anxiety1

چگونه می توان اضطراب ها و استرس های سمج و مداوم را درمان کرد و با چه راههای این امر امکان پذیر است!

اضطراب،اختلالی است که با زندگی انسان‌های امروزی به شدت عجین شده است. اصلاً این اختلال شده جزئی از حالات روحی و روانی ما؛ فرقی هم نمی‌کند پولدار باشیم یا فقیر،بیکار باشیم یا شاغل،دانشجو باشیم یا پشت کنکوری و… در هر جایگاهی که باشیم، بالاخره اضطراب کار خودش را می‌کند، روح و روان مان را زخمی می‌کند، درست مثل بیماری‌های جسمی.اما ماجرا زمانی شکل جدی به خود می‌گیرد که بی‌توجهی به اضطراب‌های طولانی و سمج بستر ابتلا به افسردگی را فراهم می‌کند.

در مورد اضطراب و افسردگی زیاد گفته و شنیده ایم اما هنوز هم تعداد زیادی از افراد از بیماری‌های روحی و روانی می‌ترسند و درک درستی از آن ندارند به همین خاطر هم هست که دنبال دوا و دکتر نیستند عجیب آنکه اینها دقیقاً همان افرادی هستند که با کوچک ترین علائم سرماخوردگی، سریع آنتی بیوتیک می‌خورند و دنبال دقیق ترین نسخه پزشکی هستند. دکتر هادی معتمدی روانپزشک اضطراب را شایع ترین نوع اختلال روانی می‌داند و معتقد است، وسواس،اضطراب‌های عمومی و گسترده ناشی از مسائل مختلف مانند امتحان و مشکلات کاری،حملات هراس و اختلال ترس،اختلال استرس پس از سانحه همگی در دسته اضطراب‌ها قرار می‌گیرند.

دکتر معتمدی در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران می‌گوید:از مجموعه اختلال هایی که در یک گروه قرار می‌گیرند،اضطراب شایع ترین نوع اختلال روانی است.مردم معمولاً انواع این اضطراب‌ها را تجربه می‌کنند اما افسردگی را ممکن است هیچ کدام تجربه نکرده باشیم با این حال افسردگی جزو رایج ترین اختلالاتی است که در همه کشورها و ایران وجود دارد. شواهد حاکی از آن است که اختلال افسردگی در زنان بیش از 50درصد و حداقل نیمی از این درصد هم در مردان گزارش شده است.علاوه بر افسردگی،اختلال اعتیاد ناشی از مصرف شیشه و حشیش و مواد روانگردان که جزو اختلال اعصاب و روان تلقی می‌شود نیز در جامعه شایع است.
او اشاره‌ای هم به مشکل مراجعه کنندگان به مطب‌ها و کلینیک‌های روانپزشکی می‌کند: اختلال اضطراب،افسردگی و اعتیاد جزو شایع ترین دلایل مراجعه افراد به کلینیک‌ها و مراکز روانپزشکی است.بر خلاف تصور عام در بسیاری از موارد، اختلال‌های اعصاب و روان وابسته به فرهنگ نیست.به عبارتی اگر شیوع افسردگی در کشور ما زیاد است در امریکا، اروپا و اسکاندیناوی هم زیاد است حتی در کشورهای اسکاندیناوی آمار خودکشی رتبه اول را دارد. این روانپزشک عوامل ایجاد کننده اختلال روان را به سه دسته تقسیم می‌کند.عوامل بیولوژیکی و مادرزادی، عوامل مرتبط با فرد یا عوامل سایکولوژیک که مسائل خانوادگی،طلاق،بیکاری پدر خانواده،خشم و عصبانیت مادر،بیماری‌های مادر و نداشتن مهارت فرزندپروری،خانواده‌های نابسامان و خانواده هایی که افراد ارتباط خیلی زیادی با هم ندارند همگی می‌توانند در ایجاد اختلال اعصاب و روان مؤثر باشند.نکته سوم که جزو عوامل بروز دهنده و ایجاد کننده اختلال‌های اعصاب و روان شناخته می‌شوند،عوامل اجتماعی هستند. جنگ،زلزله،بیکاری، نابسامانی وسیع در بسیاری از کشور‌ها مانند عراق،بحرین و حتی داعش در ایجاد اختلالات اجتماعی مؤثر هستند.در واقع کسانی که در اطراف تروریست‌ها زندگی می‌کنند،هر لحظه از اضطراب اجتماعی رنج می‌برند اما از مجموع سه عامل گفته شده در ایجاد اضطراب، آنچه ما در کشور بیشتر شاهدش هستیم عوامل سایکولوژیک است که ناشی از مشکلات فردی مانند بیکاری، اعتیاد و افزایش میزان طلاق در جامعه است.
دکتر معتمدی در پاسخ به این سؤال که آیا اختلالات افسردگی و اضطراب با موقعیت اجتماعی و رفاه افراد مرتبط است، عنوان می‌کند: آنچه به‌طور چشمی در مطب‌ها یا کلینیک‌ها مشاهده می‌کنیم عموماً مراجعه کنندگان از قشر متوسط جامعه هستند.
همان طور که صاحبنظران حوزه سلامت بارها تأکید می‌کنند، بحث سلامت روانی اهمیت ویژه‌ای دارد اما سؤال اصلی این است که آیا آموزش مراقبت‌های اولیه روان از کف جامعه شروع می‌شود به عبارتی یک فرد روستایی همان طور که می‌تواند برای درمان سرماخوردگی یا کنترل فشار و قند خون از خانه‌های بهداشت بهره‌مند شود امکاناتی هم برای پیشگیری یا حتی درمان اختلال‌های روانی در روستا‌ها دارد ؟دکتر معتمدی در این باره به خانه‌های بهورز در روستا‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: خوشبختانه در بسیاری از روستاها خانه‌های بهورزی وجود دارد که بیماری‌های اعصاب و روان و حتی صرع جزو اصول آموزش بهورزان است.علاوه بر آن رسانه‌ها نگاه ویژه‌ای به این بیماری‌ها دارند از همین رو ما می‌بینیم که از دستفروش و کسی که گاهی اوقات توان پرداخت هزینه ویزیت را هم ندارد تا افراد مرفه به روانپزشکان و مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند.
او در پایان یادآور شد: بیماری‌های اعصاب و روان وابسته به فرهنگ نیست و نمی‌توان ادعا کرد یک آدم مرفه و پولدار یا مذهبی یا بی‌خیال گرفتار این بیماری‌ها می‌شوند. اختلال‌های روان هر کسی را از هر قشری گرفتار می‌کنند درست مثل بیماری دیابت.بنابراین این ذهنیت که اختلال اعصاب و روان ناشی از فشار یا مشکل بیرونی است کاملاً برداشت غلطی است چه بسا که در بسیاری اوقات افراد فقیر از نظر روحی از افراد غنی سالم تر هستند. باید به این نکته هم اشاره کنم که داشتن اعتقادات و وابستگی‌های مذهبی و دینی در کاهش برخی از اختلالات مانند اضطراب‌ها واقعاً مؤثر است و انسان را آرام تر و صبورتر می‌کند اما در مورد اختلالات عمده اعصاب و روان مانند اسکیزوفرنی یا اختلالات خلقی، عبادت راه چاره نیست همان طور که نمی‌توان با قرص جلوی بیماری دیابت را گرفت. در پایان توصیه می‌کنیم،افراد مشکل اضطراب را سرسری نگیرند و برای درمان اضطراب‌های آزاردهنده به روانپزشک مراجعه کنند.