقی خودش را ندارد. فرصت‌های شغلی و اجتماعی یکی از این موارد است. مشاغل پیش پا افتاده‌ای به زنان پیشنهاد می‌شود که شرط ورود به آنها خودآرایی زنان برای جلب مشتری است.

درواقع به نوعی استفاده ابزاری از زنان در بعضی مشاغل دیده می‌شود و بعضی از زنان که به خودآگاهی نرسیده، ارتقای فکری و روحی پیدا نکرده و امکان بروز توانایی‌هایشان محدود می‌شود خودشان را در این شرایط احاطه شده می‌بینند. این در حالی است که همانطور که می‌بینیم در جوامع دیگر، زنان به این اندازه خودآرایی نمی‌کنند بلکه به سادگی در محیط کار و تحصیل و فعالیت‌های اجتماعی حاضر می‌شوند.

یعنی وقتی عوامل محیطی به افراد احساس رضایت از خود ندهد، به این رفتارها کشیده می‌شوند؟

اعتماد به نفس یک مساله فردی است. با این که عوامل محیطی هم در آن بی‌تاثیر نیستند و می‌توانند زمینه‌ساز بروز و ظهور آن باشند، شخص در یک فرآیند فردی به اعتماد به نفس و احساس رضایت از خود می‌رسد. اگر فرآیند رشد و ارتقا درست صورت گرفته باشد، شخص راهی برای غلبه بر مشکلات محیطی پیدا می‌کند. در مثالی که برای مشاغل پیش پا افتاده زنان مطرح کردم، درست است که فرصت‌های شغلی مهم است اما مهمتر این است که فرد به ارتقای فکری رسیده باشد که وقتی در آن شرایط احاطه شد بتواند راهی پیدا کند و تسلیم شرایط نشود.

اگر فرد هویت و شخصیت اصلی‌اش را پیدا کرده باشد و از طرق مختلف مثل خانواده، سیستم آموزشی و رسانه‌ها، خود حقیقی‌اش را پیدا کرده و به توانایی‌هایش باور داشته باشد و درواقع تثبیت هویت شده باشد، در پاسخگویی به معضلات مختلف تسلیم نمی‌شود، به خودآرایی کشیده نمی‌شود، جسم خودش را عرضه نمی‌کند بلکه راهی برای کارآفرینی و اشتغال پیدا می‌کند.

در حالی که افراد و به‌ویژه زنان موفق و کارآفرین معرفی نمی‌شوند تا الگو قرار بگیرند.

همینطور است. یکی از مسائلی که در روان‌شناسی برای تثبیت هویت به آن اشاره می‌شود، همانندسازی است. افراد با الگوهایی که با آن مواجه می‌شوند همانندسازی می‌کنند. اگر رسانه به جای معرفی افراد موفق، الگوهای ناهنجار را معرفی کند، افراد جامعه با آنها همانندسازی می کنند. الان بیشترین گروه مخاطب رسانه‌ای مانند تلویزیون، زنان هستند و بیشترین تاثیر و تاثر را از آن می‌گیرند. متاسفانه می‌بینیم که در این رسانه خبری از معرفی افراد شایسته و موفق نیست بلکه از لحاظ ظاهری تصاویر افرادی به نمایش درمی‌آید که جراحی‌های افراطی زیبایی داشته‌اند و از لحاظ مضمونی مفاهیمی در سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی هست که الگویی برای به تعالی رسیدن و ارتقای زنان نیستند.

اقداماتی در فضای مجازی شکل گرفته که طبیعی بودن و پرهیز از جراحی غیرضروری زیبایی را ترویج می‌کنند. این فعالیت‌ها موثرند؟

اگر تنها به این اقدامات بسنده نشود می‌تواند تاثیرگذار باشد. این که افرادی اعلام کنند که دست به عمل جراحی نزده‌اند، در ترویج این مساله کار خوبی است اما کافی نیست. در عین حال باید کارهای دیگری انجام شود و موازی و همزمان با آن، بر اندیشه و فراخنای ذهن افراد تاثیرگذاری شود. تنها یک مساله تصویری و دیداری نمی‌تواند موثر باشد بلکه باید این همت در مسئولان شکل بگیرد که در کنار رفع موانع کسب مهارت و توانایی زنان، از طریق آموزش و پرورش و رسانه‌های پرمخاطب در نوع اندیشه و ساختار فکری افراد جامعه تاثیر بگذارند، افرادی را که با مشکلات فراوان توانسته‌اند به موفقیت برسند به عنوان الگو به افراد جامعه معرفی کنند و آنها را از تحریفات شناختی که ممکن است دچار شوند مصون کنند.

خبرآنلاین