اگر پای صحبت قدیمی‌ ترها بنشینید، احتمالا می‌شنوید که می‌گویند تا زیر یک سقف نروی، همسرت را نخواهی شناخت. البته این جمله شاید از نظر علمی مصداق‌ هایی داشته باشد، اما قصد ما نا امید‌کردن شما نیست. گاهی این شناخت روز به‌ روز از همسرتان، عادی‌ شدن رابطه، وارد شدن در جریان سخت باعث می‌شود که شما نسبت به سرنوشت ازدواج‌تان بدبین شوید و حس کنید که همه‌ چیز دارد درست در مسیری حرکت می‌کند که از آن شما نبوده و نیست؛ اما دقیقا این مشکل از کجا نشأت می‌گیرد، مگر شما همسرتان را نمی‌شناختید؟ مگر پیش‌ از این عادی‌ شدن خیلی از مسائل و اتفاقات هیجان‌ انگیز را تجربه نکرده بودید؟ در ادامه به جواب این پرسش‌ها می‌رسید. با دکتر سلام همراه باشید.

من مالک شما نیستم!

– یکی از اصلی‌ترین دلایل برای داشتن چنین احساسی دقیقا از اینجا نشأت می‌گیرد که شما بعد از ازدواج حس مالکیت‌تان به طرف مقابل بیشتر می‌شود، او را هر چه بیشتر برای خودتان می‌خواهید و نمی‌توانید لحظه‌ای او را در حالی مشاهده کنید که کاری انجام دهد که در ذهن شما در حال دوری از شما باشد؛ به عبارت دیگر شما طرف مقابل‌تان را فقط برای خودتان می‌خواهید، با او دعوا و بحث می‌کنید، برای این که می‌ترسید مبادا از دست برود و از شما دور شود. این مسئله دو طرفه است؛ یعنی هم آقایان می‌توانند دچار حس مالکیت مفرط شوند و هم خانم‌ها. خیلی‌ اوقات همین احساس هم باعث می‌شود که شما مشکلات کوچک را در ذهن خودتان بزرگ‌نمایی کنید و هر لحظه احساس کنید که همسرتان با هر کدام از این مشکلات از شما دورتر می‌شود. این حس علاوه‌ بر افسرده‌تر کردن شما، ناراحتی توأم با ترس را هم در شما القا می‌کند. با اندکی کنکاش در خود و نوع رابطه‌تان می‌توانید بفهمید که اگر چنین احساسی نسبت به همسرتان دارید، هرچه سریع‌تر یا با مراقبت‌های درونی یا با مراجعه به دکتر این احساسات را از خودتان دور کنید.

در این باره بیشتر بخوانید: گرفتاری ها و مشکلات زناشویی

توصیه به مجردها

– زن و مرد گاهی پیش از ازدواج خود واقعی‌ شان را از هم پنهان می‌کنند، خودشان را بیشتر شبیه به طرف مقابل‌شان نشان می‌دهند و از پرداختن به جزئی‌ ترین ویژگی‌ های اخلاقی‌ شان پرهیز می‌کنند. این ترس از دست‌ دادن طرف مقابل پیش از ازدواج است که ما را به چنین عملکردهایی وادار می‌کند. بد نیست در همین‌ جا توصیه‌ای به افرادی که در آستانه ازدواج هستند، داشته باشیم. داشتن اعتماد به‌ نفس کافی باعث می‌شود که ترس از‌ دست‌ دادن طرف مقابل در شما کاسته شود. پس تا جایی که می‌توانید روی اعتماد به‌ نفس خودتان کار کنید. سعی کنید آن‌قدر قوی باشید که با هر اتفاق کوچکی اعتماد به‌ نفس شما لطمه نبیند و خدشه‌دار نشود.

بزرگ‌نمایی ممنوع

– مشکلاتی از قبیل روزمرگی، مشکلات مالی و عادی زندگی درست از زمانی که شما وارد خانه مشترک می‌شوید، آغاز می‌شوند. این مشکلات برای همه وجود دارد و قرار نیست که فقط چرخ زندگی مشترک شما را از پا دربیاورند. پس تلاش کنید تا با عدم بزرگ‌نمایی این مشکلات و روزمرگی‌ها خودتان را برای سختی‌های زندگی آماده کنید.

مشکل این‌جاست که صبور نیستیم!

– صبور‌ نبودن شاید از بزرگ‌ترین مشکلات دنیای امروز اغلب جوانان باشد، دخالت همسالان و گاهی حتی اعضای خانواده در زندگی مشترک جوانان می‌تواند دردسرساز باشد و به‌ جای کم‌ کردن مشکلات، آن‌ها را زیادتر و بزرگ‌تر کند. جوانان باید قبل از ازدواج تمرین صبوری و مشورت‌ گرفتن درست را هم تمرین کنند.

خودتان را بر حق ندانید!

– گاهی محق‌دانستن خود و این که در هر حالتی خودتان را برنده اصلی هر دعوا و چالش بدانید، دردسرساز می‌شود. این که تصور کنید فقط شما هستید که می‌دانید و همسرتان از قدرت درک کمتری برخوردار است، می‌تواند دعواهای روزمره و کوچک زندگی را بزرگ و گاهی لاینحل کند. این مشکل هم گاهی با دوره‌های کوتاه خودشناسی برطرف می‌شود. خودخواه نبودن و در کنار آن نداشتن مظلومیت زیاد از ویژگی‌های بارز یک انسان بالغی است که می‌تواند یک زندگی مشترک را اداره کند.

غرق در روزمرگی نباشید

– از دیگر توصیه‌های روان‌شناسان به زوج‌های جوان این است که برای بیرون‌ آمدن از روزمرگی از هیجانات کوچک زندگی غافل نشوند. گاهی سفر کوتاه‌ مدت، گاهی هدایای کوچک، استفاده از الفاظ کمتر شنیده‌ شده، خوردن غذایی که پیش‌تر تجربه‌ نشده، همه این تجربیات به‌ ظاهر کوچک می‌تواند شما را از زندگی روزمره و کسل‌کننده‌تان دور نگه‌دارد و در عوض لحظه‌های شاد و پرهیجان برای‌تان به ارمغان بیاورد. این اتفاق می‌تواند به بهبود هرچه بیشتر رابطه شما کمک کند.

مطلب مرتبط: اهمیت رسیدگی به موقع به مشکلات زناشویی

منبع: مجله زندگی ایده آل