bonding_with_adoptive_children_both_young_and_old
با چه روش هایی می توانیم به فرزندمان در مورد فرزندخوانده بودن وی بگوییم و این حقیقت را به وی بفهمانیم.

وقتی زوجی  به هر دلیلی کودکی را به عنوان فرزند‌خوانده به سرپرستی قبول می‌کنند، شاید در نگاه اول در برابر مشکلاتی که در آینده با آن روبرو خواهند شد، ساده رد شوند اما کودک هرچه بزرگتر شود والدین با مشکلات بیشتری روبرو می‌شوند که والدین باید در برابر این مشکلات آگاهی لازم را داشته باشند.
این فرزند‌خوانده‌ها با سوالاتی روبرو می‌شوند که برای پاسخ به این سوالات از خودشان می‌پرسند، از کی بپرسم؟
در دنیای ما انسان‌ها روابط پیچیده‌ای حاکم است. مهمترین این روابط مهر مادری و پدری است که برخی آن را نقض می‌کنند و هیچ نشانه‌ای از این نعمت‌الهی درونشان دیده نمی‌شود. برخی نیز به علت نبود شرایط، این حس را سرکوب می‌کنند. شرایطی از جمله نبود امکانات مالی و عدم توانایی رفع نیازهای کودکی که از خون آنهاست، موجب می‌شود کودک را رها کنند و یا به خانواده‌ای دیگر بسپارند.
اما در طرف دیگر این معادلات، زوجی قرار دارند که به هر علتی صاحب فرزند نمی‌شوند و کودکی که هیچ سرپناهی ندارد، می‌تواند نقش امید زندگی آنها را بازی کند اما قبول این کودک به عنوان فرزند و فراهم آوردن زندگی امن و راحت برای وی خالی از مشکلات نیست. فرزند‌خوانده‌ به علت‌های روانشناختی و آمادگی زوجین بسیار شیرین‌تر از فرزند طبیعی است اما از جمله مسائلی که در پی دارد آسیب روانی است که به کودک وارد شده و یا وارد خواهد شد.
 برایشان داستان بگویید تا درک کنند
یکی از اضطراب‌هایی که همیشه مانند سایه همراه مادر و فرزند‌خوانده‌ خواهد بود، افشاسازی این موضوع است. از لحاظ روانشناسی  بهتر است هم در ابتدا واقعیت را به اطرافیان بازگو کنند هم در سنی مشخص و برنامه‌ریزی شده، کودک را از حقیقیت زندگی‌اش آگاه سازند.
شاهمرادی می‌گوید: هر نوجوانی در پی تحکیم هویت خود می‌رود. به همین دلیل اگر فرزند خوانده‌ای را قبل از سن نوجوانی از هویتش آگاه کنید به او کمک کرده‌ایم در سنین دو تا هفت سالگی کودک قادر به درک درست موضوع نیست اما سنین هشت تا ده سالگی بهترین زمان است.
وی تاکید کرد: برای بازگو کردن زندگی کودک علاوه بر زمان به مکان مناسب هم نیاز است مکانی آرام و امن همچون اتاق مشاوره و یا کافی‌شاپ می‌تواند تاثیر‌گذار باشد.
شاهمرادی در خصوص نحوه‌ی گفتن این موضوع نیز پیشنهاد می‌کند موضوع در غالب داستان بیان شود، و در پایان نیز نظر کودک را رجع به فرزند‌خوانده‌‌ فرضی داخل داستان، جویا شده تا بتوان پیش فرض‌های کودک را دریافت کند. راه‌های دیگری نیز برای افشاسازی وجود دارند که با مراجعه به روانشناس می‌توان از آنها به بهترین شکل استفاده کرد. اما گاهی والدین تصمیم دارند که این موضوع به هیچ وجه بیان نشود.
 همیشه حقیقت چاره‌ی کار است
والدین در مطلع ساختن فرزندشان از هویت او مختار هستند. با اینکه روانشناسان گفتن حقیقت را بهترین راه می‌دانند اما برخی مادر و فرزند‌خوانده‌‌ها تصمیم می‌گیرند این اتفاق مخفی بماند.
شاهمرادی معتقد است در صورتی که هیچ کدام از اطرافیان از موضوع خبر نداشته باشند، به طور تقریبی می‌توان گفت هیچ خطر روانی کودک را تهدید نمی‌کند و اگر از اصل مسئله بی‌خبر بماند مشکلی ایجاد نخواهد شد.
وی بیان کرد: اما اگر زوجی در خانواده‌ای زندگی می‌کنند که روابطی در هم تنیده دارند و به هم نزدیکند، قطعاً اطرافیان در جریان موضوع هستند و زوج هر لحظه باید منتظر آسیب‌های روانی کودک باشند، چون احتمال اینکه فرزند‌خوانده‌ از طریقی غیر از پدرو مادر متوجه هویتش شود بسیار بالاست. حال اگر در نظر بگیریم که فرزند خوانده در سنین نوجوانی از حقیقت باخبر بشود، می‌توان گفت پدر و مادر و فرزند‌خوانده‌ در بدترین وضعیت قرار دارند و نوجوان باید تحت درمان قرار بگیرد.
گزارش از یاسمن قاسمی