25

در مطالب قبل در رابطه با اعتماد به نفس در افراد و همچنین عوامل تاثیر گذار بر روی این مسئله به طور مفصل صحبت کردیم. در این مطلب قصد داریم در مورد روش های سنجش اعتماد به نفس و سطوح اعتماد را به شما معرفی کنیم.

هیچ دانه صنوبری در دل خاک ، از صنوبر شدن ناامید نمی شود و تاریکی و سکوت اعماق دلواپسش نمی کند. در بطن جنگل ، بین همه درختهایی که پیشانی های سبزشان را به خورشید رسانده اند، بی صدا، سر از خاک بیرون می آورد.

سالها می گذرد تا نهال شود. گاهی باران های سیل آسا خاک روی ریشه هایش را می شویند، آفتاب تند برگ های نازکش را می سوزاند و توفان ها تن نحیفش را وادار به تعظیم می کنند، ولی رویای صنوبر شدن را نمی توان از سرش بیرون کرد تا روزی که درختی تنومند می شود، درختی که شانه هایش پناه توفان زدگان است.

بسیاری از ما با اولین توفان های زندگی ، خیال صنوبر شدن را از خاطر می بریم و آرزو می کنیم به دل خاک برگردیم. فرق آدم ها و بذرها در همین است.

بذرها از حقیقت وجود خود اطمینان دارند، در حالی که آدم ها هیچ اعتمادی به خود ندارند. با آن که واژه اعتماد به نفس کلمه ای نیست که احتیاج به شرح و تجزیه و تحلیل داشته باشد، اما تقریبا تمام محققانی که درباره این بخش از شخصیت بشر نوشته اند، چند سطر اول را به معنی آن اختصاص داده اند.

بعضی ها می گویند اعتماد به نفس یعنی انتظاری منطقی و معقول برای پیروزی ؛ البته پیروزی ای که با مهارت های فردی شخص در ارتباط است.

برخی نوشته اند اعتماد به نفس نیرویی است برای جذب ، ترغیب ، تاثیر گذاشتن بر دیگران و توفیق در مناسبت های اجتماعی و فردی. کسانی هم هستند که معتقدند اعتماد به نفس یعنی این که بتوانی به مکانی پر جمعیت پا بگذاری ، حتی اگر لباس هایت معمولی باشد، گپ بزنی ، در شادی دیگران سهیم شوی و باور کنی با یک لبخند و رفتار دوستانه می توان دیگران را جذب کرد و تعاریفی از این قبیل که در اعتماد به نفس جزو مشترک شخصیت تاجران موفق ، قهرمانان ورزشی ، دانشمندان و همه کسانی است که خوش درخشیده اند و…

تمام کسانی که به نوعی از این ویژگی نوشته اند، باور دارند اعتماد به نفس همیشه با آدم ها متولد نمی شود و گاه باید آن را آموخت.

سطوح اعتماد به نفس

به طور کلی ، کتابی که می خوانید، مردمی که با آنها معاشرت می کنید، موسیقی ای که به آن گوش می دهید و خلاصه دنیای اطراف ، همگی در چگونگی تعریف شما از خود تاثیرگذار است.

بدینگونه مردم از نظر میزان اعتماد به نفس به ۳ گروه تقسیم می شوند. گروه اول از اعتماد به نفس نسبی برخوردارند و گروه دیگر که زیر سطح اعتماد به نفس قرار دارند هرگز خطر نمی کنند، از شکست خوردن می ترسند و دودلی ، افکار منفی ، ناتوانی در تمرکز بر امور گوناگون از ویژگی های بارز آنهاست.

آنها خود را حتی درباره مشکلات و مسائلی که به دیگران مربوط است ، مقصر می دانند و به همین دلیل ، توانمندی لذت بردن از امور زندگی را ندارند.

قرار گرفتن در سطوح بالای اعتماد به نفس هم خطرناک است ، فرد را به مخاطره می اندازد و شکست در چنین موقعیتی او را ناگهان تخریب می کند. در این سطح اتکا به توانمندی های واقعی کمتر است.

معمولا پدر و مادرهایی که فرزندانشان را بیش از آنچه هستند نشان می دهند یا والدینی که کودکانشان را به زور در فعالیت های گوناگون شرکت دهند، مسبب چنین وضعیتی هستند. پروفسور نیکلاس املر می گوید نه تنها اغلب بیماری های اجتماعی به دلیل کمبود اعتماد به نفس نیستند، بلکه اعتماد به نفس زیاد مشکل سازتر است.

بسیاری از مجرمان و جنایتکاران از مشکل باورهای نادرست و بسیار بزرگ تر از شخصیت خود رنج می برند؛ چرا که یک باور مبالغه آمیز از خود، مسلما انتظار موقعیت های بالاتر اجتماعی را نیز ایجاد می کند، که در صورت عدم دستیابی به چنین موقعیت هایی خشونت ، پرخاشگری ، ناامیدی ، سرکوب شدگی ، شخصیت های ضداجتماعی و رفتارهای مجرمانه شکل می گیرند.

اغلب کسانی که اعتماد به نفس اندک دارند، در یک بدبینی همیشگی به سر می برند و تابع تفکر هیچ یا همه اند. خوبی ها را کوچک می پندارند و بدی ها را بزرگ می کنند و اگر برخلاف پیش بینی شان در کاری موفق شوند، آن را به دیگران یا شانس نسبت می دهند.

انتقادات را بلافاصله می پذیرند و سعی می کنند بی هیچ پرسش یا علت جویی خود را به شکل مطلوب دیگران درآورند. چنین افرادی معمولا به موفقیت های بزرگ دست پیدا نمی کنند و اگر هم موفق شوند، معمولا احساس نارضایتی می کنند.

هزار و یک راه ، برای تقویت اعتماد به نفس

آیا همه کسانی که به خودشان اطمینان دارند، در همه چیز بهترین هستند؟ مسلما نه!

به یاد داشته باشید دیگران در صورتی به شما خوشبین خواهند بود، که شما نسبت به خود خوشبین باشید. شاید بهترین و آسان ترین راه برای تقویت اعتماد به نفس این باشد که تظاهر کنید اعتماد به نفس دارید.

در این صورت ، هر چقدر تظاهر کنید، از آن بهره مند خواهید بود. علاوه بر این ، هزار و یک روش دیگر هم برای تقویت اعتماد به نفس وجود دارد؛ مثلا:

به موجودی که از ما بزرگتر و برتر است ، وصل شوید. روزگاری ، کسی را می شناختم که وقت دلتنگی هایش ، به خدا نامه می نوشت.

نامه های او نشانی گیرنده نداشت ، اما هیچکدام برگشت نمی خورد.

خطر کنید. به تجربه های تازه نزدیک شوید و به خود اجازه برد و باخت دهید.

یاد بگیرید اشتباه کنید. با اشتباهاتتان مثل هدیه های روزگار رفتار کنید.

هر اشتباهی نشان از تلاش شما برای پیشرفت دارد. آدمهای با عزت نفس اندک در مواجهه با اشتباهات ، یا خود را سرزنش می کنند، یا دیگران را مقصر می دانند، یا اشتباهاتشان را انکار می کنند یا از خود به دلیل این که صد در صد کامل نیستند، انتقاد می کنند؛ اما آدمهای با اعتماد به نفس بالا هر روز گفتن «من نمی دانم» را تمرین می کنند.

مقایسه نکنید. خیلی از آدمها با هر شکست یقین می یابند که از بقیه پایین ترند و با هر پیروزی به شایسته تر بودن خود از دیگران ایمان می آورند.

 

اگر باور کنیم هر آدمی بی همتاست و هیچ دو نفری مثل هم آفریده نشده اند، تا باهم مقایسه شوند شاید از خودمان بیشتر مطمئن شویم.

با خودتان حرف بزنید. افکار منفی را در گفتگوهای درونی ،از انگیزه های مثبت جدا کنید. نه گفتن را یاد بگیرید. چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. فقط توی چشمهای دیگران نگاه کنید و بگویید نه.

آیا اجازه می دهید حرفها و کلمات دیگران روی شما اثر بگذارند؟ آیا واقعا اهمیت دارد دیگران چطور فکر می کنند؟

به یاد داشته باشید، هیچ کس نمی تواند اهداف و احساسات شما را بدون رضایتتان تغییر دهد. آنچه مشکل می سازد، این نیست که دیگران به شما چه می گویند، اما آنچه شما به خودتان بعد از شنیدن حرفهای آنها می گویید، مهم است.

پایان هر روز فهرستی از موفقیت های خود تهیه کنید. موفقیت ها لازم نیست به اندازه گرفتن جایزه نوبل مهم باشند. گاهی موفقیت یعنی تعریف کردن لطیفه ای که همه به آن بخندند.

پیش از انجام یک کار مهم درباره آشنایی که می دانید اعتماد به نفس خوبی دارد فکر کنید. او را در نظرتان مجسم کنید و مثل او رفتار کنید.

حالت و چارچوب بدن در احساس اطمینان نسبت به خودتان مهم است. صاف بایستید و سرتان را بالا نگه دارید. پیش از صحبت کردن یک نفس عمیق بکشید و راجع به چیزی که می خواهید بگویید، عمیقا فکر کنید.

در برخورد با آدم های جدید تماس چشمی و لبخند را فراموش نکنید.

بیشتر از پیش لبخند بزنید، وقتی از خیابان می گذرید، یا با مردم ملاقات می کنید، حتی اگر قلبا معتقد نیستید.

زمانی که احساس می کنید اعتماد به نفستان را در انجام کاری از دست داده اید، به زمانی برگردید که فعالیت تازه ای را برای اولین بار تجربه می کردید. یاد گرفتن هر چیز تازه ای با نگرانی ، باور نداشتن خویش و تنش توام است.

همه این مسائل اجزای لازم فرآیند یادگیری اند. به این ترتیب ، هر وقت از خود ناامید می شوید، به یاد بیاورید که طبیعی است و شما فقط در حال یادگیری یک تجربه اجتماعی تازه اید.

گاه در شرایطی که خودتان را باخته اید، انجام یک کار عقب افتاده مفید است.

نامه ای به یک دوست بنویسید یا تلفن بزنید. قبض ها را مرتب کنید. یک غذای تازه بپزید و خلاصه هر کاری که شما را وادار کند تصمیمی بگیرید و آن را دنبال کنید، انجام دهید.

کاری را انجام دهید که در آن موفقید. بالاخره هر کس کاری را بهتر از بقیه کارها انجام می دهد؛ از باغبانی و آشپزی گرفته تا نقاشی و خطاطی. روی کاری که انجام می دهید تمرکز کنید.

این تمرکز باید در حدی باشد که شما را از هر فکر دیگری فارغ کند. وقتی کارها به نتیجه رسید، احساس شایستگی بیشتری پیدا می کنید و عزت نفستان بالا می رود.

نقد و بررسی دایم خودتان را متوقف کنید. معمولا نداشتن اعتماد به نفس از زیاد فکر کردن درباره خود نشات می گیرد.

احساس آرامش و اعتماد به نفس با هم نسبتی مستقیم دارند. بعضی از مردم برای دستیابی به چنین آرامشی به کارهای هنری روی می آورند.

قضاوت درباره خودتان را کنار بگذارید. بسیاری از مردم عادت دارند خودشان را با بایدها و نبایدها بسنجند، مثلا باید تمام کارها را بی کم و کاست انجام دهم ؛ حتی یک اشتباه کوچک به معنای آن است که من شایستگی ندارم.

بیاموزید که به خود افتخار کنید. گاهی از موفقیت هایتان با دیگران حرف بزنید.

زبان بدنتان را پیشرفت دهید؛ روشی که با آن اندام ها را حرکت می دهید. از دست ها و چشم ها گرفته تا سر و پاها همگی بر اعتماد به نفستان تاثیر دارند.

هر روز صبح پیش از آغاز فعالیت های روزانه ، اتفاقاتی را که قرار است بیفتد، با خود مرور کنید. تمام قرار ملاقات های خود را متصور شوید. مردمی که با آنها حرف می زنید یا مکانهایی که برای انجام امور مهم به آنها سر می زنید، همگی را پیش چشم خود ببینید و موفقیتتان را در همه امور تصور کنید.

فراموش نکنید توسعه دادن صفات مثبت از اصلاح کردن صفات منفی مهمتر است. فیلسوفی می گوید آنچه باید بیاموزیم که انجام دهیم ، با انجام دادن می آموزیم.

مطمئن باشید هر کاری که زیاد انجام داده شود، یا برای انجامش تمرین و تلاش کنیم ، به شکل عادت درمی آید. پس تلاش برای بالابردن سطح اطمینان به خود نیز در طول سالیان دراز و با شکل گیری کامل شخصیت ، به اعتماد به نفسی بی نظیر بدل خواهد شد.