lower-back-pain

اخیراً، پیشرفتهای زیادی درباره دانش روانشناختی درد حاصل شده است، روانشناسان به جای تمرکز روی پوشش خشن، مطالعاتی را روی پوششهای نرم انجام می دهند. در نتیجه، استفاده از تمامی سلسله مراتب استراتژی توسعه یافته با همدیگر، باعث تغییر زندگی تعداد زیادی از مبتلایان به درد مزمن می شود. برای دستیابی به این هدف، این حقیقت مهم است که اگاهی از درد با جریان عصبی تعیین می شود که می تواند با برنامه ریزی یافته شود یا «وضعیت داشته باشد» یعنی در برابر هر درد مثبتی تا اندازه زیادی حساس یا نسبتاً غیر حساس باشد. این روند وضعیتی را در کودکان شروع می کند؛ یعنی بدون اینکه اطلاعی از آن داشته باشند ما در واقع به بچه هایمان درد کشیدن را می آموزیم.

جلوگیری از درد را از دوران بچگی شروع کنید. والدین مسئولیت دارند اطمینان ایجاد کنند که بچه هایشان با این روش بزرگ شوند تا آنها قادر به تحمل درد در سطح بالای آن باشند. راز پیروان فلسفه رواقی در حضور بچه ها حاضر می شود، با وجود داشتن درد شدید از ابراز آن خودداری می کنند. به آنها روشی را آموزش دهید که رنج بردن را تا حد امکان ادامه دهند و به آن توجه کمی معطوف دارند به طوری که بچه های شما بتوانند درد را تحمل کنند. سعی کنید شدت هر اسیب دیدگی را به طور کامل و با خونسردی تشخیص دهید. وقتی بزرگان به بیم و هراس می افتند آنها وضع را برای بچه ها تا حد زیادتری بدتر می کنند و در بچه ترس بیشتری بوجود می آورند. در صورتی که از این پیشامد شدیداً آزرده خاطر هستید

نگرانی خود را نشان ندهید. مهربانی و دلسوزی شما نسبت به درد و اندوه کودکان در طویل المدت تا حد زیادی باعث علاقه بچه ها نسبت به درد می شود.

زمانی که درد می کشیم به طور طبیعی آن را با ناله و زاری، عبوس بودن، شل شدن و مقدار زیادتری از سایر حالات که روانشناسان آنها را رفتارهای درد می نامند نشان می دهیم. نزدیکان ما در اینگونه مواقع عموماً توجه بیشتری نسبت به مواقع دیگر ابراز خواهند کرد. در صورتی که ما آسیب یا مریضی ناگهانی سختی داشته باشیم این مورد کاملاً سودمند است، اما اگر از دیگران کاری برای رهایی ما از درد ساخته نباشد، می تواند مضر هم باشد، زیرا ما آموخته ایم که دردمان را مورد توجه و دقت نشان دهیم. اگر ما به توجه، بیشتر از حد طبیعی نیاز داشته باشیم، امکان تحمل درد بیشتری نسبت به مواردی که درد را از خود دور می کنیم، وجود دارد. این در یک سطح هوشیارانه ای اتفاق نمی افتد، یعنی این روند وضعیتی است که ما آن را آموخته ایم و بدون آگاهی اتفاق می افتد. وضعیت به شکل واکنشهای غیر ارادی اثر می گذارد و تحمل درد می تواند همچنین نسبت به وضع موجود باشد. وقتی چنین موردی اتفاق می افتد درد، فشار بیشتری را وارد می کند، مخصوصاً اگر شدت آن با وجود عدم حضور هر نشان فیزیولوژیکی غیر عادی شدت یابد

روش روان درمانی، رهایی از درد را چیزی برخلاف این دوره مفید می داند. درمان درد را با درد کشیدن از طریق نوعی آموزش درد توسعه می دهد. بنابراین ما می توانیم به طور دانسته دوره آموزشی دیگری را روی واکنشهای کاهش درد طراحی کنیم. این عمل، پذیرش یک روند آهسته و دیگری است که به سطح بالایی از احساس فرد مبتلا نیاز پیدا می کند؛ اما این به طور موفقیت آمیز در افزایش شماری از دردهای کلینیکی و آنهایی که اخیراً در سایر مواردی که بی فایده به نظر می آید پیشنهاد می شود.

تقید صحیح یکی از جنبه های روانشناختی درد است. استثناها، ترس،افسردگی و تنش تا حد زیادی بر دردی که ما احساس می کنیم اثر دارد. بنابراین مبتلایان به درد باید بخش های 4 و 16 را بخوانند و روی برنامه های طرح شده برای فشار و افسردگی حتی اگر آنها هیچ آگاهی درباره چنین مسائلی ندارند کار کنند.