life-management-dr-diva-verdun1

 هنگامیکه در زندگی با بحرانی روبه رو می شوید،باید مدیریت آن را  در دست بگیرید تا بتوانید بر آن پیروز شوید!

مدیریت بحران‌های زندگی

زندگی سخت تر از چیزی است که به نظر می‌رسد اما برخی از افراد با وجود مشقت‌های فراوان از پس سختی‌ها برآمده و درهم نمی‌شکنند و افسرده نمی‌شوند.

چگونه است که این افراد هرگاه با تحولات مهمی مانند شرایط بد مالی، مرگ، طلاق، مشکلات جسمی و از دست دادن شغل روبه رو می شوند، هرگز خود را نمی بازند و همچنان می توانند نسبت به آینده و این که اوضاع شان روبه راه خواهد شد، خوشبین باشند. در حالی که برخی دیگر در این مواقع چنان وحشت زده می شوند که نمی توانند کاری از پیش ببرند؟

هرگاه در زندگی شرایطی پیش می آید که مجبور می شویم با بحرانی دست و پنجه نرم کنیم، هرگز به این موضوع فکر نمی کنیم که اگر امروز در برابر مشکلات، واکنش های مناسب از خود نشان دهیم، فردای سرشار از اعتماد به نفسی خواهیم داشت و تبدیل به فردی قوی تر می شویم. این مطلب در مورد بحران های زندگی و روش های برخورد با آن است.این موارد را هنگام بحران ها به خود مرور کنید:

1- بحران ها رایج تر از آنچه فکر می کنیم، هستند

هربار که به اخبار گوش می دهیم، خبرهای زیادی در مورد کسانی که دچار بحرانی شده اند، می شنویم. البته از آنجا که قربانیان این حوادث را نمی شناسیم، چندان تحت تاثیر قرارنمی گیریم. زندگی ما انسان ها، پر از حوادثی مانند تصادف، آتش سوزی، توفان، سونامی، دزدی از بانک، آزار کودکان و جرایم مختلف است و البته جای شکرش باقی است که تمام این حوادث برای همه ما در یک زمان رخ نمی دهد. اما با نگاهی به این اخبار متوجه می شویم که رخداد حوادث پریشان کننده، همیشگی است و هرجایی اتفاق می افتد. پس باید بدانیم که هر لحظه ممکن است خود ما یکی از قربانیان باشیم.

بحران ها بخشی از زندگی هستند و اگرچه قرار نیست همیشگی باشند باید آنها را بپذیرید تا بتوانید خود را برای مقابله با آنها به طور مناسبی مجهز کنید.

2- بحران در هر سن و مرحله ای وجود دارد

همانطور که بیماری، فقیر و غنی، بزرگ و کوچک نمی شناسد، بحران های زندگی نیز همین طور هستند و در تمام مراحل زندگی مان از کودکی تا بزرگسالی ممکن است وجود داشته باشند و هرکس نسبت به شرایط خود بحران را سخت و دردناک تجربه می کند. مثلا دعوت نشدن به یک مهمانی برای یک نوجوان می تواند همانقدر دردناک باشد که یک مرد میانسال حرفه اش را از دست بدهد. مقدار درک اضطراب و صدمات روحی بر اساس عوامل بسیاری مانند سن، جنسیت، شخصیت، سطح تحصیلی، روابط خانوادگی، شبکه دوستان، سلامت عاطفی و بلوغ معنوی سنجیده می شود. هر قدر به بلوغ فکری بیشتری رسیده باشید، بهتر می توانید بحران های زندگی تان را از سر بگذرانید. فراموش نکنیم که زندگی رشد کردن است و گاه بحران ها رشد روحی و فکری تان را سرعت می بخشند. اگر بحران ها را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرید، می توانید با درست اندیشیدن، پایان خوبی برایشان رقم بزنید. پس از گذراندن هر بحران، دیدتان نسبت به دنیا عمیق تر شده و از این پرسش «چرا من ؟» به «چرا من نه ؟» می رسید. دیدن دنیا و مشکلاتش با نگاه واقع گرایانه شما را از هر چالشی موفق بیرون می آورد.

3- برای رفع حوادث آسیب زا، راه های ساده ای وجود ندارد

گاهی اوقات وقتی دچار بحرانی می شوید، به دنبال علت آن هستید. اما برخی بحران ها مانند از دست دادن عزیزی یا بلایای طبیعی، خارج از کنترل و اراده افراد است و نمی توان جلوی این نوع رویدادها را گرفت و حتی دلیل خاصی برایشان آورد. اما برای گذراندن این بحران ها باید یاد بگیرید در برابرشان واکنش های مناسبی اتخاذ کنید. هرگز نباید ذهن خود را با گفتن عباراتی مانند این که «اگر اینطور نمی شد …» مشغول کنید تا تفکر و ذهن تان مجال اندیشیدن به راه حل های مناسب برای رسیدن به وضعیت مطلوب بیابد.

4- بحران ها عمیق ترین ترس ها و باورها را بروز می دهند

حوادث مهم، شخصیت و رازهای پنهان وجودتان را فورا هویدا می کنند. این که شما در مورد زندگی، پول، عشق، خانواده، صداقت، شهامت، امید، ایمان و هرچیز دیگر چگونه می اندیشید و همیشه این احتمال وجود دارد که باورها و افکارتان در لحظات بحرانی زندگی دچار لغزش شوند. زمانی هم بحران ها ممکن است دقیقا چیزی را که از آن وحشت دارید، هدف بگیرند و این مساله وضعیت تان را حادتر کند.

در این دوران معمولا پی به هویت واقعی خودتان می برید. بهتر است با کمک مشاوران و متخصصان و حتی نوشتن خاطرات تان با مشکلات رو به رو شوید و اگرچه کار ساده و سهلی نخواهد بود اما بدون تردید می توانید راه حلی برای گذر از وضعیت بدتان بیابید و از بحران زندگی تان جان سالم بدر ببرید. چه بسا در آینده بتوانید رخدادهای بد زندگی تان را بهتر کنترل کرده و زودتر از شرشان خلاص شوید. به این ترتیب ایمان به قدرت روحی خود، جای ترس را می گیرد.

5- شرایط را بدتر نکنید

اولین قانون برخورد با یک بحران، بدتر نکردن وضعیت است. گاهی اوقات دیگران، حتی دوستان و عزیزان بدون این که متوجه باشند، نصایح بدی برای عبور از بحران ارائه می دهند. علت این مساله این است که بیشتر مواقع آنها تجربه دردناکی در زندگی نداشته اند و نگاه شان به دنیا بسیار ساده لوحانه است. از نصایح این افراد تا جایی که می توانید دوری کنید. در مقابل با کسانی که در گذشته درد و رنج هایی را از سر گذرانده اند و اکنون با تجربه های گرانبهای زندگی شان، روزگار می گذرانند همکلام شوید. به این ترتیب می توانید از بینش عمیق آنها نسبت به زندگی بهره مند و زودتر از شرایط بدتان خلاص شوید.

6- حوادث بد مانند بلایای طبیعی، اضطراب ناشی از بحران های شخصی را افزایش می دهد

وقتی دچار فاجعه ای شده اید و همزمان با آن، بحرانی در داخل کشور یا جهان، زندگی تان را تحت تاثیر قرار داده، ممکن است بیشتر احساس درماندگی کنید. ما انسان ها، فقط با مقدار مشخصی از اضطراب و بحران می توانیم کنار بیاییم و اگر قرار باشد روی تمام مشکلات جامعه، همزمان با مشکلات خود متمرکز شویم بسرعت از پای درمی آییم. بهتر است انرژی تان را صرف مشکلات مربوط به زندگی تان کنید و تنها به اخباری که روی وضعیت تان تاثیری مستقیم دارد، توجه نشان دهید. باید بیاموزید انرژی عاطفی تان را عاقلانه مدیریت کنید و به جای این که نگران تمام مسائل جامعه و دنیا باشید، بحران زندگی خود را کنترل کنید. هرقدر روی زندگی تان متمرکزتر بمانید، قدرت بیشتری می یابید و حتی می توانید به اطرافیان تان نیز کمک کنید.

7- قدرت، اعتماد به نفس و شخصیت، آن روی دیگر بحران ها هستند

بحران ها ممکن است از شما فردی بد اخلاق یا برعکس بهتر بسازد. همه ما می دانیم چالش های سخت زندگی ممکن است افراد را مستعد نگرانی، اضطراب، افسردگی، ترس، تردید، رنجش، نفرت و تلخی کنند. اما به چیزی که کمتر توجه نشان می دهیم، این است که هر بحران و چالشی در زندگی می تواند انسان را به سمت زندگی منظم تر و متمرکزتر هدایت کند. اگر هنگام برخورد با یک بحران، به جای آه و ناله و نق زدن و گفتن این که زندگی بسیار غیرمنصفانه است، سعی کنید شرایط را کنترل کرده و واکنش های مناسبی نشان دهید، به مرور زندگی تان را تحت تسلط خود درآورده و منظم تر می شوید و در نهایت اعتماد به نفس و قدرت روحی خود را افزایش می دهید. از آزمون های زندگی نهراسید و در برابرشان ایستادگی به خرج دهید.

8- هرچه بحران سخت تر باشد، به حمایت دیگران نیاز بیشتری احساس می شود

شما می توانید مدل موی تان را که بد از آب درآمده، به تنهایی تحمل کنید اما برای تحمل درد و رنج ناشی از بیماری سرطان عزیزتان به حمایت دیگران نیاز دارید. بیشتر مواقع برای عبور از یک بحران، علاوه بر مهارت های زندگی به وجود دیگران نیاز است. بنابراین بهتر است مشاورهای خوب و مددکارهای اجتماعی لایق محل زندگی تان را بشناسید و در مواقع لزوم از آنها کمک بگیرید.

9- حوادث آسیب زا دائمی نیستند

همانطور که خوشی ها پایدار نیستند، بدی ها نیز می گذرند. هرگاه به این مساله که «امروز» تمام شدنی است و به زودی به «دیروز» تبدیل می شود، توجه کنید، متوجه می شوید که بحران ها هم گذرا خواهند بود و در نهایت درد ناشی از آنها تمام می شوند. با این فکر ذهن تان پریشان نخواهد شد و می توانید با آرامش به حل مشکلات تان بپردازید.