5692e2feb097c

عارضه اضطراب اجتماعی با چه عواملی در افراد ایجاد می شود و چگونه باید با آن مقابله کرد این عارضه بسیار همه گیر و شایع شده است و افراد زیادی به آن دچار شده اند

 اضطراب اجتماعی یک بیماری شایع و بسیار دردسرساز است. بیماران مبتلا معمولا سال‌هاست که از حضور در اجتماعات به دلایل مختلف دوری می‌کنند. این وضعیت سبب آسیب جدی به روابط اجتماعی این افراد می‌شود. جالب اینکه آنها معمولا افراد بسیار اجتماعی و خوش مشربی هستند که به علت این بیماری از حضور در جمع محروم می‌شوند. این افراد غالبا تحصیل کرده‌اند و جزو طبقات بالای جامعه محسوب می‌شوند. آنها گاهی استاد دانشگاه، هنرمند و وکیل هستند اما با شروع بیماری به تدریج از جامعه دور افتاده و دچار مشکلات بزرگی عاطفی و شغلی می‌شوند.

درمان این بیماران دشوار است. دلایل زیادی برای این دشواری وجود دارد اما طبق تجربه من، مهم‌ترین دلیل این است که این افراد به دلیل تحصیلات و موقعیت شغلی بالا سعی می‌کنند علائم بیماری خود را مخفی نگه دارند. این پنهان‌کاری در غالب موارد سبب می‌شود آنها علائم بیماری‌شان را حتی در سوال مستقیم پزشکان هومیوپات، انکار کنند. بدیهی است در هومیوپاتی شرح حال بیمار اصلی‌ترین ابزار تشخیصی است و شرح حال غلط می‌تواند به داروی غلطی منجر شود که کوچکترین کمکی به بیمار نمی‌کند.

البته در پاره‌ای از موارد این پنهان کاری از عدم دقت افراد سرچشمه می‌گیرد و از آنجایی که زبان ما در اغلب موارد توجیه‌گر بسیار خوبی است، این افراد سعی می‌کنند عدم دقتشان را با پاسخ‌های صریح و قاطع بپوشانند که خود به گمراهی بیشتر هومیوپات منجر می‌شود. به بیان دیگر ابزار قدرتمند زبان آنقدر کار توجیه و دلیل‌تراشی را خوب انجام می‌دهد که گاهی خود ما را هم می‌فریبد و از واقعیت دور می‌کند.

دلیل دوم عدم موفقیت درمان، عجول بودن ذاتی این بیماران است. چراکه این افراد ناخواسته بیماریشان را با مشکلات دیگر جسمی نظیر سردردهای میگرنی و ورم معده مقایسه کرده و انتظار دارند درمان آنها نیز ظرف سه، چهار ماه کامل شود. متاسفانه این عجله سبب تجویزهای عجولانه از سوی پزشک هومیوپات شده و روند درمان از حد معمول کندتر می‌شود. محدودیت‌های شغلی و اجتماعی آنها نیز در بسیاری از موارد به این عجله دامن می‌زند. به گونه‌ای که شما در جلسات درمان متوجه این واقعیت می‌شوید که آنها اغلب وقت ندارند بیمار شوند.

سومین نکته حائز اهمیت در این بیماران شیوه درمان هومیوپاتی است. اغلب پزشکان هومیوپات مصرف داروهای ضداضطراب را همراه داروهای هومیوپاتی ممنوع می‌کنند. در این شرایط بیماری که سال‌ها این داروها را مصرف کرده احساس کسی را دارد که در یک فضای بسته اجبارا حبس شده است. این ترس که نکند در حین درمان هومیوپاتی، او نیازمند داروهای اعصاب شود و نتواند آنها را مصرف کند، به کابوسی هولناک مبدل شده و او را بیش از پیش ناشکیبا و کم‌طاقت می‌کند. این درحالی است که ترس هومیوپات‌ها از تداخلات دارویی در اغلب موادر بی‌مورد است و آنها می‌توانند بدون نگرانی درمان خود را در کنار داروهای آرام‌بخش ادامه دهند و به این وحشت بیمار دامن نزنند.

توصیه می‌کنم پزشکان هومیوپات به بیمارشان گوشزد کنند که قبل از مصرف داروهای اعصاب علائم جسمی و روحی‌شان را به صورت دقیق و با جزییات ثبت کنند تا بتوانند در زمان ویزیت آنها را به دقت شرح دهند.

در انتها باید گفت هومیوپاتی با یافتن ریشه این اضطراب‌ها و حل کردن تدریجی آن، در درمان این بیماری موفقیت بالایی در دراز مدت دارد، به شرطی که بیمار نیز شکیبایی لازم را برای طی مراحل درمان داشته باشد. در غیر این صورت بهتر است درمان‌های رایج یعنی مصرف داروهای آرامش‌بخش و ضداضطراب را از دست ندهد.

*دکتر مهرداد اخوان بهبهانی، متخصص علوم اعصاب و عضو ممتاز انجمن هومیوپاتی ایران