cancer-life

روزهای پایانی زندگی – آخرین خواسته

او دوست نداشت، نمی خواست هر روز صبح زود  بلند شود و برای شیمی درمانی برویم ، دکترها گفته بودند که شیمی درمانی تومور مغزی همسرم رو درمان نمی کند ولی ٣-٢ ماه مرگ او را به تاخیر می اندازد.

 

همسرم هم این موضوع را خوب می دانست و مخالف شیمی درمانی بود، اما من نمی خواستم واقعیت را بپذیرم، هر روز صبح به سختی او را بیدار می کردم و برای شیمی درمانی می بردمش. الان که فکر می کنم احساس می کنم که او حق داشت ، خسته  بود و توان برخواستن از خواب را نداشت ، نمی دانم من این کار را واقعا به خاطر خودم می کردم یا همسرم؟ نمی خواستم او را از دست بدهم ، در ان شرایط هر کاری می کردم که او یک ساعت بیشتر در کنار من باشد ،نمی دانم ، اما الان فکر می کنم کاش به جای این بیمارستان رفتنهای متعدد زمان را به گونه دیگری با همسرم سپری می کردم. کاش با هم به پارک می رفتیم، به سفر ، به مکانهایی که او دوست داشت  و این گونه روزهای پایانی را می گذراندیم.

 

در اینده کوتاهی جمعیت سالمند کشور که ۶۵ سال به بالا هستند به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد و به طبع این سوْال که ما دوست داریم روزهای پایانی عمرمان را چگونه و در چه شرایطی به سر ببریم أهمیت ویژه ای می یابد.

مرگ و صحبت کردن از ان برای همه ما مشکل و دشوار می باشد و همه ما خواهان مرگی سریع ، راحت و در کنار عزیزانمان هستیم.هنگامی که این سوْال مطرح می شود که افراد در چه مکانی دوست دارند از این دنیا بروند اغلب افراد خانه خود را انتخاب می نمایند اما آمار گویای این طلب است که اغلب افراد بر خلاف میلشان در بیمارستانها و اسایشگاهها از این دنیا می روند.

اغلب افراد در اخرین روزهای زندگی خود مقدار وسیعی خدمات پزشکی دریافت می کنند که اغلب این خدمات کمک چندانی به بهبود وضع شخص نمی نماید و اینجاست که این پرسش مهم مطرح می گردد که چرا اکثر افراد بر خلاف میل خود در بیمارستانها و اسایشگاهها می میرند.

-همسر من ١٨ سال دچار سرطان پروستات بود و در طی این سالها ما مرتب به بیمارستان رفت و امد داشتیم، دفعه اخر هم که به بیمارستان مراجعه نمودیم تصور می کردیم که پس از چند روز به خانه می رویم ،نه دکترها و نه پرستاران هیچ کدام به ما نگفتند که دیگر هیچ امیدی نیست، همسرم مصرانه از من خواهش می کرد که او را به منزلمان ببریم و نگذاریم که او در بیمارستان از دنیا برود، اگر می دانستم که دیگر بازگشتی وجود ندارد او را به منزل می بردم اما افسوس که نمی دانستم.

اکثر أوقات هنگامی که مرگ نزدیک می شود تیم پزشکی قادر به تشخیص این موضوع بوده و از ان اطلاع دارند ،در این شرایط داشتن مکالمه با بیمار و همراهان بیمار کاری بس سخت و دشوار است ،مخصوصا در فرهنگ ما اکثر افراد ترجیح می دهند که فرد بیمار ازچگونگی روند و پیشرفت بیماری خود تا لحظه اخر بی خبر بماند .

از نگاه یک پزشک سخت ترین کار شاید این باشد که به خانواده ای اطلاع دهیم که دیگر امیدی به  بهبود در کار نیست و از انها بخواهیم که در مورد روند کنترل بیماری در روزهای اخر تصمیم بگیرند. امروزه با توجه به پیشرفت فزاینده علم پزشکی پزشکان قادر هستند که برای مدتی طولانی علائم حیاتی بیمار را تحت کنترل قرار دهند .این کار در شرایطی سوْال برانگیز است که مطمین هستیم هیچ امکان بهبود و برگشت به زندگی طبیعی برای فرد بیمار وجود ندارد. یکی از پرسشهای مهمی که در این جا مطرح می گردد این است که خواست بیمار چیست؟ کدامیک از ما می دانیم که خواست عزیزانمان در شرایطی که دیگر امیدی به بازگشت انها به زندگی نیست چیست؟ عزیزی را تصور نمایید که سرطان تک تک سلولهایش را فراگرفته و به کما رفته است ، قلب او همچنان می تپد اما اگر دستگاهها را خاموش کنیم همه چیز پایان می یابد ، اما ما حاضر نیستیم این کار را انجام بدهیم ، نمی توانیم واقعیت را قبول نماییم . ایا هیچ گاه شجاعت بیان این پرسش را از عزیزمان داشته ایم که انتخاب او چیست؟ واقعا بهترین راه کدام است؟

١ نفر از هر ۵ نفر در قسمت مراقبتهای ویژه بیمارستان از دنیا می روند و این مخالف خاصت قلبی اغلب افراد می باشد که ترجیح می دهند در خانه خود از این جهان بروند.

بیشتر افراد در بیمارستانها از این جهان می روند زیرا انها برای مداوای خود به بیمارستان مراجعه می کنند در حالی که از لحاظ پزشکی راهی برای بهبود باقی نمانده است و تنها کاری که در واقع می شود انجام داد کنترل عوارض و علایم بیماریست. چه خوب و بجاست اگر ما هم مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته قادر به راه اندازی سیستم درمانی باشیم که بتواند علایم بیمار مانند درد، تهوع، ضعف و.. در روزهای پایانی زندگی افراد در خانه انها به بیمار و خانواده بیمار آرائه دهد .

نکته اول این است که با این کار می توانیم صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های إضافی که برای نگهداری این دسته از بیماران در بیمارستانها مصرف می شود بنماییم ،نکته دوم تخت های قسمت های مراقبت های ویژه به افرادی که امید به بهبودشان می رود اختصاص می یابد و نکته پایانی این که افراد می توانند روزهای پایانی عمر خود را در منزل خود و کنار عزیزانشان باشند.

 

با تشکر و احترام فراوان

نویسنده: خانم سمیرا کریم آبادی از مجله پزشکی دکتر سلام