6- چند گونه بر روی زمین وجود دارد؟

زمین، خانه ای با نظم خیره کننده ای از موجودات و گیاهان است. فلامینگوهای صورتی در آسمان پر است، فیل های عظیم با هم در دشت های هموار و بی درخت پایکوبی می کنند.، و میوه ها و سرخس های عجیب و غریب در همه شکاف های عمیق پنهان هستند.

ما هرگز نمی دانیم که چه تعداد گونه های مختلف در سیاره ما گشت می زنند. فقط بیش از حد وجود دارد. اما این علم ناکافی، دانشمندان را برای اینکه سعی در تعیین این تعداد بی نظیر داشته باشند، متوقف نمی کند. کارل لینائس گیاه شناس، دو و نیم قرن پیش متوجه شد که انسانها نیاز به یک سیستم برای پیگیری گونه های سیاره ما دارند.

او شروع به طبقه بندی هر دو گونه گیاه و حیوانات با استفاده از زبان سیستماتیک که به نام موجودات و گیاهان طبقه بندی شده، کرد. پس از پایان کار، براساس برخی برآوردها، ما تنها 1.5 میلیون گونه را به خود اختصاص دادیم، یا فقط درحدود  15درصد از کل جمعیت.

این به این معنی است که اکثریت موجودات زنده هنوز به شرح کافی نیاز دارند. این به خصوص برای گونه های کم ارزش و تحت تاثیری مانند قارچ ها درست است، که ما واقعا شاید فقط  10 درصد آنها را توصیف کردیم.

در مقابل، ما با گروه پستانداران هم رده کار خوبی انجام دادیم، چون بیشتر آنها تقریبا قبلا وارد شده اند.همه این ارقام به سادگی از طریق آماری حدس زده می شوند، بنابراین ممکن است هرگز نتوانیم بفهمیم که ارقام ما دقیق هستند. شاید نگرانی بزرگتر این باشد که به نظر می رسد میزان گونه ها سریعتر ازآن زمانی که دایناسورها در 65 میلیون سال پیش از بین رفتند، ناپدید می شوند. با این همه، باید گفت اگر این موجودات ناپدید می شوند، ما انسان ها می توانیم گونه بعدی باشیم.

7- آیا واقعیت واقعی است؟

واقعیت انسانی یک مفهوم لغزنده است. هر کسی که از یک کابوس زنده بیدار می شود، می داند که این کابوس، چیزی است که احساس می کند جایی بین حافظه و رویا وجود دارد. این تجربیات، این باور را که محدودیت هایی برای حواس ما وجود دارد، تقویت می کند.

شاید چشم ها، گوش ها و احساس بویایی ما، به راستی داستان تمام واقعیت های اطراف ما را بیان نمی کند. شاید چیزها و مردم در زندگی ما صرفا توهم هستند. از کجا میتوانیم بدانیم که هر یک از این اشیاء و موجودات واقعا وجود دارند؟ شاید آنها از مکانیسم های داخلی ما ساخته شده اند، ناشی از ناخودآگاه ما و برای اهداف ناشناخته ایجاد شده اند. جهان می تواند یک هولوگرام باشد، یک ساختار کامپیوتری “ماتریکس” به منظور غلبه بر ذهن ما و بردگی ما به سمت هدفی نادرست.

دانشمندان و فیزیکدانان مطمئن نیستند که ما بتوانیم ماهیت واقعیت را درک کنیم. ما همچنان در حال کشف ذره های جدید و نیروهای اساسی از مولکول ها به اتم ها هستیم که بدن ما و دنیای ما را به حرکت در می آورند. کاملا ممکن است که جهان بتواند از دهها یا هزاران ابعاد تشکیل شده باشدکه ما هرگز به هیچ وجه به طور مستقیم آن را تجربه نخواهیم کرد. بعید به نظر می رسد که سوراخ علمی خرگوشی* که ما فرو ریخته ایم، پایان یابد.

*= برای اشاره به یک موقعیت عجیب و غریب، گیج کننده یا بی معنا و یا محیطی، که معمولا یکی از آن ها دشوار است که خود را از بین ببرد، استفاده می شود.

مهم نیست که چطور شیوه ی جمعی ما رواج پیدا می کند، واقعیت همیشه انتزاعی است، به طوری که ما هرگز نمیتوانیم آن را کاملا به جایی متصل کنیم.


8- چگونه زندگی آغاز شد؟

سیاره ما با درختان، گیاهان، پرنده ها و زنبورها پر می شود. این سیاره همچنین با باکتری های بی شماری روبرو است. همه اینها زندگی است، و همه آنها خود را بازتولید می کنند تا نوع خود را زنده نگهدارند. اما چگونه در جهان زندگی برای اولین بار آغاز می شود؟ چطور یک توده سلولی از یک مجموعه بی نظیر از مولکول های آلی به یک موجود پیچیده و گاه حتی هوشمند تبدیل شد؟

پاسخ کوتاه این است: ما دقیقا نمی دانیم چگونه زندگی آغاز شد. این احتمال وجود دارد که 4 میلیارد سال پیش گونه ای ناسازگار، چندین میکروب را به خواب برده و اجازه داده آنها رام نشده، بقا پیدا کنند. و البته، بسیاری از ادیان توضیحات فراطبیعی را برای ریشه های زندگی دارند.

بسیاری از دانشمندان بر این باورند که زندگی یک پیشرفت طبیعی برای سیارات است که مواد لازم برای زیست شناسی را شامل می شوند، مانند کربن، هیدروژن، اکسیژن و دیگر توده های سازنده اساسی. با یک بارقه درست، (یک پیچ و خم از رعد و برق) آن سنگ زاویه و اصلی به آرامی به دیواره سلولی و DNA گسترش یافت که برای زندگی تجدید پذیر مناسب است.

محققان به طور مداوم در آزمايشگاه، آزمایشاتي مانند اين انجام می دهند و اميدوارند كه بتوانند فرمولی برای ساختن زندگی بیابند. این یک رمز و راز است که چگونه این ذره ها از اجزای غیر زنده با هم برای ساختن موجودات زنده واقعی متحد می شوند.

می تواند این باشد که ما هنوز به ویژگی هایی که واقعا مشخصات زندگی را تعریف می کنند، علم کافی نداریم. یا شاید ما درمورد اصول فیزیک که واقعا به زندگی علامت می زنند، کور هستیم.بدون توجه به ناتوانی ما در برخی موارد، جستجو برای ریشه های زندگی بدون شک به مدت طولانی ادامه خواهد یافت.

9- آیا سفر زمان امکان پذیر است؟

به عنوان مفاهیم علمی تخیلی، سفر زمان یکی از جذاب ترین آنها است. چه چیزی می تواند دوباره به تاریخ بازگردد تا شاهد نبرد رومی باشد. شاید حتی جالب تر باشد که بتوانیم جهان بینی را به نظر بیاوریم اگر شما بتوانید فورا 1000 سال آینده را زیر چشمی نگاه کنید. به نظر می رسد سفر زمان ممکن است افسانه نباشد.

یک احتمال، کرم چاله هایی است که پل هایی هستند از نوعی که می تواند به مردم کمک کند تا در زمان و فضا حرکت کنند. اگر شما بتوانید یک سوراخ را به یک کرم چاله برسانید، می توانید از لحاظ تئوری به آن وارد شوید و سپس از طرف دیگر کهکشان در یک مکان و زمان دیگر قرار بگیرید.

ما می توانیم با سرعت نور سفر کنیم، که در آن نقطه، جهان شما به میزان قابل توجهی در مقایسه با آنچه که پشت سر گذاشته اید، کاهش می یابد. علم کنونی ما می گوید که هیچ چیز نمی تواند سریعتر از نور حرکت کند، و حتی اگر می توانستیم، قسمت هایی از بدن ما پاره و از هم جدا می شد.

شاید ما بتوانیم مدارهای عظیم سیاه چاله ای را که دارای چنین گرانشی باور نکردنی است، دور بزنیم که در واقع زمان را کاهش می دهند. اگر بتوانید در یک سیاهچاله مسکن گزینید، تجربه شما از زمان، در مقایسه با زندگی در زمین تقریبا نصف خواهد شد. یا شاید ما بتوانیم از رشته های کیهانی، یا به اصطلاح شکاف هایی در جهان استفاده کنیم تا زمان را هدایت کنیم.

این رشته ها (که بعضی اوقات حلقه نیز هستند) دارای توده بسیار زیادی است که ممکن است فضای زمان را در اطراف آنها به نوسان دربیاورد. دستکاری هر یک از این زمینه ها ممکن است به ما قدرت بدهد تا بالاخره سفرهایی در زمان را بدست آوریم. حتی ما می توانیم علم آن را کشف کنیم، هرچند پارادوکسهای فراوانی وجود دارد که ممکن است سفر زمان را غیرممکن یا صرفا خطرناک کند. بنابراین برای در حال حاضر، سفر در زمان هنوز هم به سادگی پرکردن کتابها و فیلم ها است.


10- آیا جهان واقعا بی نهایت است؟

هنگامی که شما در یک شب تاریک به بالای سرتان نگاه می کنید و ستاره های بی شمار را که در سراسر آسمان پراکنده شده اند، می بینید، آسان است که جهان را به عنوان بی نهایت فرض کنید. در هر صورت علم واقعا نمی تواند به ما بگوید که آیا جهان بی نهایت است یا محدود.

محققان، همانند هر چیز دیگری، برای این سوال نیز نظریاتی دارند. پس از تجزیه و تحلیل نقشه های تولید شده توسط مشاهدات ساخته شده با بررسی اسپکتروگرافی نوسان باریونی (BOSS)، یک تلسکوپ فوق العاده قدرتمند در نیومکزیکو، یک گروه مشخص کرد که جهان دارای یک طرح بسیار مسطح است.

این نظرسنجی بر اساس مشاهدات “تنها” 1.2 میلیون کهکشان است، که یک قطره در سطل جهانی است، اما این یک سرنخ قوی است که جهان ما کروی شکل نیست. بنابراین آیا این مسطح بودن بی نهایت است؟ غیر ممکن است بگوییم. یک ایده حکم فرمایی این است که انفجار بزرگ موجب می شود که جهان دائما سریعتر از سرعت نور گسترش یابد.

از آنجا که ما نمی توانیم فراتر از سرعت نور را ببینیم، ما هرگز نمیدانیم که آیا لبه ای برای جهان وجود دارد یا خیر. ما به احتمال زیاد باید زندگی خود را صرف تعجب در مورد ماهیت واقعی اندازه جهان بکنیم.این نیز مانند بسیاری چیزهای دیگر، یک رمز و راز است، پر از جذابیت فریبنده که ذهن ما راجذب می کند اما هرگز پاسخ های واقعی ارائه نمی دهد. ممکن است شما در حال مبارزه با دانستن این باشید که جهان ممکن است چقدر بزرگ باشد، و یا چگونه زندگی بر روی زمین منجر شد؛
اما بدانید که وجود ما با پیچیدگی های عجیب و غریب طبیعت روبرو است. پیچیدگی هایی که ما نمی توانیم برای آن توضیحی دهیم و ممکن است هرگز آن را درک نکنیم. این سوالات ممکن است ما را ناراحت کند و برای تمام عمر ما را تعقیب کند، اما آنها نیز بخش مهمی از تجربه انسانی هستند.