predictions

آیا فال در زندگی شما واقعیت دارد و راستی و درستی  فالگیری و پیشگویی برایتان تا کنون ثابت شده است؟

 آن ها دوست دارند درمورد خودشان اطلاعات مفیدی را به دست آورند، مثلا هرجا کتاب هایی یا تست هایی درباره خودشناسی و زندگی آینده وجود دارد کنجکاو و علاقه مند می شوند که ببینند چه چیزی می توان در آن یافت یا اگر در یک مهمانی با یک روان شناس برخورد کنند خیلی علاقه مند می شوند که درباره خودشان با او صحبت کنند و نظر او را بدانند و در حالت افراطی نیز به فالگیر و امثال این ها مراجعه می کنند تا از آینده خبر دار شوند. اما چه حالتی در این میان بیماری است؟

● ترس از اتفاقات

همیشه پشت رفتار فرد باور هایی وجود دارد که باعث به وجود آمدن رفتار خاص می شود. آدم ها می خواهند درباره آینده اطلاعات به دست آوردند تا بتوانند رفتارهای خودشان و اتفاقات را پیش بینی کنند و به همین دلیل است که سراغ کتاب های طالع بینی، فال و… می روند. اگر بتوانید باورهای پشت رفتار را بشناسید و بدانید که آیا آن باور درست است یا نه، می توانید درباره رفتار هم قضاوت کنید. کسی که باورش این است و فکر می کند که می تواند همه چیز آینده را کنترل کند و اتفاقات را طبق میل خود پیش ببرد و از اتفاقات ناگوار می ترسد، به طور طبیعی به سمت تلاش برای پیش بینی کردن آینده می رود.

● در این خطاها غرق نشوید

در روان شناســی شنــاختی (شناخت درمانی) مبحثی به نام خطاهای شناختی داریم که می گوید؛ در ذهن آدم ها یک خطاهایی وجود دارد و یکی از این خطاها «پیشگویی» است، یعنی آدم ها از قبل و پیش از آن ه اتفاقی برای شان بیفتد بدون هیچ دلیلی چیزهایی را درباره اتفاقات آینده می گویند. نمونه این خطاها همان قضاوت کردن درباره دیگران است. نباید در این خطاها غرق شد، استفاده از راه های چون فال قهوه وطالع بینی و. . . هم می تواند نمونه هایی از این خطاها باشد.

● ریشه ترس ها

یکی از دلایلی که افراد به پیشگو مراجعه می کنند این است که می خواهند تلاش کنند تا زندگی آینده شان را به میل خودشان بسازند چون نگران هستند و از آینده می ترسند، این گونه افراد باید از خود بپرسند،نگران چه هستند تا شاید بتوانند ریشه ترس های خود را پیدا کنند. مسلما وقتی فردی به دنبال فال و پیشگویی و… می رود، معمولا آن آرامش حقیقی را در دنیای درونی خود تجربه نمی کند، چنین افرادی روحی ناآرام دارند و برای تسکین خود سراغ چنین روش هایی می روند اما متاسفانه با این روش ها هم آرام نمی شوند و حتی بیشتر آسیب می بینند اما چون کسانی که آرامش دارند و زندگی را با همه اتفاقات خوب و بدآن قبول کرده اند، آنقدر خود را توانمند می بینند که درصورت وقوع اتفاقات مختلف در زمان مناسب واکنش نشان دهند و سراغ پیشگو، فال و… نمی روند.

جای خالی معنویت

آدم هایی که تمام امورات شان را با فال و پیشگویی و… می گذرانند در زندگی شان جای چیزی خالی است و می خواهند به طرق مختلف به این احساس خلأ پاسخ دهند. در واقع این آدم ها آن اعتماد لازم را به خود ندارند که بتوانند در موقعیت های مختلف رفتار مناسب داشته باشند تا بتوانند مسائل شان را حل کنند و از پس آن ها بربیایند یا حتی از دیگران کمک بگیرند. آن ها این اعتماد را به خود ندارند و حتی در یک نگاه وسیع تر آن ها توجه نمی کنند که در زندگی اگر تمام تلاش شان را هم بکنند اما در یک جایی دیگر کاری از دست آن ها برنمی آید و باید به قدرت الهی توکل کنند و همه چیز را به او بسپارند. پژوهش های مختلف هم نشان داده اند وقتی معنویت در زندگی آدم ها جریان پیدا کند می تواند آثار مختلف و مثبت داشته باشد.

تحصیلکرده ها هم فال می گیرند؟

آدم های تحصیلکرده بسیاری وجود دارند که به سراغ روش هایی چون فال  و پیشگویی و… می روند اما چرا؟ زمان هایی برای آدم ها فال  پیشگویی و چیزهایی شبیه این، تنها جنبه خنده و تفریح پیدا می کند. من بارها مراجعانی تحصیلکرده و اهل کتاب داشته ام که به عنوان تفریح سراغ کتاب های طالع بینی، فال و. . . می رفتند اما وقتی با همین آدم ها مشاوره می کنم وذره ذره پیش می رویم، می بینم که در جایی حرف های فالگیر و نگرش هایش روی آن فرد و تصمیم گیری هایش تاثیر گذاشته است. این گونه آدم ها فراموش می کنند، خودشان قوه تفکر و اندیشه ای دارند و می توانند با فکر، تحلیل و سنجیدن شرایط تصمیم بگیرند. این که کسی از توانایی درست فکر کردن برخوردار باشد لزوما با تحصیلات بالا به دست نمی آید. نوع نگرش اینگونه آدم ها ایجاب می کند که برای اتفاقات زندگی به دنبال سریع ترین راه حل ها باشند و به جای این که خودشان قدمی بردارند و تصمیم بگیرند به دنبال کسی می گردند که راه درست را به آن ها نشان دهد و در نتیجه به دنبال راه هایی ساده فال و پیشگویی و… می روند.

● کف بینی علمی نیست

اگر قرار بود از طریق کف دست زندگی آدم ها خوانده شود، تمام کتب و نظریه های روان شناسی به این سمت می رفتند و همه دنیا از این معجزه استقبال می کردند اما با خود فکر کنید چرا کف بینی و فال ونظایر آن ها جزو هیچ کدام از رشته های علمی نیست یا هیچ کتاب یا کنفرانس یا سمینار علمی در این زمینه وجود ندارد؟ چون هیچ منبع علمی در این زمینه وجود ندارد. وقتی فردی مبنای زندگی اش را بر یک سری گفته های غیرعلمی می گذارد احتمال این که با موقعیت های خطرناک یا شکست مواجه شود خیلی زیاد است.

زن و شوهری که با فال ازدواج کردند!

زوجی را سراغ داشتم که زمانی که می خواستند برای ازدواج با هم تصمیم بگیرند به جای آن که سراغ روش های علمی بروند، به فالگیر و پیشگو مراجعه کرده بودند تا او به آن ها بگوید که آیا زندگی آن هاخوب خواهد بود یا نه و از آن جا که فالگیر هم به دنبال نفع شخصی خود بود ه است، به آن ها گفته زندگی خوبی خواهند داشت و چند توصیه هم کرده بود اما این زوج بعد از ۲ سال به شدت باهم مشکل پیداکرده بودند و هرچه تلاش می کردند نمی توانستند مسائل شان را حل کنند. اگر این زوج به جای این که قبل از رسیدن به مشکل و در همان زمان ازدواج به جای مراجعه به فالگیر به مشاور و متخصص در این زمینه مراجعه می کردند، تفاوت های شان را بهتر می دیدند و آگاهانه تر برای ازدواج تصمیم می گرفتند.

● خانم ها بیشتر فال می گیرند؟

آمار دقیقی وجود ندارد که خانم ها بیشتر فال می گیرند یا آقایان ولی اگر بخواهیم به تجربه ها نگاه کنیم خانم ها بیشتر از آقایان به سمت فال گیری و پیشگویی و. . . می روند اما چرا؟ خانم ها ارتباطات بیشتری باهم دارند و بیشتر هم ارتباط کلامی برقرار می کنند از طرف دیگر خیلی تلاش می کنند زندگی خوب و با ثباتی داشته باشند زیرا آرامش زندگی خیلی مهم است اما آقایان ساده تر نگاه می کنند. آن ها به خاطرارتباطات کلامی کمتر و حتی گزینشی تر وارد بسیاری از مسائل نمی شوند و در سطح خاصی ارتباط شان را نگه می دارند ولی نمی توان حکم کلی داد و من بارها بارها آقایانی را دیده ام که به شدت به فال و پیشگویی عقیده داشته اند البته این موضوع به تحصیلات و نوع باور و فرهنگ نیز بستگی دارد.

● راهی برای فرار از اضطراب

نمی توان گفت همه افراد افسرده اهل فال و پیشگویی هستند ولی خیلی از افراد افسرده و مضطرب به چنین راه حل هایی متوسل می شوند. از آن جا که افسرده ها معمولا با اضطراب و ترس هایی، بیماری شان آغاز می شود وخودشان را در حل مسائل زندگی ناتوان می بینند و در نتیجه برای حل مشکلات شان سراغ فالگیر و پیشگو می روند. زیرا تجربه های ناموفق فراوانی که داشتند این احساس را به آن ها می دهدکه خودشان نمی توانند تصمیم بگیرند و در نتیجه همه چیز را رها می کنند.

● روان تان را به هرکسی نسپارید

هیچ کنترل خاصی روی فالگیرها و افراد مانند آن ها نیست، هیچ نظارتی بر گفته های آن ها وجود ندارد، آن ها هیچ علم تاییدشده ای ندارند و… به همه این دلایل ما نباید مهم ترین بخش وجودی مان یعنی روان مان را در اختیار آن ها قرار دهیم تا هرچه می خواهند بگویند و وارد ذهن و روان ما کنند. همان طور که از جسم مان محافظت می کنیم و اجازه نمی دهیم کسی به آن آسیب بزند، باید از روان مان هم محافظت نیم و اجازه ندهیم هر کسی هر چیزی را وارد آن کند. آیا در مورد جسم خودمان حاضر هستیم به هر پزشکی مراجعه کنیم یا این که تنها به دنبال پزشکان متخصص و با تجربه می گردیم؛ با زندگی و دنیای درون خودمان هم باید به همین روش برخورد کنیم و اجازه ندهیم هرکس وارد آن شود و تصمیم بگیرد. آیا برای دردهای جسمی به فالگیر مراجعه می کنید که بخواهید برای درد های روحی و روانی او مشکل تان راحل کند؟

● وقتی خودشان را قبول ندارند

آدم هایی زندگی خودشان را برپایه فال و فالگیری و امثال آن می گذارند که خودشان، خودشان را باور ندارند، خودشان را نمی توانند تایید کنند و منتظرند دیگران به آن ها تایید بدهند. در درون خود این آدم ها فضای مثبتی وجود ندارد و به همین دلیل به دنبال کسی هستند که این فضا را به آن ها بدهد.

● چقدر فال و فال بینی منجر به اختلاف بین زوج ها می شود

بسیار زیاد دیده ام که این مقوله فال و فالگیری اختلاف هایی را بین زن و شوهر به وجود آورده است، چون متاسفانه یکی از راه هایی است که زوج ها استفاده می کنند. البته این روزها بسیاری از زوج ها متوجه شده اند که راه های دیگری هم برای حل اختلاف وجود دارد. حتی آقایی را می شناسم، برای این که بفهمد همسرش او را دوست دارد یا نه به فالگیر مراجعه کرده بود، درصورتی که به راحتی می توانست باهمسرش صحبت و مشکل را حل کند.

● مشکلات شخصیتی

یکسری از اختلالات روان شناختی هستند که افراد مبتلا به آن به سمت فال گیری و باورهای خاص می روند، برای مثال اختلال پارانوئید(سوءظن) یا توهم و هذیان می تواند به این سمت برود، آن هایی که اضطراب را تجربه می کنند ممکن است به این سمت بروند و… متاسفانه افرادی که غرق در فالگیری هستند خودشان را آنقدر موجه می دانند و راه شان را درست می دانند که دلیلی نمی بینند به متخصص مراجعه کنند. این افراد همه زندگی خود را بر فال وفالگیری قرار داده اند و کاملا روند عادی زندگی شان مختل شده است. اصولا ما در روان شناسی می گوییم هر چیزی که کارکردهای مهم زندگی را به هم ریخته باشد و باعث شده باشد که ابعاد مختلف زندگی تحت تاثیر قرار بگیرد جای سوال دارد و باید بررسی شود و می تواند به عنوان بیماری مطرح شود.

● آن هایی که شجاعت قبول مسئولیت ندارند

قضیه فال و فالگیری در زمان تصمیم گیری ها خیلی مطرح می شود؛ آدم ها در این موقعیت برای این که خودشان مسئولیت به عهده نگیرند، تصمیم گیری را برعهده فرد دیگری می گذارند. فردی را می شناختم که شخص بسیار توانمندی و شایسته ای بود، فالگیری به او گفته بود، در آینده به جایی می رسد که خوب نمی تواند انتخاب کند و یک آدم پیر در اقوام به او کمک خواهد کرد. این فرد هر جای زندگی به مشکلی برمی خورد با خود می اندیشید این همان مشکلی است که نمی تواند حل کند و در نتیجه تمام زندگی اش را سپرده بود به خانواده که همین باعث شده بود، خانواده در زندگی اش مداخله کنند. آیا این تفکری اشتباه

نیست که همه توانایی های مان را کنار بگذاریم و نگران آینده باشیم. او به همین طریق قدرت تفکر و تصمیم گیری خود را از دست داده بود.

● وقتی ناآگاهی و خرافات رنج را افزون می کنند

زوجی را می شناختم که می خواستند با هم ازدواج کنند، مادر پسر برای مطمئن شدن به فالگیری مراجعه کرده و همان حرف ها باعث به وجود آمدن اختلاف شده بود، چون حرف هایی زده بود که درباره عروس صحت نداشت و درنتیجه سوءتفاهم ها و این حرف ها همه چیز خراب شد، درحالی که این زوج از نظر شخصیتی به هم شبیه بودند و می توانستند زندگی خوبی داشته باشند ولی به واسطه نگرش غلط مادر و نگرانی های بی اندازه او همه چیز خراب شد. هر روش زمانی خوب است که برای زندگی ما موثر باشد، روان ما را شادتر کند، آرامش بیشتر و احساس بهتری به ما بدهد نه این که حال مان را بدتر کند و نگرانی های مان را افزون تر. باید یادآور شد بیشتر رنج ما در زندگی ناشی از ناآگاهی هاست، در زندگی به خاطر تصمیم های ناآگاهانه و نابجایی که می گیریم رنج می بریم اما می خواهیم مرتب همه تقصیر رابه گردن دیگران بیندازیم و بگوییم آن ها مقصر هستند و از زیر مسئولیت شانه خالی کنیم.

● به آنچه دوست دارید فکر کنید

فکرهای درون ذهن ما انرژی دارند و این انرژی تنها در کاسه سر باقی نمی ماند بلکه در سراسر هستی پخش می شوند. نظریه ای به نام جهان های موازی وجود دارد که می گوید ما به همه ابعاد هستی وصل هستیم، اگر هستی را یک صفحه شطرنجی درنظر بگیریم، ما در نقطه ای از این صفحه شطرنجی هستیم و از طریق خطوط صفحه به دیگر ابعاد هستی مرتبط هستیم وقتی فکری به وجود می آید تنها در ذهن مانمی ماند بلکه در سراسر هستی پخش می شود و روی همه چیز اثر می گذارد. مثلا من کسی را می شناختم که به واسطه حرف فالگیری فکر می کرد نباید ازدواج کند، به طور تصادفی در شب عروسی او چنداتفاق افتاد و بعد او مرتب با خود فکر می کرد حرف آن فالگیر درست بوده است. در واقع آن اتفاق ها به خاطر فکری است که مدام منتظر پیشامدهای بد است.

متاسفانه آدم ها یاد گرفته اند به چیزهایی که دوست ندارند فکر می کنند و در نتیجه به هما ن ها می رسند، آن ها کمتر به آنچه دوست دارند فکر می کنند، آن ها بیشتر آنچه را نمی خواهند می گویند. یادتان نرود هر چه را در ذهن بپرورید در نهایت زندگی تان همان خواهد شد.

● وقتی نمی توانید حقیقت را ببینید

 حتی اگر فالگیرها حرف های خوب و انرژی دهنده ای به فرد بگویند، باز هم گوش کردن به حرف های آن ها ریسک بالایی دارد، چرا؟ چون ممکن است باعث شود که نتوانیم حقیقت را به طور کامل ببینیم، مثلازوجی بودند که فالگیر به آن ها گفته بود خوشبخت خواهند شد و در نتیجه چشمان خود را بستند و در همان مرحله ازدواج تفاوت های شان را ندیدند و همین امر چند سال بعد برای شان مشکل ایجاد کرد. برای فالگیر ها، فال گرفتن یک شغل و کاسبی است به همین دلیل آن ها هم مثل همه افراد کاسبی دیگر سعی می کنند کار خود را بهبود دهند، در واقع آن ها روزبه روز بیشتر تلاش می کنند، ذهن افراد را در دست بگیرند. فال و فالگیری باید تنها در همان حد خنده و تفریح باقی بماند، نباید آن را بی جهت بزرگ کرد تا بتوان خلأ های زندگی را با آن پر کرد.

مجله زندگی ایده آل